آیا آمازون میتواند از پس ساخت سریال Mass Effect بربیاید؟
زمانی که دو روز پیش آمازون اعلام کرد سریال Mass Effect کنسل نشده و ساخت آن وارد مرحله تازهای شده است، فکر عجیبی به ذهنم رسید: اینکه اگر فرمانده شپردی در کار نباشد، مس افکت اصلا چگونه خواهد بود؟ اگر میخواهید به سمت بخش کامنتها شیرجه بزنید و بگویید «بایوور این کار را انجام داد و نام آن بازی Mass Effect: Andromeda بود»، کمی تامل کنید. آمازون قرار نیست سریال اقتباسی خود را بر اساس ضعیفترین عنوان فرنچایز با کمترین سطح محبوبیت بسازد.
برگردیم به اصل ماجرا. درست زمانی که این فکر از ذهنم عبور کرد، خیلی زود به اشتباه خود پی بردم. ریشه این تفکر اشتباه بود و وقتی خوب به آن فکر کردم، متوجه شدم اصلا دلم نمیخواهد آمازون سریالی با حضور شپرد بسازد. توجه داشته باشید که شخصیت اصلی سهگانه مس افکت با وجود قابلیت شخصیسازی، همچنان شخصیتپردازی دقیقتر و مشخصتری از بقیه کاراکترهایی دارد که آمازون با محوریت آنها سریال یا فیلم اقتباسی ساخته (مثلا همین فالاوت و کاراکتر اصلی آن). حتی اگر از مسئله پیچیده و دعوای قدیمی طرفداران بین انتخاب شپرد مونث یا مذکر بگذریم، آمازون چگونه میخواهد تمام انتخابها میان روابط رمانتیک یا تغییر رفتارها میان Paragon و Renegade را در سریال احتمالی خود به یک تصور واحد از شپرد برساند؟ به همین خاطر، مطمئن نیستم اساسا ساخت سریال Mass Effect با محوریت شپرد کار درستی است یا خیر.
مسئله این است که اگر شخصیت شپرد را کنار بگذاریم، مس افکت به خودی خود چنان دنیا و فضاسازی غنی و شگفتانگیزی دارد که کاملا برای معرفی به مخاطبان یک رسانه هنری دیگر متناسب است. پس سوال این نیست که «آیا کسی باید سریال مس افکت را بسازد یا نه؟». سوال و ابهام ما به این موضوع برمیگردد که آیا استودیو آمازون وفاداری و تعهد کافی برای ساخت آن را دارد؟ زیرا مس افکت نصفه و نیمه هیچ فرقی با یک اثر ضعیف در دنیای استار ترک ندارد.
شما میتوانید تقریبا هرگونه اثر اپرای فضایی را در کهکشان راه شیری مس افکت بسازید. ماجراجوییهای فضایی و نظامی با گروهی متشکل از نژادهای مختلف؟ ما چنین چیزی داریم. قاچاقچیان بیپروا در دل خطرناکترین منظومههای کهکشان؟ بله، این مورد از هم پیش وجود دارد. یکی از شخصیتهای محوری سری یعنی لیارا تسونی میتواند عضوی از یک گروه به سبک Charlie’s Angels باشد. شما میتوانید سریالی کوتاه درباره یک سری شخصیت بسازید که میخواهند وارد ایستگاه امگا شوند (که این هم خودش نسخه مخصوص مس افکت از سیاره تتوئین با همان عبارت معروف wretched hive of scum and villainy است). شاید هم یک سریال کارآگاهی در میان اتفاقات سیاسی سیتادل ایده بدی نباشد.
سوال اینجاست که آمازون میخواهد تا کجا پیش برود؟ بودجه سریال چقدر خواهد بود؟ طراحی موجودات بیگانه سری Mass Effect بسیار پیچیده و هزینهبر خواهد بود و تجربه نشان داده بعضا صرف میلیونها دلار پول روی گریم و لباس شخصیتها هم نمیتواند حق مطلب را ادا کند. در نتیجه در این میان تعهد حرف اول را میزند.
آیا قرار است آمازون جهان عظیم مس افکت را به چند نژاد خاص مثل انسانها و اساری (Asari) محدود کند و بقیه نژادها صرفا حضور کوتاه و گذرایی در سریال داشته باشند؟ آیا قرار است شاهد حضور Hanar و Elcor باشیم؟ یک داستان مس افکت بدون حضور کروگانها (krogans)، توریانها یا سالارینها چه معنایی خواهد داشت؟ شاید داگ جونز بهترین انتخاب ممکن در کره زمین برای ایفای نقش یک سالارین باشد. شاید آمازون برای طراحی لباس این نژاد و کروگانها میلیونها دلار هزینه کند و کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهد. در این صورت، همه طرفداران توجهشان جلب خواهد شد. اما سوال اینجاست که آمازون تا این حد تعهد به خرج میدهد یا بازهم با یک اقتباس نصفه و نیمه و کمارزش مثل The Wheel of Time مواجه خواهیم بود؟
اگر سازندگان سریال Mass Effect بودجه خاصی در اختیار نداشته باشند، پرداختن به وقایع First Contact War/Relay 314 Incident میتواند انتخابی عالی برای فصل آغازین باشد. عقب رفتن در زمان و نمایش نخستین مواجهه انسانها با گونهها و نژادهای بیگانه ایده شگفتانگیزی خواهد بود. در نخستین تماس میان انسانها و تورینها یک سوء تفاهم همه چیز را برهم میزند و جنگ نسبتا کوتاهی میان نیروهای زمین و تورینها درمیگیرد. در پایان این جنگ انسانها بالاخره وارد جامعه میانکهکشانی میشوند و ماجراجویی تازه بشریت آغاز میگردد.
در چنین روایتی شما میتوانید بدون هیچ خطری کمبود نژادهای بیگانه را توجیه کنید و کسی هم نمیتوانید چیزی به شما بگوید. از سوی دیگر ریسک بزرگ استفاده از شخصیتهای محبوب سهگانه هم کاملا از میان میرود و سازندگان میتوانند شخصیتهای اورجینال و تازهای به فرنچایز معرفی کنند. با تمام این اوصاف، همچنان چیزهای بیشماری برای آمازون باقی میماند تا بتواند اثری با حس و حال حقیقی Mass Effect بسازد.
مس افکت با بازسازی، تلفیق و بهبود فرنچایزهای علمیتخیلی دیگر – از جمله استار ترک، هیلو، استار کرفت، استار وارز و… – به موفقیت رسید. به عنوان مثال شاید برایتان جالب باشد که ایده کلی موجودات ریپر از سهگانه رمان Thrawn الهام گرفته و به همین ترتیب خیلی از المانهای دیگر آن وامدار فرنچایزهای بزرگ است. از سوی دیگر خیلی از همین فرنچایزهای شناختهشده نیز طی یک دهه اخیر – حال چه به صورت عامدانه و یا چه به صورت ناخواسته – از برخی جزئیات داستانی و جهانسازی مس افکت الهام گرفتهاند.
در پایان سوال طرفداران دوآتشه مس افکت این است که آیا آمازون توانایی تشخیص و بهکارگیری متمایزترین و اساسیترین عناصر فرنچایز برای تولید یک اقتباس شایسته را دارد؟ از یک جهت Mass Effect موفق به ارائه جهانی منحصر بهفرد و ویژه شد چراکه از قالب لایو اکشن خارج بود و آزادی عمل ویدیو گیم خیلی از اتفاقات شگفتانگیز فرنچایز را ممکن ساخت. از سوی دیگر گیمپلی ۵۰+ ساعته و نقشآفرینی بازیها به مخاطبان اجازه داد تا با تکتک کاراکترها و جهان مس افکت عمیقا ارتباط بگیرند. حال اینکه آمازون بتواند در قالب لایو اکشن و با محدودیتهای زمانی تلویزیون این کار غیرممکن را به سرانجام برساند یا خیر، فعلا مشخص نیست. احتمالا زمان همه چیز را برایمان روشن کند.
منبع: Polygon
نظرات