معرفی شخصیتهای هری پاتر: روبیوس هاگرید، غول مهربان هاگوارتز
روبیوس هاگرید که در یک برهه طولانی نگهبان مدرسه هاگوارتز بود، یکی از دوستان نزدیک هری و جذابترین شخصیتهای فرنچایز است. این فرد که یک نیمهغول محسوب میشود، با وجود جثه بزرگ و تا حدودی وحشتناک خود، قلب به شدت مهربان و حساسی دارد.
ما بارها و بارها در دنیای سرگرمی با لقب غول بزرگ مهربان روبرو شدهایم و بسیاری از آنها را دوست داریم. منتها در بین این مدل شخصیتها، روبیوس هاگرید (Rubeus Hagrid) لطف خاص خود را دارد. این شخصیت یک نیمهغول جادوگر انگلیسی است که والدینش، یک انسان و یک غول بودند. پدر وی آقای هاگرید نام داشت و مادرش، یک غول به اسم فریدولفا (Fridwulfa) بود. حاصل ازدواج این دو نفر به تولد هاگرید منجر شد. اما جالب است بدانید که او یک برادر ناتنی به اسم گراوپ (Grawp) هم دارد؛ غولی که به شدت احمق است و از لحاظ جثه، به مراتب بزرگتر از روبیوس به نظر میرسد.
روبیوس هاگرید در سال ۱۹۴۰ وارد مدرسه جادوگری و افسونگری هاگوارتز شد و در همان موقع، به گروه گریفندور راه پیدا کرد. هنگامی که او سومین سال تحصیلی خود را پشت سر میگذاشت، تام ریدل یا همان لرد ولدمورت معروف، برای او پاپوش بزرگی ساخت. تام ریدل اوضاع را به گونهای پیش برد که هاگرید مسئول باز شدن تالار اسرار شناخته شود. علاوه بر این، ریدل کاری کرد که مردم فکر کنند حیوان خانگی او مسئول حمله به چند فرد ماگلزاده است که در نهایت به مرگ یکی از آنها هم منجر شد. مسئولین مدرسه که این دردسرها را از چشم دانشآموز عظیم الجثه خود میدیدند، او را اخراج کردند و چوب دستی جادویی وی را هم شکستند. با این حال، روبیوس جوان به لطف پروفسور دامبلدور اجازه پیدا کرد که در بیرون از مدرسه، به عنوان شکاربان و نگهبان هاگوارتز فعالیت کند.
در سال ۱۹۹۱ و در طی یکی از ماندگارترین صحنههای داستان هری پاتر، روبیوس هاگرید موظف شد هری را پیدا کرده و او را با دنیای جادوگری آشنا کند. در سال ۱۹۹۳ و هنگامی که پروفسور سیلوانوس کتلبرن بازنشست شد، او به معلم نگهداری از موجودات جادویی تبدیل گردید تا شغل مهمتری در هاگوارتز به دست آورد. منتها نقش هاگرید در داستان هری پاتر مهمتر از این حرفها است. او به عنوان یکی از اعضای مهم محفل ققنوس، چندین دفعه در نبردهای جنگ جهانی جادویی اول و دوم شرکت داشت. از جمله مهمترین این نبردها میتوان به حضور موثر او در نبرد هاگوارتز اشاره کرد که به عنوان بخشی از جنگ جهانی جادویی دوم در سال ۱۹۹۸ رخ داد.
بر اساس اطلاعات، پس از اتمام وقایع هری پاتر و یادگاران مرگ و از بین رفتن لرد ولدمورت، روبیوس هاگرید ارتباط خود را با مثلث طلایی هری، رون و هرماینی حفظ کرد. تا آنجایی که ما میدانیم او در سال ۲۰۱۷ هنوز زنده بود و به کارهای خود در مدرسه هاگوارتز میپردخت. هنگامی که پسر هری به اسم آلبوس سوروس به مدرسه هاگوارتز رفت، او هری پاتر، رون ویزلی و هرمیون گرنجر را به صرف یک چای دعوت کرد تا پس از مدتها، باز هم شاهد این گروه دوست داشتنی و خاطرهساز باشیم.
روبیوس هاگرید سالها پیش و به خاطر پاپوشی که تام ریدل برای وی دوخته بود، به عنوان دانشآموز از مدرسه هاگوارتز اخراج شد
فریدولفا که مادر شخصیت مورد بحث محسوب میشود، هنگامی که روبیوس تنها سه سال داشت خانوادهاش را رها کرد تا به کلونی غولها بازگردد. همین موضوع باعث میشود که روبیوس هاگرید خاطرات بسیار کم و ناواضحی از مادرش داشته باشد. در عوض، او به شدت پدرش را دوست داشت و همیشه به خوبی از وی یاد میکرد. در طرفی دیگر، روبیوس اعتقاد داشت که فریدولفا به هیچ وجه مادر خوبی نبود و وظایف مادرانهاش را به درستی انجام نداد. از آنجایی که او یک نیمهغول محسوب میشود، نسبت به انسانها جثه بسیار بزرگی دارد و چند برابر آنها به نظر میرسد. منتها در حین حال، او نسبت به غولها بسیار کوچک است و جثهاش به هیچ وجه نزدیک آنها هم نیست.
برخلاف خودش، پدر روبیوس یک مرد کوچک و معمولی بود. پس از اینکه مادر روبیوس خانوادهاش را ترک کرد، دل آقای هاگرید حسابی شکست. منتها او زیر فشارها کمر خم نکرد و به نگهداری از بچه خود ادامه داد. این در حالی بود که بچه این پیرمرد اصلا شبیه خودش نبود. طبق گفتههای روبیوس، هنگامی که او فقط ۶ سال سن داشت، میتوانست پدرش را روی شانههایش قرار دهد و او را روی کمد بگذارد. همانطور که پیش از این هم اشاره کردیم، روبیوس یک برادر ناتنی کوچکتر به اسم گراوپ هم دارد. هرچند که مادر این دو نفر یکسان محسوب میشود، اما پدرهای متفاوتی دارند و این موضوع آنها را ناتنی میکند. با این حال، هاگرید گراوپ را مثل برادر واقعی خود دوست دارد و او را یک غریبه نمیداند.
داستان جالب دیگری که در مورد آن میتوانیم صحبت کنیم، به عاشق شدن نگهبان هاگوارتز مربوط است. در جریان مسابقات سهگانهی جادوگری، هاگرید به مادام ماکسیم، مدیر مدرسهی بوکسباتون، علاقهمند شد. هر دوی آنها نیمهغول بودند، اما تفاوت اصلیشان در برخورد با این موضوع بود؛ هاگرید همیشه با افتخار دربارهی ریشهی غولیاش صحبت میکرد، ولی ماکسیم حاضر نبود آن را بپذیرد و حتی در پاسخ به سوالات اینچنینی میگفت فقط «استخوانهای درشت» دارد. همین تفاوت نگرش باعث شد رابطهی آنها به جایی نرسد، هرچند هاگرید علاقه و احترامش را به او حفظ کرد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Harrypotter.fandom
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
سلام و سپاس
هاگرید دوست داشتنی