شان مکگوایر که از لهجه و چهرهاش ایرلندی بودن میبارد، یک مرد جوان است که دل آدم را به رحم میآورد. شان همیشه دوست دارد در جریان کارهای گروه قرار گیرد و عضوی اصلی باشد، اما به خاطر بیتجربگی خود دردسرهای زیادی در داستان رد دد ردمپشن ایجاد میکند.
شان مکگوایر (Sean MacGuire) در کشور ایرلند به دنیا آمد و دوران کودکی خود را در سرزمین مادریاش گذراند. پدر شان مردی به نام دارا مکگوایر (Darragh MacGuire) بود که در حزب جمهوریطلبهای انقلابی ایرلند فعالیت میکرد و همین موضوع باعث شد که دولت ایرلند او را یک دشمن در نظر بگیرد. دارا به همین خاطر تصمیم گرفت پسرش را بردارد و به همراه او به سمت آمریکا فرار کند.
متاسفانه دارا مکگوایر در نهایت پیدا و کشته شد تا شان به یکی از بچه یتیمهای دنیای رد دد ردمپشن تبدیل شود. دولت آمریکا او را به مرکز اصلاح جوانان فرستاد تا رفتارش بهتر شود و وجهه یک مرد متمدن آمریکایی را به خود بگیرد؛ اما با توجه به آنچه که ما از او دیدیم مرکز اصلاح جوانان تاثیر خاصی روی مکگوایر کوچک نگذاشت. شان مکگوایر پس از مدتی با داچ ون در لیند و هوزیا متئوس آشنا میشود تا مسیر زندگی وی برای همیشه تغییر کند.
اولین ملاقات شان با داچ و هوزیا در در منطقه North Elizabeth و در یک بار صورت گرفت. ساعت درخشان و زیبایی که داچ به همراه داشت توجه شان را به خود جلب میکند و او تصمیم میگیرد دست به دزدیدن این ساعت بزند. به همین خاطر صبر میکند تا هوزیا و داچ از بار بیرون بروند و وارد یک کوچه تاریک شوند. هنگامی که این دو به کوچه تاریک رسیدند شان هفتتیر خود را در میآورد و آنها را به شلیک کردن تهدید میکند. منتها داچ و هوزیا به زیر خنده میزنند و به تمسخر شان میپردازند. شان که حسابی عصبانی شده بود سلاح خود را شلیک میکند؛ منتها داچ و هوزیا دست پیش را گرفته بودند و گلولههای او را از قبل خالی کردند. به هر حال داچ و هوزیا به جای کشتن شان تصمیم میگیرند به او غذا دهند و این ایرلندی مظلوم را به گروه خود بیاورند.
پس از فاجعهای که در سرقت معروف بلکواتر رخ داد شان نتوانست مانند سایر شخصیتهای رد دد ردمپشن ۲ فرار کند و به دست جایزهبگیرها افتاد. پس از مدتی که داچ و سایر افراد در Horseshoe Overlook استقرار یافتند تصمیم گرفتند به پیش شان بروند و او را نجات دهند. با وجود اینکه جایزهبگیرها حسابی شان را شکنجه کرده بودند ولی او هیچ چیزی را لو نداد تا وفاداری خود را ثابت کرده باشد. به هر حال شان مکگوایر توسط آرتور و دوستان نجات داده شده و به پیش سایر افراد کمپ بر میگردد.
داستان رد دد ردمپشن ۲ ادامه پیدا میکند و شان با تمام توان به کمک گنگ میپردازد. در یکی از هیجانانگیزترین مراحل بازی و هنگامی که او در کنار آرتور، بیل و مایکا قرار دارد توسط افراد خانواده Gray مورد حمله قرار میگیرند. یکی از این افراد از راه دور و به صورت ناگهانی شان مکگوایر را مورد هدف قرار میدهد و یک گلوله را درست وسط سر او میگذارد. آرتور که شان را مانند یک برادر کوچک میدانست حسابی از مرگ او متاثر شد و این فاجعه تلخ را به گردن بیدقتی بیل و مایکا انداخت. پسر مظلوم ایرلندی در نهایت با یک مراسم خاکسپاری محترمانه در دل زمین گذاشته شد تا به خواب ابدی برود.
در این بین کارن جونز که عاشق شان شده بود ضربه روحی بزرگی دید و به استفاده از الکل روی آورد. مکگوایر ایرلندی مردی شاد بود که بزرگترین آرزویش وقت گذراندن با دوستان و تعریف کردن داستان برای آنها بود. با وجود اینکه او خلافهای زیادی در زندگی خود انجام داد، اما نسبت به دوستانش مهربان بود و فقط به یک چیز نیاز داشت: خانواده. او تقریبا با همه خوب رفتار میکرد و عشق و محبت زیادی هم به جک مارستون نشان میداد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: RedDead.Fandom
اگر دختر گیمر و پسر استریمر ازدواج کنند چی میشه؟ میزگیم با سایه و حمید
بنظر من شان و هوزیا اگه زنده بودن و در طول داستان کشته نمیشدن، توی اون مأموریتی که آرتور میمیره، مثل سیدی، چارلز، ابیگیل و سوزان پشت آرتور و جان درمیومدن و طرف اونا رو میگرفتن
واقعا عالی بود
رد دد۲ تنها بازی هست که من نزدیک به ۱۰۰۰ ساعت پلی دادم و ۴ باز از اول تا آخر داستان بازی رو تموم کردم. ازین دست مطالب بیشتر بذارید. ممنونم