معرفی ۱۰ تا از بهترین زوجهای عاشق در سریالهای ایرانی
سریالهای عاشقانهی ایرانی زیادی وجود دارد که هر یک به شکلی در تلاش بودهاند که چنین حس پاکی را با تمام فراز و نشیبهایش به تصویر بکشند، مثلاً اگر متولد دهه شصت باشید، سریالی همچون پس از باران را شاید بخاطر بیاورید که چطور میتوانست پاکی عشق را به تصویر بکشد اما امروز قصد داریم به معرفی ۱۰ تا از بهترین زوجهای عاشق در سریالهای ایرانی بپردازیم که بیشتر با فضای امروز ما سازگار هستند پس همراه مجله بازار باشید.
سریالهای ایرانی از آن رو اهمیت پیدا میکنند که با روایتهایشان که چه خوب باشد چه بد، در واقع بخشی از هویت یا فرهنگ حال روز جامعه را به تصویر میکشند. در دنیایی که روابط عاطفی اغلب با پیچیدگیهای فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی گره خورده، زوجهای عاشق این سریالها، سرگرمکننده محسوب شده و گاهی دارای درسهایی از وفاداری، بخشش و استقامت هستند. از عشقهای پرشور و ممنوعه در سریال شهرزاد گرفته تا روابط گرم و روزمره در پایتخت، این زوجها مخاطبان را به تامل در روابط خود وامیدارند. اما چرا این زوجهایی که در لیست قرار دارند، بهترینها هستند؟ چون فراتر از کلیشهها، مشکلات واقعی جامعهی ایرانی را بازتاب میدهند؛ یعنی از فشارهای اقتصادی تا تعارضات نسلها را به نمایش گذاشته و در عینحال، امید به یک پایان خوش را زنده نگه میدارند. بیش از این معطل نکنیم و به سراغ بهترین بازیگرانی برویم که زوجهای عاشقانهی فوقالعادهای ساختهاند.
شهرزاد و فرهاد از سریال شهرزاد
در دل تهران قدیم، جایی که سایههای قدرت و خیانت بر عشقها سنگینی میکند، شهرزاد و فرهاد نماد عشقی خالص و نافرجام هستند. فرهاد که روزنامهنگاری آرمانگرا با چشمانی پر از شور انقلاب است، عاشق شهرزاد میشود، دختری باهوش و جسور که دانشجوی پزشکی بوده و تصمیم میگیرد قلبش را به او بسپارد اما سرنوشت، با دخالت شخصی به نام بزرگآقا (با بازی آقای علی نصیریان) که قدرتمندترین مرد شهر محسوب میشود، به جدایی آنها از هم رقم میخورد چرا که فرهاد (با بازی حامد زمانی) به زندان میافتد و شهرزاد (با بازی ترانه علیدوستی) مجبور به ازدواج با قباد (با بازی شهاب حسینی) میشود.
این زوج که شور عشقی عجیب را تداعی مکردند با دیالوگهای ماندگار مثل «عشق اگر عشق باشد، مثل زندان نیست، از جنس آزادی است» مخاطبان را همراه خود نگه داشته و حتی به گریه میانداختند که نشان از بازی قدرتمند هر دو بازیگر است. عشق میان شهرزاد و فرهاد فقط رمانتیک نبود چرا که عملاً نمادی از مبارزه با ظلم بود. فرهاد با فداکاریهایش نشان میدهد که عشق واقعی حتی در بند و زندان نیز پرواز میکند. این زوج شما را به سفری احساسی خواهد برد، سفری که باعث شده همچنان سریال شهرزاد، یک عاشقانه قدرتمند محسوب شود، عشقی که در میان طوفانهای سیاسی دهه سی شمسی بوده و حتی مرگ هم نمیتواند خاموشش کند.
شهرزاد و قباد از سریال شهرزاد
سریال شهرزاد با فرهاد تمام نمیشود چرا که اگر فرهاد نماد عشقی ایدهآل بود، قباد نمادی از عشق واقعی و پیچیده است، آنجایی که قلب از روی اجبار به انتخاب میرسد. قباد، پسر عموی بزرگآقا، ابتدا شهرزاد را بهعنوان همسری تحمیلی میپذیرد اما به زودی در چشمان پر از آتش او گم میشود. شهاب حسینی در نقش قباد، با نگاهی که پر از درد و اشتیاق، عشقی را به تصویر میکشد که از نفرت به وفاداری تبدیل میشود و شاید دیگر هرگز به مانند او در ساران اتفاق نیفتد. شهرزاد، با وجود عشق پنهانش به فرهاد، در آغوش قباد آرامش مییابد، آرامشی که شکننده بوده و با خیانتها و انتقامهای خانوادگی همراهی دارد.
این زوج با صحنههای عاطفی مثل شب عروسی پرتنشی که دارند، نشان میدهند که عشق گاهی از دل رنج زاده میشود. قباد با فداکاریهای پی در پی برای شهرزاد، میخواهد ثابت کند که مردانگی واقعی در حفاظت از معشوق است. مخاطبان سریال شهرزاد اغلب این زوج را بهعنوان عشقی بالغ میشناسند چرا که عشقی بوده که چالشهای زندگی را پشت سر گذاشته و حتی به بخشش هم میرسد. اگر به دنبال داستانی هستید که عشق را فراتر از یک فضای رمانتیک گسترش دهد، سریال شهرزاد را تا انتها تماشا کنید.
حاتم و مارال از سریال رهایم کن
در بستر دهه ۵۰ شمسی، جایی که عشق با سایههای انقلاب و خانوادههای سنتی درهم میپیچد، شخصیتهای حاتم و مارال زوجی هستند که عشق میان آنها مثل طوفانی آرام، همه چیز را دگرگون میکند. حاتم مردی سنتی و قدرتمند از طبقه بالای جمعه است که عاشق مارال میشود، دختری مدرن و مستقل که آرزوهایش با سنتها در تضاد است. محسن تنابنده با نقشآفرینی شخصیت حاتم، یک عمق احساسی از خود نشان میدهد که از کنترلگری به احترام میرسد.
شخصیت مارال با بازی هدی زینالعابدین، نماد زنی است که برای آزادی عشقش میجنگد، حتی اگر به معنای رویارویی با خانواده باشد. این زوج، در میان مثلث عشقی سریال، چالشهایی مثل فشارهای اجتماعی و خیانتها را پشت سر میگذارند اما عشق بین آنها با صحنههای لطیف مثل پیادهرویهای شبانه، مخاطب را مجذوب خود میکند. سریال رهایم کن با این زوج به ما میگوید که عشق واقعی، رها کردنی خواهد بود، یعنی رها کردن ترسهایی که برای پرواز با هم نیاز داریم. اگر سریالهای عاشقانه با طعم تاریخ دوست دارید، حاتم و مارال شما را به دههای پر از شور و هیجان خواهند برد.
هاتف و مارال از سریال رهایم کن
سریال رهایم کن هم با حاتم و مارال به اتمام نمیرسد چرا که هاتف برادر کوچکتر حاتم، با چشمانی پر از شور جوانی، وارد قلب مارال میشود و مثلثی عاشقانه میسازد که نفسها را حبس میکند. هاتف با بازی هوتن شکیبا عملاً نمادی از عشق ممنوعه و پرهیجان است؛ جوانی که برای شخص مورد علاقهاش یعنی مارال، از مرزهای خانوادگی خود عبور میکند اما مارال در میان این دو برادر با درگیریهایی که در درونش دارد، عشق را بهعنوان انتخابی سخت به تصویر میکشد. این زوج با صحنههای پرتنشی مثل فرارهای شبانه، نشان میدهند که عشق گاهی ویرانگر خواهد بود اما همیشه درسهایی برای یاد گرفتن دارد.
هاتف با شعرهای عاشقانه مارال را به دنیایی رویایی میبرد، جایی که رخ دادن انقلاب در پسزمینه، عشق را جلا میدهد و عمیق میکند. در سریال رهایم کن این زوج را میتوان بهعنوان حس عشق در جوانی قلمداد کرد، عشقی که پر از اشتباه بوده اما کشفهایی با خود دارد. سریال با این رابطه به بررسی حسادت خانوادگی و بخشش میپردازد و یادآوری میکند که گاهی عشق، پلی به سوی خودشناسی است.
امیر و شیرین از سریال تاسیان
در آستانه انقلاب ۵۷، جایی که عشق با سیاست درآمیخته، امیر و شیرین زوجی هستند که قلبها را با ساده بودنشان تسخیر میکنند. امیر از طبقه پایین جامعه بوده و با تلاش به عشق خود شیرین، دختری از خانوادهای ثروتمند میرسد. این زوج که با بازی هوتن شکیبا و مهسا حجازی شکل گرفته، عشقی را نشان میدهند که فراتر از طبقات اجتماعی قرار دارد، عشقی که در دانشگاه تهران شکوفا میشود و با فشارهای ساواک آزمایش میگردد.
صحنههای عاطفی مثل ملاقاتهای مخفی، مخاطب را به یاد عشقهای واقعی اما مخفی میاندازد که در سریال آنقدر هم پوشیده نیست. سریال تاسیان با این زوج توانسته به مسائل زنان در دهه ۵۰ بپردازد و شیرین را به عنوان زنی مبارز به تصویر بکشد، همچنین امیر هم با فداکاریهایی که انجام میدهد، نماد مردی است که عشق را با عدالت در هم میآمیزد. این زوج، محبوبترین شخصیتها در سریال هستند چون واقعی و الهامبخشاند و یادآوری میکنند که عشق، میتواند دیوارهای طبقاتی را بردارد.
شیرزاد و خاتون از سریال خاتون
سریال خاتون، روایت زوجی را به تصویر میکشد که عشق میان آنها در بحبوحه جنگ جهانی دوم میدرخشد و عملاً نماد استقامت و آزادیخواهی مسحوب میشود. شیرزاد که سرهنگ ارتش بوده، با وجدانی بیدار، عاشق خاتون میشود، زنی بختیاری که جسور و مبارز است. اشکان خطیبی و نگار جواهریان، با شیمی فوقالعادهی بینشان، عشقی را خلق میکنند که با اشغال ایران گره خورده اما خاتون، با روحیه انقلابیاش، شیرزاد را به چالش میکشد و عشقشان را به ابزاری برای مقاومت تبدیل میکند.
صحنههای عاشقانه این سریال که کم هم نیستند میتوانند از لحاظ حسآمیزی و هیجان کامل عمل کنند. این زوج فراتر از یک داستان رمانتیک پیش میروند و به مسائل تاریخی و جنسیتی میپردازند که خاتون را به عنوان قهرمانی زن نشان میدهد. این زوج را میتوان بهعنوان عشاق مبارز شناسایی کرد، عشقی که حتی در جنگ، زنده میمان و سریال با این رابطه، امید به وحدت را زنده میکند.
جیران و ناصرالدین شاه از سریال جیران
در دربار قاجار، جایی که قدرت و عشق در رقصاند، دختری به اسم جیران و ناصرالدین شاه زوجی افسانهای خلق میکنند که واقعاً شگفتانگیز است. ناصرالدین شاه با افسردگی پس از قتل امیرکبیر، ناگهان عاشق جیران که دختری روستایی، ساده و پاک بود، میشود. بهرام رادان و پریناز ایزدیار، با بازیهای پرشور خود عشقی ممنوعه را به تصویر میکشند که دربار سلطنتی را به لرزه درمیآورد چه برسد به دنبالکنندگان سریالهای ژانر عاشقانه. جیران با معصومیتی که دارد شاه را از تنهایی نجات میدهد اما حسادتها و سیاستها عشقشان را تهدید میکند.
صحنههای عاطفی مثل دیدارهای پنهان این دو پرنده عشق پیشه، پر از تعلیق و اشتیاق است. سریال جیران با این زوج، به تضاد طبقاتی و قدرت میپردازد و جیران را به عنوان زنی قدرتمند نشان میدهد و تاکید میکند برای هدفی پاک، قطعاً چالشهای زیادی خواهید داشت. این زوج را میتوان محبوبترین در سریالهای تاریخی دانست چون واقعی و الهامبخش محسوب میشوند و تا حدی پیش میرود که شاه با فداکاری برای جیران، ثابت میکند عشق فراتر از تاج است.
ساحل و صدرا از سریال پوست شیر
یکی از پر سروصداترین اما در عین حال بهترین سریال ایرانی چند سال اخیر، یعنی پوست شیر زوجی استثنائی دارد. در میان معماهای جنایی پوست شیر، ساحل و صدرا زوجی هستند که عشقشان مثل نوری در تاریکی میدرخشد. صدرا اگر چه مردی مرموز با گذشتهای پیچیده است اما عاشق ساحل، دختری رویاهایش میشود. بازیگران این سریال یعنی پردیس احمدیه و مهرداد صدیقیان عشقی را نشان میدهند که با رازهای خانوادگی آزمایش میگردد اما تاوان این آزمایشات برای هیچکدام ارزان تمام نمیشود.
ساحل، عملاً نماد ترس است، نماد چیزی که میدانی تو مستحقش نیستی اما باید قربانی شوی آن هم به شکلی که هیچ کس نداند چطور. اوج و فرود این سریال به قدری بالا بود که وقتی تماشایش میکردی، نه میتوانستی آن را پیشبینی کنی و نه میشد آن را رها کرد. این سریال اگر چه بسیار هیجانی محسوب میشد اما به مسائل روانی و خانوادگی میپردازد و عشق بهعنوان آخرین تکه کامل کننده پازل سریال عمل میکند. عشق شاید گاهی زخمهای شما را التیام دهد اما مواقعی هم شکافهایی عمیق و ضرباتی سنگین بر روی روح و روان شما جا میگذارند.
جاوید و ابرا از سریال یاغی
سریال یاغی هم با زوج جاوید و ابرا، عشق را در میدان کشتی و زندگی جنوب تهران به تصویر میکشد. جاوید، کشتیگیر جوانی است که با آرزوهای بزرگ خود، عاشق ابرا، دختری از خانواده سنتی میشود. علی شادمان و الیکا ناصری با نقشآفرینی فوقالعادهشان، عشقی پر از مبارزه را خلق میکنند. ابرا با جسارتش، جاوید را به چالش میکشد و عشقشان با مشکلات اجتماعی مثل فقر و هویت گره میخورد.
صحنههای عاشقانه زیادی در این سریال رخ میدهد چرا که سریال مملو از احساسات سرشار خانوادگی بوده که پر از انرژی و امید هستند. این زوج نمادی از یم عشق مدرن در جامعه سنتی بوده و سریال را به اثری الهامبخش تبدیل میکنند. جاوید با تلاشش نشان میدهد عشق، سوخت موفقیت است اما این زوج به عنوان کسانی که تلاش کردند از هیچ بسازند واقعا جذاب هستند.
زیبا و آرمان از سریال هم گناه
در پیچ و تابهای سریال هم گناه، زیبا و آرمان زوجی هستند که عشقشان دارد با رازهای خانوادگی میجنگد. آرمان، مردی موفق اما تنها است که عاشق زیبا، زنی آسیبدیده با گذشتهای تاریک میشود اما عشق نمادین میان محسن کیایی و هدیه تهرانی بهعنوان بازیگران نقش آرمان وزیبا، عشقی پر از کشمکش روانی بوده و چالشهای مختلفی را به تصویر بههمراه دارد.
شخصیت زیبا با عمق احساسی که ارائه میکند، آرمان را به سوی بخشش میبرد اما خیانتها و پروندههای جنایی عشق آن را دو شدیداً تهدید میکند که در کنار صحنههای عاطفی مثل اعترافات شبانه، مخاطب را مجذوب این سریال میسازد. این زوج، به مسائل روانشناختی میپردازند و عشق را به عنوان درمان نشان میدهند چرا که آرمان با حمایت از زیبا، نماد مردی است که فراتر از اشتباهات را میبیند. شاید ارتباط میان این زوج را باید عشق رستگاری دانست و نامید چرا که نهایت و انتهای مسیری از عشق را نشان میدهد که کاملاً متفاوت محسوب میشود.
این ۱۰ زوج، فقط داستان نیستند، کمی عمیق نگاه کنیم خواهیم دید که آنها آینهای از زندگی ما هستند، روابطی پر از چالش اما همیشه پرامید که شاید برخی مانند عشق میان این شخصیتها نباشد ولی باز هم عشق نامیده میشود. از ممنوعههای تاریخی تا مدرنهای اجتماعی که هر کدام درس منحصربهفردی میدهند. بنظر شما کدام زوج قلبتان را لرزانده؟ در کامنتها سریال موردعلاقهتان را با مخاطبین مجله بازار به اشتراک بگذارید و بگویید درباره این لیست چه فکر میکنید.
چطوری پارتنر گیمر پیدا کنیم؟ میزگیم ازدواجی با سایه و حمید
نظرات