با وجود اینکه بازیهای جهانباز طی یک دهه گذشته رایجتر و گستردهتر از همیشه شدهاند، اما نظر عمومی نسبت به آنها لزوما مثبت نیست. خیلی از استودیوهای بازیسازی فکر میکنند «محتوای بیشتر» به معنای «استقبال بیشتر مخاطبان» است و متاسفانه این تفکر فرسنگها با واقعیت فاصله دارد. بسیاری از بازیهای جهانباز امروزی علیرغم ارائه جهانهای عظیم و صدها ساعت محتوا، بسیار خالی و بیروح بهنظر میرسند و همین مسئله به وضوح نشان میدهد کمیت تضمینکننده کیفیت نیست و در اکثر موارد تمرکز سازندگان روی افزایش میزان محتوا به کاهش کیفیت منجر میشود. در همین حین یک بازی خارقالعاده و تحسینبرانگیز مثل Kingdom Come: Deliverance 2 با ساختار جهانباز خود دو منطقه بسیار بزرگ را در اختیار بازیکنان قرار داده که مملو از محتوا و فعالیتهای جانبی بیشمار نیست. با این حال مخاطبان احساس میکنند جهان این بازی کاملا زنده و سرشار از زیبایی و زندگی حقیقی است. اما چرا؟
یکی از موارد حائز اهمیت که Kingdom Come: Deliverance 2 را از بقیه عناوین جهانباز جدا میکند، رویکرد آن در زمینه طراحی نقشه است. نقشه کینگدام کام ۲ پر از انواع و اقسام علامتها، فعالیتهای تکراری و مارکرهای متنوع نیست. سازندگان در Warhorse در عوض تلاش کردهاند روی یک داستانسرایی کمنقص و درگیرکننده تمرکز کنند و کیفیت را مقدم بر کمیت در نظر بگیرند. اینگونه جهان بازی بهجای یک چکلیست طاقتفرسا و خستهکننده از ماموریتها و فعالیتهای بیشمار، به جهانی پویا و مملو از زندگی تبدیل شده و حس واقعی بودن دارد. همچنان که بازیکنان در گوشه و کنارهای Bohemia در قرون وسطی قدم میزنند، به راحتی متوجه میشوند که بهترین بازیهای جهانباز نیاز به صدها ماموریت و هدف از پیش تعیین شده ندارند و در عوض داستان و ماجرای خودشان را به روشهای خلاقانه و شگفتانگیزی روایت میکنند.
جهان Kingdom Come: Deliverance 2 بهترین داستانسرای آن است
در حالی که Kingdom Come: Deliverance 2 روایت بسیار جذاب و فوقالعادهای دارد و ماموریتهای فرعی آن نیز حقیقتا جالب توجه و دوستداشتنی هستند، یک الماس درون خود پنهان کرده که شاید در نگاه اول هرکسی نتواند آن را بیابد. در واقع این بازی جهانی را پیشروی مخاطب میگذارد که داستانهای شگفتانگیز بیشماری برای روایت دارد و بازیکنان تا خودشان نخواهند و از نزدیک سراغشان نروند، نمیتوانند آنها را تجربه کنند. زیرا هیچیک از این موارد با یک مارکر به خصوص روی نقشه نمایان نیست و تنها افرادی که نسبت به دنیای اطرافشان کنجکاو هستند دست به اکتشاف و یافتن لایههای پنهان جهان کینگدام کام ۲ میزنند. البته که شما میتوانید از طریق صحبت با NPCها به یک سری از اتفاقات منطقه اشراف پیدا کنید و یا اینکه به لطف آنلاک کردن مهارت Explorer Passive در بخش Scholarship تمام نقاط و اتفاقات جالب توجه را روی نقشه ببینید؛ از کمپهای بین راهی و استراحتگاهها گرفته تا محلهای Fast Travel، مناطق مناسب برای شکار، غارها و…
با تمام این اوصاف، Kingdom Come: Deliverance 2 همچنان رویکردی غیررایج و منحصربهفرد را در میان عناوین جهانباز مدرن در پیش گرفته و تلاش میکند بهجای لقمه گذاشتن در دهان مخاطب، مدام کنجکاوی وی را برانگیزد و همزمان او را از یافتههایش شگفتزده کند. شما ممکن است حین اکتشاف در بوهم قرن پانزدهمی از کنار یک خانه رد شوید و ببینید گرگها به صاحب خانه حمله کردهاند. اگر پیگیر ماجرا باشید و قبل از مرگ صاحب خانه گرگها را فراری دهید، ممکن است ناگهان با یک خط ماموریت خارقالعاده و فراموشنشدنی مواجه شوید. در صورتی که اگر به این اتفاق ساده اهمیت نمیدادید و به فکر تکمیل ماموریت خودتان بودید، صاحب خانه همان جا توسط گرگها کشته میشد و شما کلی ماجراجویی هیجانانگیز را تجربه نمیکردید. دنیای کینگدام کام ۲ پر از رموز و عناصر شگفتانگیز است که در انتظار شما نشستهاند. به عنوان مثال برخی بازیکنان زمانی که وارد یک کلبه متروکه در بازی شدهاند، زن جوانی را دیدهاند که بیجان روی تخت افتاده. با توجه بیشتر به اطراف آنها متوجه شدهاند که این یک ایستراگ از سفید برفی است و وی با خوردن سیب مسموم از دنیا رفته است. همچنین در یک منطقه بازی شما به صورت اتفاقی با شخصیتی مواجه میشوید که جانی سیلورفیست (Johnny Silverfist) نام دارد. این مورد نیز اشاره به شخصیت جانی سیلورهند (با بازی کیانو ریوز) از بازی پرطرفدار سایبرپانک ۲۰۷۷ است.
در هر صورت خیلی از این ماجراها و داستانها از طریق ماموریتهای اصلی و فرعی در Kingdom Come: Deliverance 2 روایت نمیشوند و چنین رویکردی در خیلی از بازیهای جهانباز وجود ندارد. کینگدام کام ۲ بهجای پر کردن جهان خود با فعالیتهای تکراری سعی کرده از طریق طراحی و اتفاقات محیطی بازیکن را در دوران قرون وسطی غوطهور کند. به عنوان مثال شما ممکن است از کنار یک زمین تیراندازی عبور کنید و دو فرد مرده که بدنهایشان پر از تیر است را ببینید. یک بازیکن معمولی و بیتوجه احتمالا به راحتی از این موضوع عبور کند، اما اگر کمی حس کنجکاوی درونتان باشد و بهتر به صحنه و شرایط نگاه کنید، متوجه میشوید که میزان قابل توجهی پول شرطبندی در آنجا وجود دارد. در این نقطه چراغ ذهنتان روشن میشود و میبینید که بله، این دو نفر برای بهدست آوردن پول باهم شرطبندی کرده بودند و احتمالا اوضاع در ادامه رو به وخامت گذاشته و آنها از خجالت یکدیگر درآمدهاند.
بنابراین میتوان ادعا کرد این رویکرد در داستانسرایی Kingdom Come: Deliverance 2 که از جهان و محیط اطراف بیشتر از روشهای رایج و دمده بهره میبرد، بسیار غوطهورکنندهترو جذابتر است. شما زمانی که در نقش هنری در شهر بزرگی مثل کوتنبرگ قدم میزنید، اصلا احساس نمیکنید که همه چیز حول محور این شخصیت میچرخد و بقیه NPCها فقط برای پر کردن عریضه در خیابانها پرسه میزنند. در عوض این حس به وجود میآید که مردم هرکدام کار و زندگی و ماجراجوییهای خودشان را دارند و اگر هم هنری در شهر نباشد، همچنان به فعالیتهای مستقل و انسانی خود ادامه میدهند.
صدالبته این عنصر به خصوص یکی از دهها دلیلی است که باعث میشود بگوییم Kingdom Come: Deliverance 2 یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر به شمار میرود و قطعا باید منتظر درخشش آن در رویداد The Game Awards در پایان سال باشیم.
منبع: Game Rant
داستان زندگی بزرگترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک

نظرات