اخبار سینما و انیمیشن خبر

این شخصیت شرور جوجوتسو کایسن از سوکونا بهتر است

در دنیای بی‌رحم جوجوتسو کایسن، سایه یک نام بیش از هر تهدید دیگری لرزه بر اندام‌ها می‌اندازد: ریومن سوکونا. او که «پادشاه نفرین‌ها» لقب گرفته است، تجسم قدرت مطلق و فاجعه‌ای باستانی است که حضورش در دوران مدرن، خود به معنای پایان دنیاست. گِگه آکوتامی، خالق این شاهکار، از همان ابتدا سوکونا را به‌عنوان قله‌ای دست‌نیافتنی از شرارت معرفی کرد؛ نیرویی خداگونه که حتی قدرتمندترین جادوگران عصر طلایی جوجوتسو نیز در برابرش زانو زدند. قدرت او به حدی است که داستان برای به تصویر کشیدنش به یک ظرف انسانی، یوجی ایتادوری، نیاز پیدا می‌کند.

این مطلب حاوی اسپویل است

سوکونا نماد شرارتی خالص و بی‌پرده است. او به ضعف، به احساسات و به خودِ مفهوم انسانیت با تحقیری عمیق نگاه می‌کند. ویرانی‌هایی که او به بار می‌آورد، مانند فجایع طبیعی عظیم و غیرقابل‌کنترل هستند. کشتار جمعی او در شیبویا، نمایشی هولناک از قدرتی بود که فراتر از درک انسان قرار دارد. اما شرارت سوکونا، با تمام عظمتش، یک شرارت «خارجی» است. او یک هیولای باستانی است که به دنیای انسان‌ها تعلق ندارد. در مقابل، یک نفرین دیگر وجود دارد که شرارتش از درون خودِ ما نشأت می‌گیرد و به همین دلیل، تأثیری به‌مراتب عمیق‌تر و تاریک‌تر بر روح داستان گذاشته است: ماهیتو.

اگر سوکونا یک طوفان سهمگین است، ماهیتو سرطانی است که از تاریک‌ترین احساسات بشری زاده شده و با کنجکاوی کودکانه‌ای، روح انسان را به بازی می‌گیرد. این مقاله قصد دارد نشان دهد چرا ماهیتو، این نفرین انسان‌نما، نه تنها یک شرور به‌یادماندنی، بلکه بهترین و کامل‌ترین آنتاگونیست «جوجوتسو کایسن» است.

هنر شکنجه روان: چرا نفرت از ماهیتو لذت‌بخش است؟

برخلاف سوکونا که از ابتدا در اوج قدرت قرار داشت، ماهیتو در طول داستان تکامل پیدا کرد. او که از نفرت، ترس و انزجار انباشته‌شده در میان انسان‌ها متولد شده، آینه‌ای تمام‌نما از تاریک‌ترین وجوه خود ماست. بزرگ‌ترین سلاح او نه قدرت فیزیکی محض، بلکه درک شهودی و سادیستی‌اش از «روح» است. او با توانایی «تناسخ بیکار» (Idle Transfiguration) خود، نه‌تنها جسم، که ماهیت یک انسان را تغییر می‌دهد و این کار را نه برای هدفی بزرگ، بلکه صرفاً برای سرگرمی و ارضای کنجکاوی پلیدش انجام می‌دهد.

شاهکار او در این زمینه، ماجرای جونپی یوشینو بود. ماهیتو جونپی را که نوجوانی قربانی قلدری و انزوا بود، هدف قرار داد. او به جونپی نزدیک نشد تا او را فریب دهد؛ بلکه یک دوستی مسموم و یک ایدئولوژی خطرناک به او هدیه داد. او به جونپی احساس قدرت و درک شدن بخشید و درست در لحظه‌ای که یوجی در حال ایجاد یک ارتباط واقعی با جونپی بود، ماهیتو نقابش را برداشت و جونپی را در مقابل چشمان یوجی به موجودی هیولایی و مسخ‌شده تبدیل کرد. این عمل هیچ دستاورد استراتژیکی برای ماهیتو نداشت؛ تنها هدفش این بود که ببیند روح یک انسان زیر فشار چنین خیانتی چگونه در هم می‌شکند. این سطح از شرارت روان‌شناختی، چیزی است که مخاطب را تا مغز استخوان به هم می‌ریزد و کاری می‌کند که از او «به‌شکلی مثبت» متنفر شویم.

 

تخریب سیستماتیک یوجی ایتادوری

تأثیر سوکونا بر یوجی، عمدتاً احساس گناهی خردکننده بود. یوجی پس از فاجعه شیبویا، بار مسئولیت مرگ هزاران نفر را بر دوش می‌کشید. این یک عذاب وجدان سنگین بود، اما ماهیتو هدف دیگری داشت: او نمی‌خواست یوجی احساس گناه کند، بلکه می‌خواست باورهای بنیادین او را نابود سازد.

ماهیتو به‌طور سیستماتیک ستون‌های حمایتی زندگی یوجی را هدف قرار داد. او پس از بازی با روح جونپی، استاد و راهنمای محبوب یوجی، نانامی کنتو، را درست مقابل چشمان او به قتل رساند و با لبخندی پیروزمندانه، فروپاشی روانی یوجی را تماشا کرد. سپس، با زخمی مهلک که به دوست نزدیکش، نوبارا کوگیساکی، وارد کرد، آخرین رشته‌های امید یوجی را پاره کرد. هر ضربه ماهیتو، یک حمله دقیق به قلب و روح یوجی بود. او قهرمان داستان را مجبور کرد تا با تلخ‌ترین حقیقت دنیای جوجوتسو روبه‌رو شود.

بهترین انیمه‌های مشابه Solo Leveling برای تماشا؛ بخش اول

نقطه اوج این نبرد روانی، لحظه درخشان و در عین حال تاریکی بود که یوجی به ماهیتو خیره شد و گفت: «من خودِ تو هستم.» این اعتراف، فراتر از پذیرش این حقیقت بود که هر دو موجوداتی هستند که می‌کشند. این درک فلسفی عمیقی بود که یوجی دریافت در این دنیای بی‌رحم، مرز بین درست و غلط محو شده است. جادوگران، نفرین‌ها را «پاک‌سازی» می‌کنند زیرا آن‌ها را شر می‌دانند و نفرین‌ها نیز با انسان‌ها چنین می‌کنند. یوجی پذیرفت که او و ماهیتو دو روی یک سکه هستند و نقش او چیزی جز یک «چرخ‌دنده» در ماشین بی‌رحم این جهان نیست. این سطح از رشد شخصیتی و فروپاشی معصومیت، هدیه شومی بود که تنها ماهیتو می‌توانست به یوجی بدهد.

چرا ماهیتو یادآور جوکر است؟

سوکونا، یوجی را چیزی بیش از یک «قفس» یا حشره‌ای مزاحم نمی‌دید. رابطه آن‌ها یک‌طرفه و بر اساس تحقیر بود. اما رابطه یوجی و ماهیتو، یک دوئل شخصی و وسواس‌گونه بود. ماهیتو به یوجی به‌عنوان یک اسباب‌بازی یا سوژه آزمایشی جذاب نگاه می‌کرد و این پویایی، یادآور بهترین داستان‌های کمیک غربی است.

برای تماشای انیمه Jujutsu Kaisen 0 کلیک کنید

اگر بخواهیم مقایسه‌ای انجام دهیم، سوکونا مانند یک شخصیت شرور کیهانی مثل «دارک‌ساید» یا یک نیروی تخریبگر مثل «دومزدی» است؛ تهدیدی عظیم برای کل جهان. اما ماهیتو، «جوکرِ» دنیای جوجوتسو کایسن است. او یک عامل آشوب است که هدفش نه سلطه بر جهان، بلکه شکستن روح قهرمان و اثبات یک نکته فلسفی تاریک درباره ماهیت وجود است. او می‌خواهد به یوجی (و به دنیا) نشان دهد که زندگی بی‌معناست و یک روز بد کافی است تا هر کسی را به موجودی مثل او تبدیل کند.

شکی نیست که سوکونا بزرگ‌ترین تهدید در «جوجوتسو کایسن» است، اما ماهیتو بهترین و کامل‌ترین شخصیت شرور آن است. او نه تنها یوجی را از نظر فیزیکی به چالش کشید، بلکه او را از نظر روحی و فلسفی نیز بازتعریف کرد. نبرد با سوکونا نبردی برای نجات دنیاست، اما نبرد با ماهیتو، نبردی برای نجات روح یک قهرمان بود و به همین دلیل، جایگاه او در تاریخ این مجموعه برای همیشه ماندگار خواهد بود.

منبع: comicbook


سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی

سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها