هنگامی که شخصیتهای دنیای هری پاتر به مدرسه هاگوارتز پا میگذارند، خیلی زود مسیرشان با یک شئ زنده و عجیب و غریب روبرو میشود. کلاه گروهبندی که هر پاترهدی آرزوی گذاشتن آن بر روی سر را دارد، باید دانشآموزان تازهوارد را به یکی از چهار گروه معروف مدرسه تقسیمبندی کند.
کلاه گروهبندی یا Sorting Hat، یک کلاه زنده با قدرت تکلم است که برای قرنهای متمادی یک وظیفه سنگین را بر عهده دارد. هنگامی که دانشآموزهای سال اولی وارد مدرسه هاگوارتز شوند، باید این کلاه بداخلاق اما باهوش را روی سر بگذارند. کلاه مورد بحث هم پس از بررسی ویژگیهای هر دانش آموز، آنها را به یکی از چهار گروه گریفندور، اسلیدرین، هافلپاف و ریونکلاو میفرستد تا سالهای آینده زندگی خود در هاگوارتز را در قالب آنها بگذرانند. هرچند که اولویت تصمیمگیری این کلاه به ویژگیهای هر دانشآموز مربوط میشود، اما علایق خود آنها نیز در این روند دخیل است. برای مثال، تمام ویژگیهای هری پاتر حاکی از این بودند که او باید به گروه اسلیدرین برود. منتها کلاه گروهبندی پس از شنیدن حرفهای هری و علایق وی، تصمیم گرفت او را به گریفندور بفرستد.
اما ویژگیهایی که Sorting Hat برای تقسیمبندی دانشآموزها در نظر میگیرد دقیقا چیست؟ هر یک از گروههای چهارگانه هاگوارتز به یک خصلت خاص معروف هستند. کلاه گروهبندی نیز این خصلتها را در نظر میگیرد. بدین ترتیب، او افراد شجاع را به گریفندور، افراد سختکوش را به هافلپاف، افراد باهوش را به ریونکلاو و افراد جاهطلب را به اسلیدرین میفرستد. جالب است بدانید که کلاه مورد بحث در ابتدا به خود گادریک گریفندور تعلق داشت؛ فردی که بنیانگذار گروه گریفندور و یکی از چهار موسس هاگوارتز محسوب میشود. با این حال، کلاه مورد بحث معمولا در دفتر رئیس مدرسه نگهداری میشود تا اینکه در شروع سال تحصیلی جدید، به تالار اصلی بیاید و به تقسیمبندی دانشآموزها بپردازد.
در زمان تولد هری پاتر و خط زمانی داستان اصلی مجموعه، کلاه گروهبندی حسابی سالخورده شده و فوقالعاده کهنه به نظر میرسد. اما با این حال، هنوز هم کار خود را به خوبی انجام میدهد. Sorting Hat در بسیاری از مواقع تصمیمات خود را از یک تا چند ثانیه میگیرد. اما در این میان یک سری استثنا هم وجود دارند که گروهبندی آنها طولانیتر شده است. در دنیای هری پاتر اصطلاحی به نام Hatstall وجود دارد. هنگامی که یک Hatstall رخ میدهد، کلاه مورد بحث به زمانی بیش از پنج دقیقه برای گروهبندی نیاز دارد. ولی افرادی که دچار این واقعه میشوند بسیار معدود و نادر هستند؛ به گونهای که ما تقریبا هر ۵۰ سال یکبار شاهد یکی از آنها هستیم. از جمله معروفترین دانشآموزهایی که دچار Hatstall شدند میتوانیم به مینروا مکگوناگال، پیتر پتیگرو و تولیپ کاراسو اشاره کنیم که گروهبندی آنها بیش از پنج دقیقه طول کشید. افرادی نظیر هری پاتر، هرمیون گرنجر و نویل لانگباتم از جمله افرادی بودند که به نزدیکی Hatstall رسیدند، اما در نهایت در زمانی کمتر از پنج دقیقه گروه خود را شناختند تا وارد این لیست نشوند.
نکته جالبی که در مورد کلاه گروهبندی وجود دارد این است که او اصلا به اشتباهات خود اعتراف نمیکند. دانشآموزهای متعددی وجود داشتهاند که ویژگیهایشان، در تضاد با گروهشان بوده است. بسیاری از اعضای اسلیدرین از خود گذشتگی کردهاند، بسیاری از اعضای گریفندور ترسو از آب درآمدند، بسیاری از اعضای ریونکلاو در امتحانات نمرات پایینی آوردند و بسیاری از اعضای هافلپاف نیز افراد تنبلی بودند. با این حال، او هیچ وقت به تصمیمات اشتباه خود اعتراف نمیکند. البته باید اشاره کنیم که او در تمام این سالهای طولانی، واقعا اشتباهات معدودی مرتکب شده است (هرچند که این اشتباهات وجود داشتهاند). بسیاری از افراد اعتقاد دارند که کلاه گروهبندی برعکس چیزی که به نظر میرسد، دانشآموزها را به جایی میفرستد که خوشحال باشند. به همین خاطر هم او تا به حال اشتباهات بسیاری کمی انجام داده؛ چرا که افراد را به جایی میفرستد که در آن احساس خوشحالی کنند.
کلاه گروهبندی معتقد است که هیچ وقت اشتباه نمیکند و همیشه تصمیمهای درستی گرفته
اما چه شد که چیزی به اسم کلاه گروهبندی به وجود آمد؟ افسانهها حاکی از این هستند که هزار سال پیش، هنگامی که موسسین هاگوارتز کنار هم نشسته بودند، با یک علامت سوال بزرگ مواجه شدند؛ اینکه پس از مرگ آنها، روند گروهبندی دانشآموزها به چه نحوی انجام میشود؟ در آن زمان گادریک گریفندور همیشه یک کلاه معمولی به سر داشت. منتها هنگامی که سوال مذکور مطرح شد، گریفندور کلاهش را از سر برداشت و به همراه سه موسس دیگر، جادوی خود را به کلاه دمید. هر یک از چهار موسس مدرسه، ویژگیهای مورد نظر گروه خود را برای این کلاه مشخص کردند و به او جان بخشیدند. از آن زمان به بعد، کلاه معمولی گادریک گریفندور به یک شئ جادویی افسانهای تبدیل شد تا بتوانیم یک مقاله کامل را به معرفی آن اختصاص دهیم.
در نگاه اول، کلاه گروهبندی تنها مسئول تعیین سرنوشت تحصیلی دانشآموزان هاگوارتز بهنظر میرسد؛ اما نقش او فراتر از گروهبندی ساده است. در مواقع بحرانی و زمانی که «شجاعت اصیل» در معرض خطر میافتد، این کلاه قادر است شمشیر گادریک گریفندور را از درون خود بیرون بکشد؛ سلاحی افسانهای که تنها به کسانی که واقعاً شایستهی گریفندور باشند، اعطا میشود. این ویژگی برای نخستینبار در کتاب دوم یعنی هری پاتر و تالار اسرار آشکار شد، زمانی که هری در برابر باسیلیسک قرار گرفت. در لحظهای حیاتی، ققنوس دامبلدور یعنی فاکس، کلاه را برای هری آورد و از دل آن، شمشیر براق و نقرهای گریفیندور بیرون کشیده شد؛ نشانی از شجاعت حقیقی.
اما این تنها مورد استفاده از شمشیر نبود. در پایان کتاب آخر، یادگاران مرگ، نویل لانگباتم نیز توانست در لحظهای تعیینکننده شمشیر را از کلاه بیرون بکشد و با آن مار ولدمورت، ناجینی، را نابود کند. حرکتی که گام مهمی در نابودی آخرین هورکراکس بود. نکتهی شگفتانگیز این است که کلاه نه تنها شجاعت را تشخیص میدهد، بلکه در زمان مناسب آن را پاداش میدهد؛ یعنی تنها زمانی شمشیر ظاهر میشود که فرد، نه بهخاطر قدرت یا افتخار، بلکه به دلیل خلوص نیت و شجاعت بیچون و چرا دست به عمل میزند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Harrypotter.fandom
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
نظرات