بیل ویلیامسون که یک مرد قوی هیکل و قدرتمند است، آدم به شدت کند ذهنی به نظر میرسد و همیشه سر این موضوع مسخره میشود. بیل در رد دد ردمپشن ۲ جزو شخصیتهای اصلی بود و در نسخه ابتدایی نقش یک آنتاگونیست را برعهده داشت.
بیل ویلیامسون یکی از چهرههای کلیدی مجموعه رد دد ردمپشن است که در هر دو نسخه آن نقش مهمی برعهده دارد. اگر بخواهیم اسم اصلی و شناسنامهای این شخصیت را بگوییم باید اشاره کنیم که نام او ماریون ویلیامسون است. از آنجایی که همه ماریون را به عنوان اسم یک زن میشناسند این شخصیت اسم خود را به بیل تغییر میدهد تا دیگر مورد تمسخر دیگران قرار نگیرد. با این حال از آنجایی که در مورد یکی از کُند ذهنترین شخصیتهای دنیای ویدیو گیم صحبت میکنیم، او به هر حال توسط اطرافیان به سخره گرفته میشود.
پدر بیل ویلیامسون یک الکلیِ دائم الخمر بود که به خاطر استمرار استفاده از آن عقلش را از دست داد و نهایت فوت کرد. بیل از اینکه به سرنوشت پدرش دچار شود میترسد و تلاشش را به کار میگیرد تا پا جای پای او نگذارد. شخصیت مورد بحث از همان دوران جوانی علاقه زیادی به انجام کارهای خلاف داشت و به همین خاطر از مرکز اصلاح جوانان سر درآورد. منتها مرکز اصلاح جوانان نیز زیاد کاربردی نبود، چرا که بیل از آنجا فرار کرد و به کارهای خلاف خود ادامه داد.
اما نکته جالبی که در مورد بیل ویلیامسون وجود دارد این است که او همیشه یک خلافکار باقی نماند. او در برههای از زندگی خود به ارتش آمریکا ملحق شد و در نیروهای پیاده نظام فعالیت میکرد. او ادعا میکند که در این میان به نیروهای سوارهنظام نیز اضافه شد و مدتی از زندگی خود را در این مقام گذراند. بیل در زمانی که در ارتش آمریکا خدمت میکرد با بومیهای آمریکا (یعنی سرخ پوستها) میجنگید و عضوی از برنامه نسلکشی سرخ پوستها بود. با این وجود او در سال ۱۸۹۲ به خاطر انحراف و اقدام به قتل به شکل تحقیرآمیزی از ارتش اخراج شد تا به زندگی خلافکاری خود بازگردد.
پس از خروج از ارتش بیل ویلیامسون بدترین دوره زندگی خود را پشت سر گذاشت. او در این برهه همیشه تحت تاثیر الکل قرار داشت و با دزدی از مردم زندگی محقرانه خود را میگرداند. اما چند ماه بعد و در سال ۱۸۹۳ او به طور اتفاقی بر سر راه داچ ون در لیند و هوزیا متیوس ظاهر شد و سعی کرد از آنها دزدی کند. ولی از آنجایی که داچ و هوزیا خودشان دزدهای قهاری بودند بیل را به تمسخر گرفتند و او را از پای درآوردند. منتها داچ به سمت بیل دست دوستی دراز کرد و او را به گنگ ون در لیند آورد.
Bill Williamson حتی پس از اینکه به گنگ ون در لیند پیوست هنوز صحنههای دلخراش سلاخی سرخ پوستها را به یاد میآورد و حالش بد میشد. به هر حال او به مدت ۶ سال در بین اعضای گروه قرار داشت و در دزدیها و آدمکشیها نقش پررنگی ایفا میکرد. بیل ویلیامسون از اینکه داچ به او یک زندگی جدید هدیه داد قدردان بود و به همین خاطر تا ابد به او وفادار میماند. در مراحل پایانی رد دد ردمپشن و هنگامی که جان مارستون و آرتور مورگان در مقابل داچ قرار میگیرند بیل طرف رئیسش میماند و به دفاع از او میپردازد.
پس از پایان وقایع داستان RDR2 بیل ناپدید میشود و تا زمان آغاز داستان RDR1 به چشم نمیخورد. در داستان نسخه ابتدایی بیل ویلیامسون یکی از اهداف جان مارستون است و جان برای اینکه بتواند زن و بچه خودش را از دولت پس بگیرد باید او را در کنار داچ و خاویر به قتل برساند. خلاصه جان هم پس از کلی تلاش و دویدن بیل را کشت تا به زندگی تلخ و تحقیرآمیز او ادامه دهد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: RedDead.Fandom
اگر دختر گیمر و پسر استریمر ازدواج کنند چی میشه؟ میزگیم با سایه و حمید
جان خیلی بدبخت بود هه اعضای گنگو کشت با چنگ و دندون میخاست دوباره زندگیشو مثل یه آدم معمولی ادامه بده ولی نشد یعنی نزاشتن