معرفی شخصیتهای گاد آف وار: کرونوس، پدربزرگ کریتوس
یک تایتان عظیم الپیکر که کریتوس با آن عظمت، ممکن است در بین انگشتانش کوفته شود؛ کرونوس یکی از عظیمترین و وحشتناکترین ویلنهایی است که روح اسپارتا در مجموعه گاد آف وار در مقابلش قرار میگیرد. این تایتان بزرگ که توسط پسرش زئوس به بیابانهای تارتاروس تبعید میشود، از لحاظ شجرهنامه پدربزرگ کریتوس به حساب میآید.
کریتوس به عنوان شخصیت اصلی مجموعه گاد آف وار، هیچ وقت از نظر خانواده شانس نمیآورد. بیشتر اعضای خانواده وی یا شرور و پلید هستند یا در اثر سرنوشتی تلخ به فراموشی سپرده میشوند. پدربزرگ او یعنی کرونوس هم از این قاعده مستثنا نیست؛ یک تایتان عظیم الجثه که پدر زئوس به شمار میآید. این شخصیت که در اسطورهشناسی اصلی یونان باستان هم از اهمیت بالایی برخوردار است، حاصل رابطه گایا و اورانوس به شمار میآید.

هنگامی که اورانوس برای دیدار با گایا میآید، کرونوس کمین کرده و سپس با استفاده از داس سنگی، پدرش را زخمی میکند. از خون حاصل از زخم اورانوس غولها، فیوریها و آفرودیت به وجود میآیند. پس از مرگ اورانوس، کرونوس همسرش رئا (که همزمان خواهش هم به شمار میرفت) را به عنوان ملکه انتخاب میکند و در کنار او برای مدتی طولانی به فرمانروایی میپردازد. این دوره از اسطورهشناسی یونان با عنوان «دوران طلایی» شناخته میشود، چرا که خبری از شر نبود و هیچکس نیازی به قانون و مقررات نداشت. همه به صورت پیشفرض کار درست را انجام میدادند.
اما این دوران طلایی با پیشگویی خواهران سرنوشت (Sisters of Fate) رو به افول رفت. طبق این پیشگویی، کرونوس صاحب یک پسر میشود که درست مثل خودش، یک روز پدرش را از بین خواهد برد. به همین خاطر، او هر وقت که صاحب یک فرزند جدید میشد او را میبلعید تا از تحقق پیشگویی جلوگیری کند. منتها ششمین و آخرین بچه او که زئوس نام داشت این پیشگویی را محقق کرد و پدر تایتانش را از تخت قدرت پایان آورد. بدین گونه دوران تایتانها به سرانجام رسید و دوران خدایان کوه المپ آغاز شد.
حالا که خلاصهای از سرنوشت کرونوس در اسطورهشناسی یونان را دوره کردیم، بیایید به سراغ داستان God of War بازگردیم. درست مثل افسانههای اصلی، Cronos تحت تاثیر پیشگویی خواهران سرنوشت قرار میگیرد و از کودکان خود میترسد به همین دلیل همه آنها را در بدو تولد میخورد و اجازه زندگی کردن به آنها نمیدهد. اما زئوس به کمک مادرش رئا از این چرخه فرار میکند. رئا او را به سرزمین دوری میفرستد که کرونوس روی آن تسلطی نداشته باشد و بتواند مانن یک موجود معمولی بزرگ شود.

کرونوس برای جلوگیری از پیشگویی شروع به بلعید فرزندان خود میکند
اما زئوس هیچ وقت ظلمهای پدرش را فراموش نکرد و با نفرتی شدید در قلبش بزرگ شد. هنگامی که زئوس قدرت لازم را به دست آورد، به نبرد با پدرش و سایر تایتانها پرداخت و به دوران طولانی حکومتشان پایان داد. در این میان اتفاقات متعدد و پیچیدهای رخ میدهد که توضیح همه آنها از حوصله مطلب خارج است. اما در پایان تمام این درگیریها، زئوس پدرش کرونوس را به تارتاروس تبعید میکند و معبد پاندورا را روی دوش او میگذارد. هدف زئوس از اینکار این بود که پدرش تا ابد در تارتاروس سرگردان شود و از تکتک لحظات زندگیاش عذاب ببرد.
طبق آنچه که در بازی God of War 3 مشاهده میکنیم، کرونوس دلیل اصلی زندگی پر از رنجش را کریتوس میداند. او فکر میکند کریتوس باعث به وجود آمدن ترس و تردید در دل زئوس شد و او به همین خاطر، پادشاه تایتانها را به سرزمینی عذابآور تبعید کرد. اما کریتوس که این حرفها برایش مهم نبود و فقط میخواست به معبد پاندورا روی دوش پدربزرگش برود، مجبور شد با پادشاه تایتانها مبارزه کند. در ادامه یک مبارزه بزرگ و حماسی رخ میدهد که در غایت آن کریتوس به پیروزی میرسد؛ آن هم در حالی که پدربزرگش صدها برابر از خودش بزرگتر بود.

اوج این تراژدی در گاد آف وار ۳ آشکار میشود؛ جایی که کرونوس، پس از تحمل سالها تبعید، تحقیر و فرسایش، کریتوس را مسئول وضعیت خود میداند. او باور دارد حضور کریتوس در مأموریت صندوق پاندورا آغازگر سقوط نهاییاش بوده است. از این رو رویارویی با کریتوس برای او صرفاً نبردی فیزیکی نیست، بلکه آخرین تلاش برای بازپسگیری شأن ازدسترفتهاش است. اما سرانجام نیز این نبرد به شکست و مرگ او ختم میشود؛ پایانی که همزمان حماسی، تلخ و اجتنابناپذیر است. مرگ تایتان پادشاه نشان میدهد در جهان بیرحم God of War، حتی موجوداتی با قدمتی همسن تاریخ جهان نیز از پیامدهای بیرحم چرخه انتقام و قدرت گریزی ندارند.

با وجود تفاوت اندازه عجیبی که بین کریتوس و کرونوس وجود داشت، روح اسپارتا پدربزرگ خود را سلاخی کرد
نبرد کریتوس و کرونوس در God of War III یکی از برجستهترین نمونههای تلفیق مقیاس، کارگردانی سینمایی و طراحی تعاملی در تاریخ بازیهای اکشن به شمار میرود. این رویارویی نه صرفاً یک باسفایت، بلکه تجربهای تمامعیار است که مرز میان سینما و بازی ویدئویی را کمرنگ میکند. کارگردانی پویا، تغییر دائمی زاویه دوربین و استفادهٔ هنرمندانه از کل بدن کرونوس بهعنوان میدان نبرد، موقعیتی خلق میکند که بازیکن پیوسته میان تماشای یک صحنه حماسی و مشارکت مستقیم در آن جابهجا میشود. عظمت فیزیکی پادشاه تایتانها و واکنشهای او به هر ضربه کریتوس، وزن و واقعیتی به این نبرد میبخشد که کمتر عنوانی توانسته مشابهش را تکرار کند.
در کنار مقیاس عظیم، نحوه شکلگیری مراحل نبرد نیز به تجربهای منحصر به فرد منجر میشود. مبارزه از صعود بر بدن کرونوس آغاز میشود، در دل او ادامه پیدا میکند و سپس در بستر نبردی چندمرحلهای بر سطح پوست سخت و زخمخوردهاش پایان مییابد. این ساختار چندلایه، همراه با جلوههای بصری چشمگیر و موسیقی پرتنش، نبرد را به صحنهای سینمایی ارتقا میدهد؛ صحنهای که در آن بازیکن هم تماشاگر عظمت یک تایتان است و هم عاملی برای فروپاشی او. نتیجه، یکی از ماندگارترین و پرهیجانترین مواجهههای تاریخ God of War است؛ نبردی که نه تنها مقیاس فنی سری را بازتعریف کرد، بلکه انتظار مخاطبان از یک مبارزه حماسی را به سطحی تازه رساند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Godofwar.fandom
نظرات