معرفی شخصیتهای باب اسفنجی شلوار مکعبی: شاه پوسایدون، خدای آبها
شاه پوسایدون (King Poseidon) یک موجود ماورایی است که پادشاه شهر گمشده آتلانتیس محسوب میشود. این شخصیت که شباهت زیادی به شاه نپتون از سریال اصلی باب اسفنجی دارد، نقش منفی فیلم سینمایی The SpongeBob SquarePants: Sponge on the Run را بازی میکند.
فیلم The SpongeBob SquarePants: Sponge on the Run که در سال ۲۰۲۰ اکران شد، سومین فیلم سینمایی فرنچایز باب اسفنجی محسوب میشود. ویلن داستان این فیلم یا همان شخصیت منفی اصلی که در مقابل قهرمانان داستان قرار میگیرد شاه پوسایدون نام دارد. شاه پوسایدون با الهام از افسانههای یونانی درست شده و به پوسایدون، خدای آبها، اشاره دارد. جالب است بدانید که معادل پوسایدون در میتولوژی روم همان نپتون است.
شاه پوسایدون سالها پیش از اینکه وقایع فیلم باب اسفنجی شروع شود مقام پادشاه شهر گمشده آتلانتیس را برعهده گرفت. زندگی به عنوان یک پادشاه و پیامدهایی که به همراه آن میآید از پوسایدون یک کمالگرای افراطی و وسواسی درست کرد که بیش از حد معمول به ظاهر خود اهمیت میدهد. او از ماده لزجی که از حلزونها ترشح میشود استفاده میکند تا بتواند چین و چروکها را از پوست خود دور نگه دارد. اما در این میان یک نکته تاریک و عجیب وجود دارد. شاه پوسایدون هنگامی که تمام ماده حلزون را میگیرد و استفاده خود را میبرد، او را به یک سیاهچال تاریک و ترسناک میاندازد و از وی یک برده میسازد.
اولین باری که شاه پوسایدون در فیلم سینمایی باب اسفنجی دیده میشود به صحنهای باز میگردد که او مانند همیشه جلوی آینه ایستاد و از ظاهر خود تعریف و تمجید میکند. پادشاه مانند همیشه دستور یک حلزون جدید میدهد تا بتواند از ماده ترشح شده آن برای پوست خود استفاده کند. اما دستیار پادشاه خبر فوقالعاده ناگواری برای ارباب خود دارد: نسل حلزونها کاملا از بین رفته و دیگری هیچ یک از این موجودات بیچاره باقی نمانده که پوسایدون بتواند از آن استفاده کند.
در چنین شرایطی که پوسایدون حسابی نگران شده و نمیتواند چروکهای صورت خویش را ببیند یک اعلامیه مهم منتشر میکند. طبق این اعلامیه هر فردی که برای پادشاه حلزون بیاورد پاداش چشمگیری به دست خواهد آورد. سر و صدای این اعلامیه از شهر آتلانتیس فراتر میرود و به گوش مردمان بیکینی باتم از جمله پلانکتون هم میرسد. پلانکتون که هنوز هم در صدد سرقت فرمول همبرگر خرچنگی است بازهم شکست خورده و به دنبال راه جدیدی برای موفقیت میگردد. اما همین که اعلامیه پادشاه به گوشش میرسد امید در دل او زنده میشود و انگیزه مضاعفی میگیرد.
پلانکتون خیلی سریع به یاد حلزون باب اسفنجی یعنی گری میافتد و تصمیم میگیرد او را بدزدد و به شاه پوسایدون هدیه دهد. اینگونه هم پاداش پادشاه را میگیرد و هم چند روزی از دست باب خلاص میشود؛ چرا که او به دنبال گری میرود و دیگر در رستوران خرچنگی نیست که برای وی دردسر ایجاد کند. در طرف دیگر هنگامی که باب به خانه میرسد متوجه میشود گری نیست و یکی او را دزدیده است. در چنین شرایطی او به همراه پاتریک یک ماجراجویی بزرگ را آغاز میکنند تا بتوانند گری را به خانه برگردانند.
آنها پس از کلی سختی بالاخره متوجه میشوند که گری پیش شاه پوسایدون قرار دارد و به سمت وی میروند. اما باب اسفنجی و پاتریک همین که سعی میکنند گری را نجات دهند توسط پوسایدون دستگیر شده و در سیاهچال زندانی میشوند. در طرف دیگر داستان سندی، آقای خرچنگ و اختاپوس متوجه سرنوشت تلخ باب و پاتریک شده و سریعا به سمت آتلانتیس حرکت میکنند. در این میان درگیریهایی صورت میگیرد و گری بالاخره به آغوش گرم باب بر میگردد.
به هر حال هنگامی که ماجراها تمام میشود و شاه پوسایدون شکست میخورد تصمیم میگیرد با دوستانش جلسهای برگزار کند. اما او خیلی سریع متوجه نکته غمگینی میشود؛ اینکه او هیچ دوستی ندارد. پوسایدون به همین دلیل غرورش را زیر پا گذاشته و شروع به گریه میکند. باب اسفنجی هم با دیدن این صحنه حسابی دلش به پادشاه میسوزد و تصمیم میگیرد دوست او باشد. باب پادشاه را متوجه میکند که همه چیز ظاهر نیست و این باطن افراد است که خوشحالی حقیقی را به وجود میآورد. پوسایدون هم بالاخره بیخیال حلزونها شده و تصمیم میگیرد با چین و چروکهای پوست و خود واقعیاش روبرو شود.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Nickelodeon
نظرات