پتونیا دورسلی هری پاتر
اخبار سینما و انیمیشن خبر

معرفی شخصیت‌های هری پاتر: پتونیا دورسلی، خاله هری 

پتونیا دورسلی (Petunia Dursley) که پیش از ازدواج پتونیا ایوانز نام داشت، خواهر بزرگ‌تر لیلی پاتر، مادر هری پاتر، است. این موضوع او را به خاله تنی هری تبدیل می‌کند که پس از مرگ والدینش، مجبور شد پیش او و همسرش، ورنون دورسلی، به زندگی ادامه دهد.

پتونیا دورسلی که بیش‌تر ما او را با لقب خاله پتونیا می‌شناسیم، بزرگ‌ترین دختر خانواده ایوانز و خواهر بزرگ‌تر لیلی پاتر (یا همان لیلی ایوانز) است. پتونیا و لیلی از همان دوران کودکی و نوجوانی از یکدیگر فاصله گرفتند و اختلاف پیدا کردند. پتونیا از جادو و قدرت‌های جادویی خواهر کوچک‌ترش خوشش نمی‌آمد و به گفته خودش، همیشه سعی می‌کند از این مزخرفات دوری کند. با این حال، برخی از نظریه‌ها اعتقاد دارند که دلیل اصلی این بود که او نسبت به لیلی حسودی می‌کرد؛ چرا که او از قدرت‌های جادویی برخوردار بود و خودش نه.

تماشای فیلم هری پاتر - قسمت ۱ - سنگ جادو

به هر نحوی که بود، پتونیا به طور کامل ارتباطش را با خواهر کوچک‌ترش قطع کرد و مسیر زندگی خودش را در پی گرفت. او با یک مرد ماگل به اسم ورنون دورسلی ازدواج کرد که یک مرد قد کوتاه و چاق بود. حاصل ازدواج این دو نفر به تولد پسری لوس و بی‌استعداد به نام دادلی منجر شد که طرفداران هری پاتر در متنفر بودن از او اشتراکات زیادی دارند. با این حال، به نظر می‌رسد پتونیا همسر و پسرش را دوست دارد و به دور از مشکلات، می‌تواند زندگی شادی داشته باشد.

اما شبی که لرد ولدمورت جیمز و لیلی پاتر را به قتل رساند، زندگی پتونیا دورسلی هم تحت تاثیر قرار گرفت. از آن شب افسانه‌ای فقط یک پسر بچه به اسم هری پاتر زنده ماند که خواهرزاده تنی و خونی پتونیا محسوب می‌شود. از آنجایی که هری فامیل دیگری نداشت، خاله پتونیا به قیم رسمی او تبدیل شد تا سرپرستی وی را بر عهده بگیرد. در آن زمان هری تنها یک سال داشت و نمی‌توانست از خود تصمیمی بگیرد. به همین دلیل و به ناچار مجبور شد پیش خانواده بداخلاق خاله خود روزگار بگذراند.

خاله پتونیا از همان اول از هری پاتر متنفر بود. او اعتقاد داشت که هری هم مثل پدر و مادرش یعنی جیمز و لیلی از قدرت‌های جادویی برخوردار است و یک عجیب الخلقه محسوب می‌شود. به همین خاطر او را همیشه مجبور می‌کرد داخل یک انباری تنگ تاریک زیر راه‌پله بخوابد و همیشه لباس‌های گشاد و کهنه دادلی را به تن کند. البته که پتونیا و همسرش پس از مدتی مجبور شدند اتاق بهتری به او بدهند تا بلکه مدرسه هاگوارتز از نامه فرستادن برای آن‌ها دست بکشد.

پتونیا دورسلی و همسرش هر کاری که کردند نتوانستند جلوی نامه‌های هاگوارتز و رسیدن هری پاتر به جایگاه واقعی‌اش را بگیرند. در سال ۱۹۹۱ و در شب ۱۱ سالگی هری پاتر، روبیوس هاگرید به زور متوسل شد و به شخصه پسر برگزیده شده را از خانواده دورسلی پس گرفت. او هری را از پیش دورسلی‌ها برد تا بتواند برای تحصیل در مدرسه هاگوارتز آماده شود و به سراغ سرنوشت بزرگش برود.

پتونیا دورسلی هری پاتر

پتونیا از اینکه خواهرش لیلی استعدادهای جادویی داشت، حسابی حسودی می‌کرد

پتونیا، ورنون و دادلی در طی سال‌های بعد هنوز هم قیم هری محسوب می‌شدند و مجبور بودند در هنگام تابستان او را تحمل کنند. در نهایت و در سال ۱۹۹۷ همه چیز تغییر کرد. هری پاتر به هدف اصلی مرگ‌خوارها تبدیل شده بود و هر کسی که در اطراف او حضور پیدا می‌کرد، در خطر بود. به همین خاطر، خاله پتونیا و خانواده‌اش تصمیم گرفتند خانه‌شان را ترک کنند و برای مدتی هم که شده از خانه دور باشند تا بلکه بتوانند جان خود را نجات دهند.

پس از پایان جنگ جهانی جادویی دوم و آرام شدن اوضاع، پسرِ خاله پتونیا یعنی دادلی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. طبق اطلاعات او پیش از سال ۲۰۲۰ و به دلیل نامشخصی جان خود را از دست داد تا برای همیشه با دنیای فانی وداع بگوید. پس از مرگ او، دادلی که متوجه طبیعت مهربان هری شده بود تصمیم گرفت ارتباطش را با او ادامه دهد. با این حال، خاله پتونیا هیچ وقت با هری رفتار درستی نداشت و با طرز فکر همیشگی خود یعنی «جادوگرها دیوانه‌اند» جانش را از دست داد.

معرفی شخصیت‌های هری پاتر: دادلی دورسلی، پسرخاله بی‌مصرف هری پاتر

اگر بخواهیم کمی بیش‌تر در مورد دوران کودکی پتونیا دورسلی صحبت کنیم، باید بدانید که او در ابتدا با لیلی رابطه خوبی داشت. منتها هنگامی که دید خواهر کوچکش کارهای عجیبی مثل جا به جا کردن گل‌ها انجام می‌دهد و قدرت‌های جادویی دارد، رفتار متفاوتی پیدا کرد. او انگار از همان ابتدا به استعدادهای جادویی خواهرش حسادت داشت. این حسادت هنگامی که پدر و مادرش به تشویق استعدادهای لیلی پرداختند بیش‌تر و بیش‌تر شد.

هنگامی که از طرف هاگوارتز برای لیلی نامه دعوت به مدرسه آمد، حسادت پتونیا دورسلی به اوج رسید. به همین دلیل، پتونیا به پروفسور آلبوس دامبلدور نامه‌ای نوشت و از وی خواست که اجازه دهد او هم مثل لیلی به هاگوارتز بیاید. دامبلدور با مهربانی و فروتنی تمام به این نامه پاسخ داد، ولی نظرش منفی بود. او با مهربانی توضیح داد که پتونیا یک ماگل است و از استعدادهای جادویی برخوردار نیست. به همین دلیل هم امکان تحصیل در هاگوارتز را ندارد. با وجود احترامی که از سوی دامبلدور شکل گرفت، پتونیا از لحاظ احساسی حسابی ضربه خورد و حس شکست پیدا کرد. از این نقطه به بعد، پتونیا از جادو و جادوگران فاصله گرفت و خواهرش را به خاطر داشتن قدرت‌های جادویی عجیب الخلقه خطاب می‌کرد.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: Harrypotter.fandom


صدایی که حتما شنیدی! دوبله فان با سارا جامعی

سارا جامعی میز گیم

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها