لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت - قسمت اول - اصلی
انتخاب سردبیر سینما نقد و بررسی

نقد و بررسی انیمیشن لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت – قسمت اول

قبل از این‌که شروع کنم می‌خواهم یک نظر نه چندان بحث‌برانگیز بدهم: من واقعاً از مولتی‌ورس خسته شده‌ام. شاید اوایل جالب بود؛ همیشه اولین باری که چشمم به اسپایدر-هم دوست‌داشتنی افتاد را به یاد خواهم داشت. اما اکنون هر زمان که در حال تماشای یک فیلم جدید ابرقهرمانی هستم و می‌بینم که یک پورتال در حال باز شدن است، صدای دوردست یک اسب مرده در حال کتک خوردن را می‌شنوم. من درک می‌کنم که دی‌سی باید «Tomorrowverse» ضعیف را هر چه زودتر جمع‌بندی کند؛ آن هم قبل از ورود جیمز گان و نابودی همه‌چیزهایی که مستقیماً با پروژه‌های او مرتبط نیستند. البته که به نظر می‌رسد چند وقتی است که مشغول زمینه‌چینی برای این اتفاق بوده‌اند. با این حال، «لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت – قسمت اول» یک انیمیشن است مثل بقیه فیلم‌های مولتی‌ورسی که اخیراً دیده‌ایم.

این فقط عناصر مولتی‌ورسی نیست که باعث می‌شود «لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت – قسمت اول» نمادی از همه مشکلات سینمای جریان اصلی در حال حاضر باشد؛ بلکه مشکل بزرگ دیگری هم در عنوان این فیلم هست. چرا این فیلم VOD در دو قسمت ساخته شده؟ از برخی جهات، حس خوبی در مورد نقد این فیلم ندارم؛ چون این انیمیشن متأسفانه محصولی ناقص است. این عنوان ده‌ها و ده‌ها نسخه مختلف از لیگ عدالت را در یک جا جمع کرده؛ اما در پایان، حس می‌کنید که در صفحه انتخاب شخصیت یک بازی ویدیویی هستید. همه در این فیلم حضور دارند و در یک مرکز علمی تخیلی بزرگ و مبهم در حال تبادل دیالوگ هستند؛ اما واقعاً کار خاصی به جز این انجام نمی‌دهند.

لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت - قسمت اول - ۱

با این حال، اکنون می‌خواهم آن‌چه را که واقعاً در این فیلم وجود دارد، همان‌گونه که هست نقد کنم. اگر بخواهم صادق باشم، واقعاً متوجه بسیاری از اتفاقاتی که در فیلم رخ ‌داد، نشدم. حالا برای این‌که خیلی غرغرو به نظر نرسم، باید بگویم که تمام فیلم‌های قبلی “Tomorrowverse” را تماشا کرده‌ و همچنین از دنبال‌کنندگان مشتاق کتاب‌های کمیک دی‌سی هستم؛ پس از لحاظ تئوری باید بتوانم این فیلم را درک کنم. با این حال، شیوه روایت آن بسیار عجیب است. همزمان هم احساس عجله و هم کش‌دار بودن را القا می‌کند و مدام تلاش می‌کند خود را به‌عنوان یک قسمت اول توجیه کند؛ در حالی که باید بخش زیادی از داستانی پیچیده را پوشش دهد. یک موضوع دیگر را هم متوجه نمی‌شوم: این که چرا به جای یک فیلم ۲ ساعته، این فیلم را در دو قسمت یک ساعته منتشر کرده‌اند.

یکی از دلایل گیج‌کننده بودن داستان، شیوه روایت غیرخطی آن است. فلش (با صدای مت بومر) بین لحظات مختلف زمانی حرکت می‌کند؛ از جمله زمان تشکیل لیگ عدالت، رویارویی او با نسخه‌ای شیطانی و جایگزین از تیم اصلی و اولین ملاقات او با عشق رمانتیکش، آیریس وست (اشلی لا‌ثروپ). این رویکرد برای روایت داستان جسورانه و جالب است؛ چرا که دائماً از یک نقطه داستانی به نقطه دیگر می‌رود، اما به همان اندازه که برای شخصیت اصلی گیج‌کننده است، برای بیننده نیز همین‌طور است. با این حال، همزمان مفاهیم پیچیده به‌شکلی نسبتاً آزاد مطرح می‌شوند و یک نقطه از فیلم می‌رسد که این موضوع برای مخاطب سنگین و خسته‌کننده شود.

لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت - قسمت اول - ۲

حالا، چیزی که فکر می‌کنم «لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت – قسمت اول» فوق‌العاده خوب انجامش داده، این است که داستان بین‌بُعدی‌اش را در یک هسته احساسی باورپذیر و عاطفی قرار داده است. ما به رابطه فلش و آیریس اهمیت می‌دهیم، می‌بینیم که این رابطه رشد می‌کند، می‌بینیم که آن‌ها پیر می‌شوند و احساس می‌کنیم که چندین سال در کنار آن‌ها بوده‌ایم. شیوه‌ای که آن‌ها برای مدیریت این موضوع در پیش گرفته‌اند، به‌ویژه در اواخر فیلم، واقعاً احساسی است. بهترین نسخه ابرقهرمان‌ها زمانی است که موقعیت‌های انسانی و تجربیات زندگی شخصی‌شان را در سناریوهای مفهومی بزرگ اعمال می‌کنند. در این‌جا هم دقیقاً همین را می‌بینیم: یک داستان عاشقانه که هسته اصلی آن مردی است که در زمان و فضا در حال حرکت است. این داستان دیوانه‌وار و غیرقابل‌پیش‌بینی دلیلی به ما می‌دهد که به آن از ته دل اهمیت بدهیم. من فکر می‌کنم که این به‌وضوح تحسین‌برانگیزترین نکته در مورد فیلم است.

مارول موقعیت فوق‌العاده‌ای برای ساخت انیمیشن سریالی اسپایدرمن دارد.

آن‌چه که کمتر می‌پسندم این است که چگونه بسیاری از این جنبه‌های احساسی در اواخر فیلم کنار گذاشته می‌شوند تا داستان به سمت همان فضای علمی‌تخیلی بی‌روح و مملو از لباس‌های متفاوت شبیه به Super Smash Bros حرکت کند. این البته راه جالبی برای پیوند دادن تمام فیلم‌های قبلی “Tomorrowverse” است و تصور می‌کنم که منجر به برخی موقعیت‌ها و صحنه‌های جالب در فیلم بعدی شود؛ اما در حال حاضر، این حس را می‌دهد که «لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت – قسمت اول» می‌خواهد فقط طرفداران را راضی کند. بیش از هر چیز، احساس می‌شد که این فیلم متفاوت از فیلم‌هایی مانند «مرد عنکبوتی: در سراسر اسپایدرورس» باشد که اتفاقاً آن هم دارای یک فضای علمی‌تخیلی با نسخه‌های مختلف درون آن است.

لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت - قسمت اول - ۳

سپس، مشکل تکراری دیگری که با کل “Tomorrowverse” داشتم، این بود که انیمیشن آن حس ارزان‌قیمت و چیپ بودن می‌دهد؛ حتی زمانی که آن را با دیگر فیلم‌های انیمیشنی دی‌سی که تقریباً یک دهه پیش از آن ساخته شده‌اند مقایسه کنید. در این فیلم، پتانسیل زیادی برای خلق تصاویر جذاب وجود داشته؛ اما همه آن‌ها به هدر رفته‌اند و همه چیز تقریباً شبیه به هم به نظر می‌رسد، که این موضوع اصلا خوب نیست؛ به‌ویژه وقتی که در حال ساخت فیلمی انیمیشنی در مورد مولتی‌ورس هستید. من می‌فهمم که تصمیم بر این است که این فیلم‌ها یک سبک هنری ثابت داشته باشند تا مخاطبان بفهمند که این‌ها با فیلم‌های انیمیشنی دی‌سی قدیمی متفاوت هستند؛ اما نتیجه این انتخاب، فیلم‌هایی است که از لحاظ ظاهری چندان جذاب نیستند. این عناوین شاید یک مشکل را حل کنند، اما آیا ارزش مشکلاتی را که ایجاد می‌کنند دارند؟ من این‌گونه فکر نمی‌کنم.

شاید «لیگ عدالت: بحران در زمین‌های بی‌نهایت – قسمت دوم» بیاید و همه نگرانی‌های مرا برطرف کند و یک نبرد مولتی‌ورسی را ارائه دهد که مانند هیچ‌چیز دیگری نبوده است؛ اما تا آن زمان، من باید این قسمت را بر اساس آن‌چه که تاکنون دیده‌ایم قضاوت کنم. البته این فیلم آن‌قدرها هم وحشتناک نیست و قطعاً نقاط قوتی دارد و حداقل ایده‌های جالبی هم مطرح کرده؛ اما در بدترین حالتش، فقط یک تجسم است از همه مشکلاتی که در حال حاضر رسانه‌های ابرقهرمانی و سینمای جریان اصلی را آزار می‌دهد. شاید بهتر باشد که “Tomorrowverse” به پایان برسد؛ زیرا تنها چیزی که انیمیشن‌های دی‌سی در حال حاضر به آن نیاز دارند، ایده‌های جدید و تازه است.

منبع: Loud & Clear


بهترین دی‌ال‌سی‌های تاریخ با امید لنون و شایان

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها