۸ انیمه دلهره‌آور که شما را به دنیایی بسیار تاریک می‌کشانند

هر اثر ترسناک روان‌شناختی یا فانتزی که به‌خوبی ساخته شده باشد، معمولا حس تلخی را در ذهن بیننده باقی می‌گذارد. این مسئله کاملا طبیعی است، زیرا ذات نگران‌کننده و آزاردهنده این ژانرها به‌طور مستقیم بر میزان تاثیر آن‌ها بر مخاطب اثر می‌گذارد. این قاعده، بدون استثنا، در مورد انیمه‌هایی که در این دسته قرار می‌گیرند نیز صدق می‌کند.

همان‌طور که انیمه‌های شونن با داستان‌هایی پرانرژی، روحیه و امید را در بیننده تقویت می‌کنند، انیمه‌های دیگری نیز وجود دارند که در نقطه مقابل قرار گرفته و نیمه تاریک وجود انسان را به تصویر می‌کشند. این آثار اغلب به سراغ موضوعاتی مانند آسیب‌های روحی، دوره‌های افسردگی و قتل‌های بی‌رحمانه می‌روند و این عناصر را در قالب صحنه‌هایی اندوه‌بار و سنگین روایت می‌کنند که عمق و بار احساسی داستان را چند برابر می‌کند.

چنین آثار دلهره‌آوری معمولا بر پایه پیش‌زمینه‌هایی آزاردهنده ساخته می‌شوند. با این حال، آنچه آن‌ها را خاص و تاثیرگذار می‌کند، سبک منحصربه‌فرد انیمه است که می‌تواند به روایتشان لایه‌های تازه‌ای از عمق و جزئیات بیفزاید. به بیان دیگر، ترس و تاثیرگذاری این آثار، تا حد زیادی به نوآوری‌ها و خلاقیت‌هایی وابسته است که تنها در قالب انیمه ممکن می‌شوند.

هیولا (Monster) نبوغ یک قاتل زنجیره‌ای بالفطره را به تصویر می‌کشد

ساخته‌ استودیو Madhouse، بر اساس مانگای ناوکی اوراساوا

هیولا (Monster)، یک تریلر روان‌شناختی کلاسیک است که داستانش در آلمان می‌گذرد و از زاویه دید انیمه، مفهوم روان‌پریشی را از طریق شخصیت مرموز یوهان لیبرت به نمایش می‌گذارد. یوهان، ضدقهرمانی است که توانایی‌ها و رفتارهایش به یک انسان عادی شباهت ندارد و بیشتر به موجودی فراتر از انسان می‌ماند. داستان، تصمیمات و اعمال دکتر کنزو تنما را زیر سوال می‌برد، پزشکی که روزی جان پسری به نام یوهان را نجات داد، اما بعدها فهمید او یک جامعه‌ستیز بی‌احساس است که ویرانی و مرگ به همراه می‌آورد.

نجات یوهان باعث شد دکتر تنما به فلسفه و باورهای پزشکی خود شک کند و این پرسش اساسی را در ذهنش بپروراند: ارزش و معنای زندگی انسان چیست؟ یوهان بارها با بی‌رحمی کامل دست به قتل می‌زند و این کار را با چنان دقتی انجام می‌دهد که نیروهای پلیس و حتی کارآگاه کارکشته‌ای چون هاینریش لونگه، مدت‌ها از وجود او بی‌خبر می‌مانند. در نهایت، دکتر تنما که بی‌گناه است اما به شکلی غم‌انگیز با جنایات یوهان گره خورده به اشتباه مقصر شناخته می‌شود.

دکتر تنما که دیگر تاب این وضعیت را ندارد، شخصا به جستجوی یوهان می‌رود. در جریان این تحقیقاتی که خود او آغاز کرده، بیننده با چهره واقعی و هولناک ذهن یوهان روبه‌رو می‌شود، مردی نابغه، سرد و فریبکار که حتی کودکان را هم بدون هیچ دلیل مشخصی به قتل می‌رساند. بی‌رحمی او به‌قدری نفرت‌انگیز است که برای بسیاری از مخاطبان غیرقابل تحمل به نظر می‌رسد، اما همین ویژگی‌ها، علاقه‌مندان به درام‌های تاریک و روان‌شناختی را مجذوب خود می‌کند.

نانای بی‌استعداد (Talentless Nana) کشتاری هولناک و تکان‌دهنده را به نمایش می‌گذارد

ساخته‌ استودیو Studio Bridge، بر اساس مانگای لوسبوی

انیمه نانا بی‌استعداد (Talentless Nana) که در سال ۲۰۲۰ پخش شد، با وجود کیفیت بالایش، توجه چندانی دریافت نکرد و زیر سایه آثار پرطرفداری مانند جوجوتسو کایسن، فریبکار بزرگ (The Great Pretender) و برج خدا قرار گرفت. این انیمه در ابتدا خود را شبیه یک داستان آموزشی ابرقهرمانی نشان می‌دهد، اما ناگهان لایه‌ای تاریک و شوکه‌کننده را آشکار می‌سازد که مسیر کلی روایت را به‌طور کامل تغییر می‌دهد.

ماجرا در یک مدرسه دورافتاده و واقع در جزیره‌ای مجزا اتفاق می‌افتد؛ جایی که ظاهرا برای آموزش و پرورش کودکانی با قدرت‌های خارق‌العاده ساخته شده است. در نگاه نخست، ممکن است تصور کنید با اثری شبیه آکادمی قهرمان من، روبه‌رو هستید، اما این برداشت تنها تا پیش از افشای حقیقت ادامه دارد. واقعیت این است که هدف اصلی این جزیره حذف و نابودی همین کودکان است، زیرا آن‌ها تهدیدی جدی برای جهان بیرون محسوب می‌شوند. نانا، شخصیت محوری داستان، قاتلی ماهر و جذاب است که ماموریت دارد این کودکان را به‌طرزی هولناک به قتل برساند. این افشاگری، داستان را از یک ماجرای فانتزی ساده به تریلری تاریک و تکان‌دهنده بدل می‌کند.

شخصیت های منفی انیمه سامر تایم رندرینگ (Summer Time Rendering) به طرز وحشتناکی بی‌رحم هستند

ساخته استودیوی OLM، بر اساس مانگایی از یاسوکی تاناکا

انیمه سامر تایم رندرینگ، یک تریلر ماوراءالطبیعه است که در سال ۲۰۲۲ پخش شد و با پس‌زمینه‌ای از روستایی در ژاپن روایت می‌شود. این اثر به دلیل داستان معمایی و پرکشش خود که به‌سرعت بینندگان را درگیر می‌کند، با استقبال روبه‌رو شد. روایت حول محور شینپی می‌چرخد که پس از مرگ دوست دوران کودکی‌اش، اوشیو، برای ادای احترام به او به زادگاهش در جزیره آواجی‌شیما بازمی‌گردد. اوشیو در دریا جان خود را فدای نجات یک دختر خردسال کرده بود.

دو سال بعد از این حادثه، شینپی به جزیره می‌آید تا در مراسم سوگواری او شرکت کند. اما به‌زودی متوجه نشانه‌هایی می‌شود که با توضیحات رسمی درباره مرگ اوشیو همخوانی ندارد. این نشانه‌ها او را به‌سوی کشف یک توطئه بزرگ می‌کشاند و ناگهان هدف گلوله قرار می‌گیرد و به سرش شلیک می‌شود. با وجود این، شینپی برخلاف انتظار نمی‌میرد، او چشمانش را باز می‌کند و خود را در روز قبل از ورودش به جزیره می‌یابد. به این ترتیب، مشخص می‌شود که او توانایی ویژه‌ای برای بازگرداندن زمان دارد که تنها پس از مرگ فعال می‌شود. هرچند این قدرت یکی از جذاب‌ترین عناصر انیمه سامر تایم رندرینگ به شمار می‌رود، اما هسته اصلی داستان به پرده‌برداری از اعمال وحشیانه موجودی سایه‌ای و متخاصم اختصاص دارد که ریشه در باورهای کهن مردم جزیره دارد.

توانایی‌های سیستم سیبیل در Psycho-Pass دیدنی و در عین حال غم‌انگیز است

ساخته‌ استودیو Production I.G، انیمه‌ای با داستانی کاملا اورجینال

کمتر اثری می‌تواند در روایت سایبرپانک با سایکو-پس (Psycho-Pass) برابری کند. این انیمه که در اوایل دهه ۲۰۱۰ پخش شد، با افزودن لایه‌ای از اندیشه‌های فلسفی به داستان، استاندارد تازه‌ای برای آثار پادآرمان‌شهری تعیین کرد. ماجرا در جهانی می‌گذرد که توسط سیستم سیبیل اداره می‌شود، سیستمی که با اسکن مغزی، وضعیت روانی شهروندان را می‌سنجد. در این دنیا، اگر ضریب جرم، فردی از حد مجاز بالاتر برود، او دستگیر می‌شود یا در صورت مقاومت، بی‌درنگ کشته خواهد شد.

این انیمه، فضای هولناک دنیای پادآرمان‌شهری خود را از نگاه آکانه تسونه‌موری، یک تازه‌کار در بخش جنایی اداره امنیت عمومی، به تصویر می‌کشد. آکانه در آغاز، بی‌چون‌وچرا از سیستم پیروی می‌کند، اما با گذر زمان، به نقص‌ها و تاریکی‌های این تمدن به ظاهر آرمانی پی می‌برد. در سایکو-پس، لحظه‌ای برای شادی یا امید وجود ندارد، داستان با پیشرفت‌های تلخ و ناامیدکننده، خشونت بی‌رحمانه و بی‌تفاوتی فراگیر، بیننده را به جهانی تاریک و مملو از یاس می‌کشاند.

هنگامی که آن‌ها گریه می‌کنند (Higurashi: When They Cry) یک تریلر ماورایی چندلایه است

ساخته‌ استودیو Studio Deen، بر اساس مجموعه‌ رمان‌های ریوکیشی۰۷

هیگوراشی: وقتی آن‌ها گریه می‌کنند (Higurashi: When They Cry) روایتی چندلایه است که از لایت‌ناول‌های ریوکی‌شی۰۷ اقتباس شده و به عنوان ستون اصلی مجموعه انیمه وقتی آن‌ها گریه می‌کنند شناخته می‌شود. این انیمه، به‌ویژه برای بینندگانی که با سبک روایی خاص آن آشنایی ندارند، گیج‌کننده است. هیگوراشی با ظاهری آرام و فریبنده، در پس پرده خود وحشت‌های ماوراءالطبیعه را پنهان کرده که در انتظار آشکار شدن هستند. تراژدی در این اثر آن‌قدر پیوسته و مکرر رخ می‌دهد که تماشایش می‌تواند برای مخاطب سنگین و فرساینده شود. داستان زمانی آغاز می‌شود که قهرمان اصلی از شهر به روستایی کوچک نقل مکان می‌کند.

اما خیلی زود روشن می‌شود که این جابه‌جایی، تصمیمی اشتباه بوده است. رازهای شوم و ماوراءالطبیعه روستا به تدریج بیدار می‌شوند و زندگی شخصیت اصلی را در بر می‌گیرند. طولی نمی‌کشد که او خود را پیوسته در مرکز رویدادهای هولناکی می‌یابد که همواره با فضای تاریک و حس تهدید دائمی این مجموعه گره خورده است. این چرخه بی‌پایان وقایع ترسناک، جو سنگین و ناآرام هیگوراشی را شکل می‌دهد.

انیمه زاده ابیس (Made in Abyss) به آرامی بیننده را به سفری پر از وحشت‌های ناگفته هدایت می‌کند

ساخته‌ استودیو Kinema Citrus، بر اساس مانگای آکیهیتو تسوکوشی

انیمه زاده ابیس (Made in Abyss) که در سال ۲۰۱۷ پخش شد، در ظاهر با قالبی از یک ماجراجویی شاد و حضور کودکانی دوست‌داشتنی آغاز می‌شود و به‌خوبی این تصور را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند. آغاز داستان پر از ویژگی‌های یک روایت آرام و دلنشین است و هیچ نشانه‌ای از واقعیت‌های تلخ و خشن داستان‌های تاریک در آن دیده نمی‌شود. اما این ظاهر آرام، به‌سرعت جای خود را به روایتی خطرناک می‌دهد. دنیای داستان در اطراف یک شکاف عظیم و اسرارآمیز شکل گرفته که هیچ‌کس عمق آن را نمی‌داند و تنها معدود افرادی جرئت دارند پا به درون آن بگذارند.

قهرمان اصلی، دختری به نام ریکو، تصمیم می‌گیرد وارد این پرتگاه ناشناخته شود تا مادرش، لیزا ویرانگر، را که یک کاوشگر مشهور این ژرفای بی‌پایان است، پیدا کند. با پیشروی داستان و از طریق جست‌وجوهای لیزا، مخاطب کم‌کم با وحشت‌های پنهان این پرتگاه روبه‌رو می‌شود. هر لایه‌ای که شخصیت‌ها وارد آن می‌شوند، با موانعی سخت و چالش‌هایی مرگبار همراه است که باید از آن‌ها عبور کنند.

برزرک (Berserk) چرخه‌ای بی‌پایان از رنج است

ساخته‌ استودیو Oriental Light and Magic، بر اساس مانگای کنتارو میورا

برزرک (Berserk)، یکی از شاخص‌ترین آثار ژانر سینن، روایتی تاریک و آمیخته با ترس‌هایی الهام‌گرفته از اسطوره‌ها را ارائه می‌دهد و به اعماق تاریک داستان‌های فانتزی قدم می‌گذارد. این انیمه که اقتباسی از مانگای تحسین‌شده برزرک است، توانسته تا حدی فضای سنگین و آزاردهنده اثر اصلی را بازآفرینی کند و همان حال‌وهوای تیره و بی‌رحمانه را به بیننده منتقل کند.

با این‌که انیمه برزرک نمی‌تواند تمام جزئیات شگفت‌انگیز و ظریف مانگای آن را به تصویر بکشد، اما همچنان به‌خوبی موفق می‌شود فضای آزاردهنده و تلخ داستان را منتقل کند. این اثر روایتی بی‌وقفه از رنج و درد است و گاتس، شخصیت اصلی، تجسم کامل همین مفهوم به شمار می‌آید، او مدام با ناامیدی، یاس و مصائب بی‌پایان روبه‌رو می‌شود. برزرک، هیچ شباهتی به داستان‌های معمول فانتزی ندارد و از دلهره‌آورترین نمونه‌های وحشت فانتزی در جهان انیمه است. برای علاقه‌مندانی که به دنبال تجربه‌ای عمیق و تاثیرگذار در دنیای فانتزی تاریک هستند، این اثر انتخابی اجتناب‌ناپذیر است.

گناه نخستین تاکوپی (Takopi’s Original Sin) جسورانه‌ترین نگاه انیمه به افسردگی است.

ساخته‌ استودیو Studio Enishiya، بر اساس مانگای تایزان ۵

گناه نخستین تاکوپی که در سال ۲۰۲۵ موفق به کسب بالاترین امتیاز در میان انیمه‌ها شده، بازتعریفی منحصربه‌فرد از ژانر وحشت روان‌شناختی ارائه می‌دهد. این انیمه با ترکیب ماهرانه عناصر علمی‌-تخیلی و فضایی ظاهرا عادی و روزمره، داستانی در ابتدا ساده را به حماسه‌ای تکان‌دهنده و فراموش‌نشدنی بدل می‌کند. روایت متفاوت آن به شکلی غیرمعمول و بی‌پروا به سراغ موضوعات تلخ و دشوار روان‌شناختی همچون خودکشی، افسردگی و آزار می‌رود و این مسائل را به‌طور مستقیم در مرکز داستان خود قرار می‌دهد.

در قلب داستان، شخصیت تاکوپی قرار دارد؛ موجودی فضایی پرانرژی و سرشار از شور از سیاره‌ای به نام شادی که هدف اصلی‌اش این است که هر کسی را که ملاقات می‌کند، خوشحال کند و در این داستان، آن فرد کسی جز شیزوکا، شخصیت اصلی نیست. تاکوپی که از جهانی ساده و بی‌پیرایه آمده، هیچ شناختی از پیچیدگی‌های رفتار و احساسات انسانی ندارد و با دنیایی بسیار متفاوت از وطن خود روبه‌رو می‌شود.

طولی نمی‌کشد که این موجود فضایی خوش‌بین و مهربان، با چهره تلخ و ناامیدکننده بشریت آشنا می‌شود. با این حال، این واقعیت‌های سخت نه‌تنها عزم ساده‌دلانه او را از بین نمی‌برند، بلکه به شکلی کنایه‌آمیز، اراده‌اش را برای خوشحال کردن شیزوکا حتی قوی‌تر می‌سازند، حتی اگر این هدف به زیان دیگران تمام شود. نقاط اوج احساسی گناه نخستین تاکوپی هم تکان‌دهنده و هم اندوهبار هستند؛ این اثر، چرخه‌ای بی‌پایان از صحنه‌های غمگین و نفس‌گیر را پیش روی بیننده می‌گذارد که به‌سختی فرصتی برای آسودگی باقی می‌گذارد.

به نظر شما چه انیمه های دیگری با داستان‌های تاریک و دلهره‌آور خود می‌توانند در این لیست قرار بگیرند؟ نظرات خود را برای ما کامنت کنید!

منبع: Screenrant

سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی