بازی Grand Theft Auto VI میتواند درسهای زیادی از ساختههای قبلی راکاستار مثل GTA 5 و Red Dead Redemption 2 بیاموزد. مجموعههای GTA و RDR همیشه به موضوعات مختلفی پرداختهاند، اما این دو سری به وضوح مشابه هستند و میتوانند به طرق مختلف روی یکدیگر تاثیر بگذارند. آخرین بازیهای هر سری، یعنی GTA 5 و Red Dead Redemption 2 به عنوان شاهکارهای بصری، روایی و گیمپلی شناخته میشوند. آنها استانداردهای زیادی را در ژانر جهان باز و تیراندازی سوم شخص تعیین کردهاند که هر کدام میتوانند در بازی GTA 6 هم دنبال شوند.
اما در عین حال، حتی شاهکارهای راکاستار هم کاملاً بینقص نیستند. هر دو بازی قبلی این کمپانی علیرغم موفقیت خیرهکنندهای که کسب کردند، دارای کمبودهایی هستند؛ بازی GTA 5 یک عنوان قدیمی مربوط به دو نسل قبل است و به همین دلیل کمبودهایی دارد که در بازیهای مدرن کمتر دیده میشوند. از سوی دیگر، حالا که پنج سال از عرضه RDR 2 میگذرد، برخی نقصهای این بازی هم برجستهتر شدهاند. هم GTA 5 و هم RDR 2 یک کلاس درس بزرگ از موفقیتها و شکستها برای بازی جدید راکاستار هستند. درسهایی که بازی GTA 6 برای ارائه یک تجربه موفق، باید به خوبی آنها را بیاموزد.
۶ درسی که بازی GTA 6 باید از GTA 5 بیاموزد
بازی GTA 6 چطور میتواند از GTA 5 موفقتر ظاهر شود؟ این سوال بزرگی است که احتمالا بازیسازهای راکاستار هم از مدتها پیش به دنبال پاسخش بودهاند. GTA 5 یکی از بزرگترین و موفقترین بازیهای نسل قبل بود که هنوز هم بازیکنهای زیادی دارد. مطمئنا GTA 6 برای موفق شدن، اول از همه باید از برادر بزرگترش الگو بگیرد. در ادامه به ۶ درس بزرگی اشاره میکنیم که جیتیای ۶ باید از شماره قبلی سری بیاموزد.
۱. تمرکز روی بخش تکنفره داستانی
با اینکه GTA Online موفقیت بزرگی را برای راکاستار به همراه داشت، اما همچنان بازی GTA 5 فروش فوقالعادهاش را باید مدیون بخش تکنفره و حالت داستانی باشد. خوشبختانه راکاستار مثل سایر کمپانیها از جمله EA، به هیچ وجه معتقد نیست که دوران بازیهای تکنفره به سر آمده است. البته نمیتوان این حقیقت را کتمان کرد که از زمان انتشار بازی GTA 5 در سال ۲۰۱۳ تا به امروز، سلیقه گیمرها تا حد زیادی تغییر پیدا کرده، اما آمار فروش بازیهای تکنفره بهخوبی ثابت میکند که همچنان این بازیها محبوبیت چشمگیری دارند. یکی از دلایلی که بازی GTA 5 به فروش بالایی دست پیدا کرد و هنوز هم بازیکنهای زیادی را سرگرم نگه داشته، بخش تکنفره بزرگ و جذاب این بازی است که به افراد اجازه میدهد تا در یک دنیای وسیع و گسترده، به ماجراجویی بپردازند. به همین دلیل است که بازی GTA 6 هم باید تمرکز اصلیاش را روی حالت تکنفره بگذارد.
۲. ارتقای هوش مصنوعی پلیسها
در تمام عناوین جهان باز که در سبک جنایی ساخته شدهاند، هوش مصنوعی پلیسها یک موضوع قابل بحث و مهم است. در برخی بازیها، پلیسها به شدت ضعیف عمل میکنند و این موضوع منجر به کاهش جذابیت بازی میشود. در بعضی بازیها هم نیروهای پلیس بهطور کاملا غیرطبیعی نسبت به تمام اعمال و رفتارهای بازیکن حساس هستند و با کوچکترین عمل غیرقانونی که در یک محیط خلوت و بسته اتفاق میافتد، بازیکن را دنبال میکنند. در بازی GTA 5 اگرچه هوش مصنوعی پلیسها در مقایسه با شماره قبلی ارتقا پیدا کرده بود، اما پس از گذشت بیشتر از یک دهه، حالا رفتار پلیسهای این بازی تا حد زیادی عجیب بهنظر میرسد. GTA 6 اگر میخواهد ماموریتهای جذابی داشته باشد و هیجان بالایی را به گیمرها منتقل کند، باید پلیسهای باهوشتری نسبت به شمارههای قبلی و حتی بهتر از استانداردهای روز داشته باشد.
۳. پاداش مناسب برای ماموریتهای فرعی
بازیهای راکاستار هیچوقت از نظر ماموریتهای فرعی با کمبود مواجه نبودهاند. در دو بازی اخیر این کمپانی یعنی GTA 5 و RDR 2 تعداد زیادی ماموریت فرعی وجود دارند که هم از طراحی خوبی برخوردارند و هم انجامشان لذتبخش است. اما در بیشتر موارد، این ماموریتها پاداش مناسبی به بازیکن نمیدهند. مثلا در GTA 5 یک سری ماموریتهای فرعی دنبالهدار وجود دارند که شما را مجبور میکنند از افراد مشهور و سلبریتیها عکاسی کنید که در نوع خود جالب و حتی سرگرمکننده هستند. اما خیلی بهتر میشد اگر در ازای انجام چنین ماموریتهایی، بازیکنها پاداش مناسب دریافت میکردند. اگر گیمر بداند که با انجام یک ماموریت فرعی قرار است مقدار مشخصی پول، یک خودروی کمیاب، خانه یا حتی یک لباس متفاوت به دست آورد، قطعا انگیزه بیشتری برای انجام آن خواهد داشت. اضافه شدن پاداش به ماموریتهای فرعی GTA 6 قطعا جذابیت آنها را افزایش میدهد.
۴. وجود چند شخصیت اصلی
یکی از ویژگیهای برجسته و نکات مثبت GTA 5 وجود سه شخصیت اصلی در بازی بود که در هر لحظه میشد هدایت آنها را به دست گرفت. هر کدام از این شخصیتها دارای ویژگیهای رفتاری، پیشزمینه داستانی و قابلیتهای مخصوص به خود بودند و خط داستانی اختصاصی خودشان را داشتند. اینکه میتوانستیم در لحظه بین آنها سوئیچ کنیم، مخصوص در هنگام انجام برخی ماموریتهای اصلی، منجر به خلق لحظات هیجانانگیزی میشد. کاری که GTA 6 باید انجام دهد این است که دو یا چند شخصیت اصلی با تواناییهای مختلف را معرفی کند. بازیکنها باید این امکان را داشته باشند که در ماموریتهای مشترک، بتوانند بهطور دلخواه بین شخصیتها سوئیچ کنند و به این شکل مراحل را پشت سر بگذارند. این ویژگی بهصورت محدود در برخی ماموریتهای GTA 5 نیز وجود داشت، ما در GTA 6 باید آزادی عمل بازیکنها در استفاده از شخصیتها افزایش پیدا کند.
۵. تواناییهای ویژه برای شخصیتهای اصلی
یکی از مکانیکهای جذابی که در گیمپلی بازی GTA 5 معرفی شد، تواناییهای ویژه برای هر کدام از سه شخصیت اصلی بازی بود. مایکل میتوانست در هنگام تیراندازی، به سبک مکس پین زمان را آهسته کند؛ فرانکلین از قابلیت ویژهای در هنگام رانندگی برخوردار بود و ترور هم با فعال کردن توانایی ویژه خود، وارد یک حالت ضدضربه میشد و مقدار آسیبی که به دشمنانش وارد میکرد هم افزایش مییافت. وجود این تواناییهای ویژه در GTA 5 باعث جذابیت بیشتر ماموریتهای بازی شد، اما این مکانیک در GTA 6 میتواند بهتر شود. برای مثال شخصیت اصلی میتواند چند توانایی ویژه داشته باشد که به مرور قابل ارتقا باشند؛ چیزی شبیه مکانیک ارتقای مهارتها در بازی San Andreas.
۶. محیط و ساختمانهای تخریبپذیر
اگر به یاد داشته باشید، در یکی از مراحل اولیه بازی GTA 5 که مایکل تصمیم گرفت به کمک فرانکلین خانه مربی تنیس آماندا را خراب کند، یک میانپرده نمایش داده شد که در آن شاهد تخریب کل ساختمان بودیم. در آن لحظه خیلی از بازیکنها از خودشان پرسیدند آیا قابلیت تخریبپذیری برای سایر ساختمانهای بازی هم وجود دارد؟ متاسفانه بعدا فهمیدیم که اینطور نیست. اما بازی GTA 6 حتما به چنین قابلیتی نیاز دارد. اگر ساختمانها و اجزای مختلف محیط در این بازی قابل تخریب باشند، نهتنها درجه واقعگرایی بازی افزایش پیدا میکند، بلکه امکان خلق موقعیتهای هیجانانگیز و جذاب توسط طراحان مراحل بازی هم بیشتر میشود.
۱۴ درس بزرگ از Red Dead Redemption 2 برای بازی GTA 6
بازی RDR 2 آخرین ساخته راکاستار تا به امروز است که خیلیها از آن به عنوان شاهکار نسل قبلی بازیهای ویدیویی یاد میکنند. این بازی نوآوریهای زیادی داشت که حتما GTA 6 هم تعداد زیادی از آنها را به کار میگیرد و بهتر میکند. در ادامه به ۱۴ درس مهم از بازی RDR 2 که باید الهامبخش GTA 6 باشند اشاره میکنیم.
۱. نگهداری و شخصیسازی اسلحه
در بازی GTA 5، بازیکنان میتوانند با مراجعه به فروشگاههای اسلحه در لس سانتوس که Ammu-Nation نام دارند، جدیدترین سلاحها را تهیه کنند. همچنین این امکان وجود دارد که قطعات و رنگ سلاحهای خود را تغییر دهند. اما گزینههای این بخش بسیار محدود هستند. از سوی دیگر، بازی Red Dead Redemption 2 به بازیکن این امکان را میدهد که هم سلاحهای خود را نگهداری کرده و هم آنها را شخصیسازی کند. در RDR 2 تعداد زیادی سلاح سرد و گرم وجود دارند که قابل تمیز کردن هستند تا کارایی آنها به حداکثر برسد. بازیکنان همچنین میتوانند با مراجعه به برخی افراد، سلاحها را از نظر ظاهر و قابلیتها، ارتقا دهند. این ویژگی باید در بازی GTA 6 نیز به شکل کاملتری پیادهسازی شود.
۲. اهمیت رابطه با دوستان و اعضای گروه
بازیکنها به عنوان بخشی از گروه ون در لیند در Red Dead Redemption 2، باید اهمیت گروه و امنیت اردوگاه را درک کنند. در این بازی، بازیکنان وظایف و کارهایی برای انجام دادن دارند تا اعضای گروه خود را خوشحال کنند. مثلا میتوانند شبها با آنها آواز بخوانند و به داستانهایشان گوش دهند. اگر بازیکن برای مدت طولانی از اردوگاه دور باشد، یکی از اعضای گروه سوار بر اسب به دنبال او میآید. توجه به چنین جزییاتی باعث میشود بازی واقعی به نظر برسد، زیرا بازیکنان دیگر احساس تنهایی نمیکنند. امکان مراقبت و نگهداری از اعضای گروه و خانواده، یک مسئولیت اختیاری به دوش بازیکن میگذارد و GTA 6 هم میتواند از این قابلیت استفاده کند.
۳. امکان ورود به ساختمانها
بازی GTA 5 یک نقشه بزرگ و عالی با تعداد زیادی ساختمان زیبا دارد که به تبدیل شدن لس سانتوس به یک مکان واقعی کمک میکنند. در هر گوشهای از محیط بازی حس زندگی وجود دارد؛ حتی در دشتهای بیابانی. با این حال، در نقشه GTA 5 اکثر ساختمانها فقط جنبه نمایشی دارند و نمیتوان آنها را کاوش کرد. تنها تعداد انگشتشماری ساختمان در این بازی وجود دارند که میتوان واردشان شد. اما در بازی RDR 2 شاهد ساختمانهایی بودیم که فقط با عبور از یک در میتوانستیم وارد آنها شویم. غارها، خانههای چوبی و کلبههایی زیادی وجود داشت که بازیکنان میتوانستند وارد آنها شده و جزییات زیادی را ببینند. یکی از ویژگیهایی که به غوطهور شدن در دنیای غرب وحشی کمک کرد نیز دقیقا همین بود. طرفداران انتظار دارند که بازی GTA 6 در این مورد بهتر عمل کند و ساختمانهای قابل ورود بیشتری در این بازی وجود داشته باشند.
۴. فعالیتهای جانبی بیشتر
RDR 2 دارای مجموعهای از فعالیتها بود که با دنیای غرب وحشی سازگار بودند. بازیکنان میتوانستند در محیطهای مختلف شکار کنند و به ماهیگیری بپردازند. با اینکه بازیهای کازینو از GTA Online اقتباس شده و سطح جدیدی از سرگرمی را اضافه کردند، اما RDR 2 فعالیتهای جانبی بیشتری دارد. حتی بازی اول Red Dead Redemption نیز از بابت فعالیتهای جانبی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. برای مثال بازی Liars Dice یک سرگرمی نمادین در این بازی بود که میتوانستید با AI یا با دوستان بازی کنید و یک حالت بازی زامبی سرگرمکننده نیز وجود داشت. چنین فعالیتهای جذابی باید در GTA 6 نیز وجود داشته باشند.
۵. تعامل با NPCها
هنگامی که بازیکنها در رد دد ردمپشن ۲ به ایالتهای مختلف میروند، با مردم جدیدی مواجه میشوند که رفتارها و سبک زندگی خاص خودشان را دارند. برخی از آنها نژادپرست و سختگیر هستند و برخی دیگر طبیعت مهربان و ملایمی دارند. در واقع شخصیتهای بازی حس زنده بودن را منتقل میکنند و NPCها بر اساس اقدامهای شما در جهان بازی یا تهدیدی که ایجاد میکنید، واکنش نشان میدهند. اگر شخصیتهای داخل بازی نسبت به کارها و رفتارهای بازیکن واکنش نشان دهند، این امر به واقعیتر شدن جهان بازی کمک زیادی میکند. اینکه بازیکنها بتوانند با شخصیتهای دیجیتالی تعامل داشته باشند و نه فقط از کنار آنها عبور کنند، غوطهور شدن در دنیای بازی را به سطح جدیدی ارتقا میدهد.
۶. شخصیتهای فرعی جذاب و بهیادماندنی
آنچه در بازیهای راکاستار به وفور دیده میشود، فهرستی از شخصیتهای فرعی متنوع است که با بازیکن در تعامل هستند. رد دد ردمپشن ۲ هم از این قاعده مستثنی نیست. هنگامی که بازیکنان در نقشه بازی به جستجو میپردازند، با انواع شخصیتها مواجه میشوند؛ از یک جفت مجرم فراری گرفته تا یک قاتل سریالی خونین و یک خونآشام در خیابانهای سنتدنیس. بازی پر از شخصیتهای عجیبی است که هر کدام زندگی خودشان را دارند. GTA 6 نیاز به چنین شخصیتهای جانبی و ماموریتهای عجیبتر در بازی دارد و باید در سطح بالاتری نسبت به آنچه در رد دد ردمپشن ۲ دیدیم، باشد.
۷. یک پروتاگونیست منحصربهفرد
کمی بالاتر گفتیم که بازی GTA 6 میتواند مانند GTA 5 دارای چند شخصیت اصلی قابل بازی باشد، اما در اینجا میخواهیم به این موضوع اشاره کنیم که داشتن یک قهرمان هم مزیتهای خاص خودش را دارد. اگرچه GTA 5 داستان خوبی داشت و داستان سه پروتاگونیست اصلی یعنی فرانکلین، مایکل و ترور را به خوبی روایت کرد، اما گاهی کمبود در توسعه هر کدام از این سه نفر احساس میشد. در سوی مقابل، RDR 2 این مشکل را ندارد، زیرا آرتور مورگان تنها پروتاگونیست بازی است. بازیکنها با داستان آرتور و تعاملات او با سایر افراد به خوبی درگیر میشوند. رد دد ردمپشن ۲ داستان یک کابوی را در حال تماشای زوال زندگیای که با آن بزرگ شده است، از نزدیک روایت میکند و این قصهای بسیار شخصیتر را میسازد. بازی GTA 6 نیز میتواند از این نوع داستانگویی بهرهمند شود. شما با کدام موافقید؟ وجود چند شخصیت اصلی یا فقط یک قهرمان؟
۸. سیستم دستگیری واقعیتر
معمولا بازیکنها از انجام کارهای غیرقانونی در بازیهای جهان باز لذت میبرند. بازیهای GTA و RDR نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بازیکنها اغلب خودشان را در طرف مقابل قانون مییابند. در GTA اگر بازیکنان جرمی مرتکب شوند، پلیس آنها را تا زمانی که موفق به فرار نشوند، تعقیب میکند. بعدا آنها میتوانند به افسران پلیس نزدیک شوند و انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما در بازی رد دد ردمپشن ۲ جرایم شما به ایالتهای خاص مربوط میشوند. بسته به شدت جرم، ممکن است بازیکنان مجبور شوند شبها با احتیاط بیشتری قدم بزنند، زیرا جایزهبگیرها در تعقیب آنها خواهند بود. این ویژگی عالی است و میتواند به واقعیتر شدن بازی GTA 6 کمک کند.
۹. یک نقشه وسیع و پرجزییات
رد دد ردمپشن ۲ دارای نقشهای بزرگ است که چیزهای زیادی برای کشف توسط بازیکن و اسب او دارد. این نقشه ممکن است برای بازیکنان جدید کمی گیجکننده به نظر برسد، زیرا متوجه میشوند که در پنج ایالت خیالی آمریکا که همگی با الهام از ایالتهای واقعی طراحی شدهاند و وسعت زیادی را دربر میگیرند، قرار دارند. GTA 6 هم باید برای توسعه نقشه خود به نقشه RDR 2 توجه کند. توانایی سفر به فواصل طولانی با امکانات زیادی مانند خودروهای سریع، جتها و هلیکوپتر، یکی از ویژگیهای جذاب و سرگرمکننده در بازیهای جیتیای است. GTA 5 نقشهای باورنکردنی داشت که لس سانتوس را دربر میگرفت، اما باز هم در مقایسه با رد دد ردمپشن ۲ بسیار کوچکتر به نظر میرسید. نقشه GTA 6 نهتنها باید بزرگتر باشد، بلکه باید جزییات بیشتری را ارائه کند.
۱۰. طراحی مناظر واقعی و زیبا
گاهی اوقات، جلوههای بصری RDR 2 به قدری واقعی به نظر میرسند که تشخیص تصاویر گرفته شده از بازی از عکسهای واقعی دشوار است. نگاه کردن به ردپای اسبها در شنهای بیابان، چشم دوختن به تپههای دور و تماشای وزش باد بر روی چمن در دشتهای وسیع، بخش بزرگی از جذابیت RDR 2 را تشکیل میدهند. GTA 5 هم از نظر بصری عالی به نظر میرسید، به ویژه در زمان خودش؛ اما با گذشت بیش از یک دهه از انتشار این بازی، استانداردها به میزان زیادی تغییر کردهاند. بازی GTA 6 نیاز دارد طبیعت و مناظر خیرهکننده، با جزییات چشمگیر و زیبا داشته باشد.
۱۱. سیستم اخلاق
سیستم اخلاق در بازی RDR 2 یک ویژگی جذاب است که روی تمام انتخابهای بازیکن نظارت دارد تا آنها را در یک مقیاس بین خوب و بد قرار دهد. البته بازیکنها در بازیهای رد دد ردمپشن، به طور معمول شانس بیشتری برای انجام کارهای خوب نسبت به GTA دارند و لحن شادتر و خشنتر GTA ممکن است با سیستمی که بازیکنان را به خاطر جنایاتشان سرزنش میکند، در تضاد باشد. با این حال، وجود سیستم اخلاق میتواند فرصتی برای داشتن یک پروتاگونیست ضدقهرمان شبیه رابین هود در GTA 6 باشد. همچنین تماشای واکنش واقعی NPCها به اقدامات بازیکن سرگرمکننده خواهد بود.
۱۲. نگهداری و تمیز کردن خودرو
اسبها در RDR 2 و خودروها در GTA 5 عملکردهای مشترک زیادی دارند؛ آنها وسیله نقلیه بازیکنان برای جابجایی، فرار از پلیس و دسترسی سریع به مکانهای مختلف هستند. اما اسبها و اتومبیلها در این دو بازی از چند جنبه با هم تفاوت دارند؛ RDR 2 به بازیکنان اجازه میدهد اقلام اضافی را در زین اسبهای خود ذخیره کنند و در صورت نیاز به داروها و آیتمهای ضروری دسترسی داشته باشند. خودروهای GTA 6 نیز میتوانند عملکرد مشابهی داشته باشند و صندوق عقب آنها به عنوان یک ذخیرهساز متحرک برای اقلام اضافی و مهمات عمل کند. همچنین اسبها نیاز به تمیز کردن و تغذیه منظم دارند و اگرچه ممکن است سخت باشد که همین سیستم را برای خودروها در نظر بگیریم، اما وجود مکانیزم نگهداری خودرو شامل پر کردن مخزن سوخت و سرویس کردن منظم میتواند بُعد جالبی به گیمپلی اضافه کند.
۱۳. مینیگیمهای جذاب و سرگرمکننده
در رد دد ردمپشن ۲ مینیگیمهای زیادی وجود دارند که میتوانند در GTA 6 هم پیادهسازی شوند. بازیهای کارتی مانند بلکجک و پوکر، با سناریوهای ریسک و پاداش GTA همخوانی خوبی دارند. بازی GTA 6 همچنین میتواند شامل تنوع بیشتری از تفریحات سبک کازینو، مانند رولت، ماشینهای اسلات و … باشد تا بازیکنها زمانهایی که مشغول انجام ماموریتهای اصلی و فرعی نیستند، دلیل دیگری برای سرگرم شدن در بازی داشته باشد.
۱۴. پشتیبانی آنلاین بهتر
اعلام متوقف شدن پشتیبانی راکاستار از Red Dead Online برای خیلیها یک ناامیدی بزرگ بود، به ویژه برای بازیکنانی که زمان زیادی را صرف آن کرده بودند. بعید است که حالت آنلاین GTA 6، هر شکلی که داشته باشد، سرنوشت مشابهی را تجربه کند. نسخه کنونی GTA Online به اندازه کافی موفق هست که راکاستار نیازی به تعطیلی زودهنگام آن حس نمیکند. به هر حال، حالت چندنفره GTA 6 احتمالاً با استقبال خوبی مواجه میشود و تا سالها پشتیبانی خواهد شد. راکاستار باید از کاستیهای بخش آنلاین رد دد ردمپشن ۲ و همچنین از موفقیت GTA Online در طراحی یک بخش چندنفره سرگرمکننده برای بازی GTA 6 درس بگیرد.
نظر شما درباره مواردی که به آنها اشاره کردیم چیست؟ لطفا دیدگاه خودتان را برای ما بنویسید.
منبع: مجله بازار
اگر دختر گیمر و پسر استریمر ازدواج کنند چی میشه؟ میزگیم با سایه و حمید
نظرات