معرفی شخصیتهای باب اسفنجی شلوار مکعبی: آقای خرچنگ و عطش پول
نوبتی هم که باشد نوبت به خسیسترین و یکی از بامزهترین شخصیتهای سریال باب اسفنجی شلوار مکعبی رسیده است. آقای خرچنگ که همیشه به خاطر عطش سیری ناپذیر خود به پول شناخته میشود، احتمالا بعد از پلانکتون خبیثترین ساکن بیکینی باتم است.
همه ما عاشق پول هستیم و هر فردی که خلاف این موضوع را بگوید یک جای کار میلنگد. منتها در این میان یک سری افراد وجود دارند که بیشتر از حد معمول حرص پول را میزنند و عطش سیریناپذیری نسبت به آن دارند. یکی از بهترین شخصیتهایی که منعکس کننده این گروه از افراد به شمار میرود کسی نیست جز آقای خرچنگ. آقای خرچنگ که طبق اطلاعات یکی از مسنترین شخصیتهای سریال باب اسفنجی است، از پول و پول درآوردن سیر نمیشود و با اینکه زیاد آن را خرج نمیکند، نمیتواند افسار حرص و آز خود را به دست بگیرد.
آقای خرچنگ که یکی از ۱۰ شخصیت اصلی سریال باب اسفنجی محسوب میشود طبق اطلاعات ۸۲ سال سن دارد و در سال ۱۹۴۲ متولد شده (البته برخی دیگر اعتقاد دارند که او در سال ۱۹۶۰ متولد شده و ۶۴ سال سن دارد). این شخصیت بامزه به همراه دخترش پرل زندگی میکند که برخلاف خودش یک نهنگ وال است. همانطور که همه ما میدانیم آقای خرچنگ صاحب رستوران خرچنگی است و شخصیتهایی نظیر باب و اختاپوس برای او کار میکنند.
آقای خرچنگ عشق وصفناپذیری نسبت به پول دارد و در برخی مواقع حتی نسبت به دخترش هم عشق بیشتری به آن میورزد. اما او در راه پولدار شدن مسیر سختی را در پیش نداشت؛ چرا که تنها رقیب او پلانکتون و رستوران همیشه خالی چام باکت بودند. آقای خرچنگ با فرمول مخفی همبرگر خرچنگی کل بیکینی باتم را عاشق همبرگرهای خود کرد و به همین طریق ثروت انبوهی به دست آورد.
اما شاید جالبترین نکتهای که در مورد آقای خرچنگ وجود دارد به طریقه خلق او باز میگردد. به گفته استفن هیلنبرگ که سازنده باب اسفنجی محسوب میشود، او آقای خرچنگ را با الهام از رئیس سابق خود طراحی کرده. ظاهرا هیلنبرگ پیش از معروف شدن در یک رستوران غذاهای دریایی کار میکرده و رئیسی با ویژگیهای مشابه آقای خرچنگ داشته است. رئیس هیلنبرگ یک فرد عضلانی و مو قرمز بود که قبلا در ارتش آمریکا به عنوان آشپز کار میکرد. البته توجه داشته باشید که رئیس سابق هیلنبرگ اصلا خسیس نبوده و سازندگان سریال برای اینکه آقای خرچنگ شخصیتپردازی عمیقتری داشته باشد این ویژگی را به او نسبت دادند.
طبق اطلاعات هنگامی که آقای خرچنگ کمتر از سه سال داشت به مهدکودک رفت و پلانکتون را برای دفعه اول همان جا دید. رقابت میان این دو نفر هم از زمان مهد کودک آغاز شد و تا بزرگسالی هم ادامه پیدا کرد. آقای خرچنگ هنگامی که هنوز یک کودک بود نزد پدربزرگ خود یعنی خرچنگ ریش قرمز رفت و پیش او زندگی کرد. منتها نکته جالبی که وجود دارد این است که خرچنگ ریش قرمز یک دزد دریایی بود و آقای خرچنگی هم در همان دوران زندگی به عنوان یک دزد دریایی را یاد گرفت. ولی زندگی او به گونهای رقم خورد که در حین وقایع سریال باب اسفنجی هیچ وقت به سمت شغل نه چندان شریف دزدهای دریایی نرود.
یکی دیگر از داستانهایی که در مورد کودکی آقای خرچنگ وجود دارد به زمانی باز میگردد که پدرش یک دلار به او داد. او خیلی این دلار را دوست داشت و از همان موقع حسابی عاشق پول شد. ولی هنگامی که او در یک روز گرم حسابی تشنه شده بود به اجبار یک نوشیدنی گرفت و دلار پدرش را خرج کرد. شخصیت مورد بحث از همان موقع ارزش پول را دریافت و به خود قول داد که هیچ وقت بیپول نماند. افسانهها حاکی از این هستند که او در زمان کودکی دندانش را به یک فرشته فروخت تا در ازای آن پول دریافت کند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: SpongeBob.Fandom
خاطرات گیمرهای دهه هفتاد و هشتاد | میزگیم نوستالژی با گلخان و شایان
نظرات