معرفی شخصیتهای دیزنی: سالیوان، کارمند نمونه شرکت هیولاها
جیمز پی. سالیوان که در پیشه ترساندن بچه آدمها تخصص دارد، در کار خود حرف اول را میزند و همیشه بهترین کارمند شرکت هیولاها است. اما یک اتفاق غیرمنتظره و شکلگیری یک ارتباط عاطفی باعث میشود غول بزرگ ترسناک به غول بزرگ مهربان تغییر شکل دهد.
جیمز پی. سالیوان (James Patrick Sullivan) که با لقب سالی هم شناخته میشود، پروتاگونیست انیمیشن به یاد ماندنی شرکت هیولاها (Monster Inc) است. اولین حضور وی در انیمیشن مذکور به سال ۲۰۰۱ باز میگردد، اما سالی حدود ۱۲ سال دیگر در یک پیشدرآمد از شرکت هیولاها به نام دانشگاه هیولاها هم حضور پیدا کرد. وظیفه اصلی این هیولای دوست داشتنی ترساندن انسانها و تولید انرژی از ترس و جیغ آنها است. او در این کار تبحر بالایی دارد و در کنار دوست و همکار همیشگی خود یعنی مایک وازوفسکی همیشه بهترین خروجی ممکن را ارائه میدهند. اما ورود یک دختر بچه به دنیای هیولاها باعث شد که زندگی Sully برای همیشه متحول شود.
سالیوان یک هیولای فوقالعاده ترسناک است و کارمند محبوب شرکت هیولاها و رئیس آن یعنی آقای آب دماغ (Henry J. Waternoose III) به شمار میرود. البته او در این کار تنها نیست و همیشه بهترین دوست و همکار خود یعنی مایک وازوفسکی را در کنار خود دارد. این غول آبی بزرگ حاصل ازدواج Mrs. Sullivan و Bill Sullivan است. پدر این شخصیت که همان بیل باشد پیش از پسرش یک ترساننده معروف بوده و در شرکت هیولاها همگی از او به عنوان یک اسطوره یاد میکنند. در ابتدای انیمیشن Monster, Inc ما سالیوان را در حالی میبینیم که مسیر پدرش را دنبال کرده و در ترساندن انسانها و تولید انرژی بهترین است.
اما شخصیت مورد بحث برخلاف شغل نامتعارف خود یعنی ترساندن انسانها، رفتار به شدت متین و تحسینبرانگیزی دارد. او همیشه نسبت به دوستان خود مهربان است و صرفا دوست دارد در کاری که انجام میدهد بهترین باشد. سالیوان برای اینکه به جایگاه یک ترساننده برسد مسیری طولانی را پشت سر گذاشت. او از کارهای ابتدایی نظیر نظافتچی و باریستا بودن کارنامهاش را در شرکت هیولاها آغاز کرد و با سختکوشی به شغل مورد علاقه خویش رسید. البته دوست و همکار همیشگی او یعنی مایک وازوفسکی در این مسیر سخت تاثیر زیادی داشت و حسابی به دوست غولپیکر خود کمک کرد.
با وجود تمامی این تفاسیر زندگی سالیوان پس از ورود یک دختر بچه به دنیای هیولاها تغییر کرد. این دختر بچه که بوو (Boo) نام دارد، به صورت اتفاقی سر از دنیای هیولاها درآورد که اتفاق به شدت نامتعارفی است. سالی هم که اصلا دوست نداشت موقعیت شغلی و شهرت خوب خود را از دست بدهد در ابتدا تمام تلاشش را به کار گرفت تا بتواند بوو را به دنیای آدمها بازگرداند. در دنیای هیولاها باور نادرستی وجود دارد که براساس آن انسانها حسابی برای هیولاها مضر هستند و میتوانند آنها را به شکل سختی مریض کنند. به همین دلیل هم وجود یک انسان در این دنیا فوقالعاده ترسناک به نظر میرسد و همه هیولاها از این موضوع وحشت دارند.
اما پس از چند برخوردی که میان سالیوان و بو شکل میگیرد او متوجه میشود که انسانها برای هیولاها مضر نیستند و باعث مرگشان نمیشوند. سالی هم به تدریج ارتباط عاطفی با دختر بچه برقرار کرد و به نحوی به پدر او تبدیل شد. غول بزرگ آبی رنگ که تازه به حقیقت ماجرا پی برده و به بوو عادت کرده بود تصمیم گرفت راهی برای کمک به او پیدا کند. البته او در این راه تنها نماند و دوستش مایک وازوفسکی را هم وارد جریان کرد. مایک هم درست مثل سالی در اوایل کار از بوو میترسید و فکر میکرد که این دختر بچه معصوم میتواند باعث مرگش شود. اما با این حال مایک هم به تدریج به بوو عادت کرد و عاشق این دختر بچه شد.
حال اگر بخواهیم در مورد حضور سالیوان در انیمیشن دانشگاه هیولاها صحبت کنیم باید بدانید که در داستان این انیمیشن ما نسخه جوان و ۱۸ ساله این شخصیت را میبینیم. سالی در زمان دانشگاه فرد زیاد بالغی نبود و حسابی احساس غرور میکرد. او در بین ترسانندههای دانشگاه از همه بهتر بود و حسابی به اینکه پسر بیل سالیوان است افتخار میکرد. بهطور کلی میتوان اظهار کرد که سالی در زمان جوان یک قلدر مغرور و بیفکر بود. اما در طی داستان این انیمیشن و رفاقتی که به تدریج با مایک وازوفسکی شکل میگیرد سالی را به هیولای بالغ و متواضعتری تبدیل میکند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Disney.Fandom
بهترین کالاف دیوتی باز ایران کیه؟ میزگیم با سلی
نظرات