هری پاتر پیش از اینکه عاشق جینی ویزلی شود و با او رابطه پیدا کند، دلش پیش یک دختر شرق آسیایی گیر کرده بود. چو چانگ (Cho Chang) که در ابتدا عاشق سدریک دیگوری بود، پس از مرگ دلخراش وی، با هری آشنایی بیشتری پیدا کرد. ولی خب نتیجه رابطه این دختر و پسر برگزیده به نقطه جالبی نرسید.
چو چانگ اسم و چهرهاش آدم را یاد مردمان شرق آسیا میاندازد، یکی از شخصیتهای فرعی دنیای هری پاتر است. هرچند که اطلاعات دقیقی در مورد ملیت چو وجود ندارد، اما همانطور که ذکر کردیم، میتوان حدسهای محکمی زد. چو چانگ سال ۱۹۹۰ وارد مدرسه هاگوارتز شد و تا سال ۱۹۹۷ به تحصیل در آن پرداخت. شخصیت مورد بحث جزوی از گروه ریونکلاو بود و از قضا، در تیم کوییدیچ این گروه هم نقش مهمی داشت. تمامی این موارد در کنار هم از چو چانگ یک دانشآموز محبوب ساختند.
چو چانگ که یک سال زودتر از هری پاتر وارد هاگوارتز و مشغول به تحصیل شد، در ابتدا به سدریک دیگوری دل بسته بود. هنگامی که سدریک در مسابقات سه جادوگر (Triwizard Tournament) برگزیده شده بود، با چو چانگ زیاد صحبت میکرد و انگار از او خوشش آمده بود. اما سدریک در ژوئن سال ۱۹۹۵ و در شب بازگشت لرد ولدمورت به بدن اصلیاش، توسط پیتر پتیگرو به قتل رسید. مرگ سدریک دیگوری حسابی چو چانگ را به خشم آورد و باعث شد او برای مبارزه با نیروهای تاریکی مصمم شود.
در سال ششم تحصیلی، چو چانگ به گروه «ارتش دامبلدور» پیوست که رهبری آن بر عهده هری پاتر بود. هری میخواست با جلسات تمرینی مخفیانه، سایر دانشآموزها را برای مبارزه با نیروهای لرد ولدمورت آماده کند و به آنها آموزش نبرد دهد. چو چانگ هم یکی از افرادی بود که به این جلسات تمرینی پیوست (هرچند که والدینش حسابی مخالف این موضوع بودند).
شرکت در جلسات تمرینی ارتش دامبلدور، باعث شد رابطه نزدیکی بین چو چانگ و هری پاتر به وجود آید. هری پیش از این چندین دفعه با چو برخورد داشته بود و میدانست که نسبت به او علاقه پیدا کرده است. منتها پس از مرگ سدریک و به وجود آمدن گروه ارتش دامبلدور، رابطه این دو نفر از همیشه نزدیکتر شد. اما بهترین دوست چو چانگ که ماریتا اجکام نام داشت، سبب گشت که این رابطه خیلی سریع به هم بخورد.
قضیه از این قرار است که ماریتا به درخواست چو چانگ وارد ارتش دامبلدور شده بود. منتها دلورس آمبریج از ماجرا بو برد و ماریتا را تحت فشار قرار داد. خانم آمبریج به تهدید ماریتا پرداخت و گفت که اگر مکان تمرین ارتش دامبلدور را نشان ندهد، مادرش را از وزارت سحر و جادو اخراج خواهد کرد. ماریتا هم که دوست نداشت به مادرش ضربهای وارد شود تمام ماجرا را لو داد و همه را به دردسر انداخت.
چو چانگ هم با وجود اینکه از هری پاتر خوشش آمده بود، از ماریتا دفاع کرد؛ چرا که فکر میکرد او در قبال مادرش کار درستی انجام داده است. اما هری دفاع چو از ماریتا را خیانت خطاب کرد و از او فاصله گرفت. حال ممکن است از خود سوال کنید که در فیلمهای اصلی Harry Potter چنین اتفاقی رخ نداد. اگر اینگونه فکر میکنید کاملا حق با شماست؛ چرا که سازندگان فیلم برخی از جزئیات داستان را تغییر دادند.
چو چانگ پیش از قرار گذاشتن با هری پاتر، از سدریک دیگوری خوشش آمده بود
در فیلمهای هری پاتر، داستان به گونهای گفته میشود که ماریتا از داستان حذف میگردد. در عوض، خود چو چانگ در ابتدا خیانتکار به نظر میرسد و همه فکر میکنند که او ارتش دامبلدور را به دلورس آمبریج لو داده است. اما در ادامه مشخص میشود که خانم آمبریج با استفاده از معجون حقیقت از زیر زبان چو حرف کشیده و خود این شخصیت، به هیچ وجه دوست نداشت رفیقهای خود در ارتش دامبلدور را لو دهد.
به هر حال، چو چانگ با وجود فاصله گرفتن از هری پاتر و سایر دوستان، در ادامه به کمک آنها آمد. او که هیچ وقت قتل سدریک توسط نیروهای تاریکی را فراموش نکرده بود، حتی پس از فارغ التحصیل شدن هم به پیش مدرسه و دوستانش بازگشت تا در نبرد هاگوارتز شرکت کند. خوشبختانه این شخصیت از جنگ جهانی جادویی دوم جان سالم به در برد تا بتواند طلوع خورشید روزهای دیگر را ببیند. چو چانگ در ادامه با یک فرد ماگل ازدواج کرد و به خوبی و خوشی به زندگی خویش ادامه داد.
چو چانگ، یکی از شخصیتهای مهم سری هری پاتر، برخلاف بسیاری از شخصیتهای دیگر که ریشههای کاملاً بریتانیایی دارند، ظاهری و اسمی دارد که به احتمال قوی به تبار آسیایی او بازمیگردد. نام خانوادگی چانگ یک نام رایج در چین و کشورهای شرق آسیا است. با این حال، زبان و لهجهٔ چو چانگ کاملاً بریتانیایی است و نشانهای از لهجه آسیایی یا مهاجرت مستقیم ندارد. این موضوع باعث شده که طرفداران و تحلیلگران داستان گمان کنند که خانواده چو احتمالاً نسل دوم یا سوم مهاجران چینی باشند که در بریتانیا، بهخصوص مناطق شمالی مثل اسکاتلند، زندگی میکنند.
اگرچه در کتابها و فیلمها به طور مستقیم به تبار یا تاریخچه دقیق خانوادگی چو اشاره نشده، این فرضیه نشان میدهد که جی.کی. رولینگ به تنوع نژادی و فرهنگی در دنیای جادوگری اهمیت داده و شخصیتهایی با پسزمینههای مختلف خلق کرده است. این نکته همچنین باعث میشود چو چانگ نمادی از ترکیب فرهنگها و هویتهای چندگانه در جامعهٔ جادویی باشد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Harrypotter.fandom
صدایی که حتما شنیدی! دوبله فان با سارا جامعی
نظرات