۱۰ حقیقت کمتر شناختهشده درباره انیمه ناروتو
میراث ناروتو، با وجود گذر زمان، همچنان پابرجاست. خوشبختانه داستان ناروتو اوزوماکی در قالب بوروتو ادامه یافته و به گسترش دنیای این مجموعه میپردازد. با این حال، سایه تاثیرگذار انیمه Naruto هنوز آنقدر بزرگ است که کنار زدن آن آسان نیست؛ چرا که بسیاری از طرفداران سرسخت این مجموعه، جزئیات آن را بهخوبی میدانند.
ناروتو بهعنوان یکی از موفقترین آثار شونن در دهههای اخیر، محبوبیتی جهانی همردیف دراگون بال و وان پیس به دست آورده است. بنابراین ممکن است کنجکاوی درباره این مجموعه در میان هواداران قدیمی، چیز تازهای نباشد. با این وجود، اثری به گستردگی انیمه Naruto همیشه نکات ناشناختهای برای کشف دارد؛ چه این نکات مربوط به الهامهای پشت برخی شخصیتها باشد، چه درباره دلایل تصمیمات داستانی ماساشی کیشیموتو، خالق اثر. حقایق زیادی وجود دارند که دانستن آنها برای طرفداران این مجموعه ارزشمند است.
نویسنده جوجوتسو کایسن در طراحی شخصیت گوجو ساتورو از ناروتو الهام گرفته است
قویترین جادوگر در جوجوتسو کایسن بر مبنای شخصیت کاکاشی خلق نشده است
برای بسیاری از طرفداران انیمه، مقایسه ساتورو گوجو از جوجوتسو کایسن با کاکاشی هاتاکه از ناروتو اجتنابناپذیر است. هر دو شخصیت نقش استاد را دارند، مدل موهای مشابهی دارند و بخشی از صورتشان را میپوشانند. اما نکته جالب اینجاست که گِگه آکوتامی، خالق جوجوتسو کایسن، اعلام کرده که گوجو را نه بر اساس کاکاشی، بلکه با الهام از یکی از شخصیتهای فرعی اوایل داستان ناروتو به نام تنبو توبیتاکه خلق کرده است.
تنبو، در انیمه Naruto نقش کوچکی دارد. او عضوی از بخش اطلاعات دهکده است و در آزمونهای چونین، بهعنوان یکی از ممتحنین، دیده میشود؛ جایی که او یکی از گنینها را هنگام تقلب دستگیر میکند. پس از آن، تنبو تنها حضورهای گذرا در قسمتهای دیگر دارد. با این حال، همین حضور محدود نیز برای جلب توجه آکوتامی کافی بود؛ او تنبو را بهنوعی در طراحی اولیه شخصیت گوجو بازآفرینی کرد. در معرفی شخصیت گوجو در جوجوتسو کایسن ۰، او از بانداژی بهعنوان چشمبند استفاده میکند؛ درست مانند تنبو در نخستین حضورش در ناروتو. همین ویژگی باعث شد که این شخصیت فرعی الهامبخش طراحی یکی از مهمترین و محبوبترین شخصیتهای انیمه مدرن شود.
هیناتا نخستین فردی بود که ناروتو را به رسمیت شناخت
هیناتا همواره پشتیبان ناروتو بود
با وجود اینکه ایروکا یکی از نخستین کسانی بود که در دوران کودکی از ناروتو اوزوماکی حمایت کرد، ماساشی کیشیموتو در مصاحبهای با Anime News Network توضیح داد که پس از تأمل دوباره درباره جایگاه هیناتا، تصمیم گرفت او را بهعنوان شریک زندگی ناروتو انتخاب کند. به گفته او، هیناتا اولین کسی بود که شخصیت واقعی ناروتو را حتی پیش از ایروکا دید و او را به رسمیت شناخت. هیناتا فراتر از شهرت یا قدرت ناروتو را دید و به جوهره واقعی وجود او پی برد. کیشیموتو تا آنجا پیش رفت که گفت، پس از درک این نکته، متوجه شد که هیناتا و ناروتو از همان ابتدا برای یکدیگر مقدر شده بودند.
هیناتا همواره پشتیبان ناروتو بود؛ حمایتی که بیشتر در فیلم The Last: Naruto the Movie برجسته شد. با این حال، این موضوع چیزی از ارزش دیگر شخصیتهای تأثیرگذار در زندگی ناروتو کم نمیکند. ایروکا که مانند یک پدر برای ناروتو بود، یکی از اولین کسانی بود که به او اعتبار بخشید. از سوی دیگر، ساسکه نخستین کسی بود که ناروتو توانست پیوندی واقعی با او برقرار کند؛ رابطهای که پیچیده اما پرمعنا بود. هر کدام از این شخصیتها نقشی بنیادین در مسیر رشد ناروتو ایفا کردند، حتی اگر در نهایت، عشق و همراهی در زندگی او از سوی هیناتا شکل گرفت.
رابطه ناروتو با والدینش از پیش طراحی نشده بود
هدف کیشیموتو تأکید بر اهمیت نهاد خانواده بود
یتیم بودن یکی از عناصر اصلی هویت ناروتو است که بهشکل بنیادینی روی آرزویش برای تبدیل شدن به هوکاگه تاثیر گذاشت. او که از کودکی احساس طردشدگی از سوی دهکده داشت، در جستوجوی پذیرش و احترام دیگران بود. همین نیاز عمیق به تعلق، یکی از محرکهای اصلی مسیر او شد. اگرچه کیشیموتو از همان ابتدا میدانست والدین ناروتو چه کسانی هستند، اما نقش آنها در ابتدا بسیار کمرنگ در نظر گرفته شده بود. تنها پس از تجربه پدر شدن بود که نگاه او به رابطه ناروتو با والدینش عمیقتر شد و تصمیم گرفت آن را گسترش دهد.
کیشیموتو در مصاحبهای با Viz Media فاش کرد که در ابتدا قصد نداشت ناروتو را با والدینش روبهرو کند و پیشینه میناتو و کوشینا قرار بود خلاصه باشد. اما با تولد فرزند خودش، دیدگاهش تغییر کرد. او دریافت که معرفی فعال والدین ناروتو و نمایش امیدها و آرزوهای آنها برای فرزندشان، میتواند به عمیقتر شدن قوس شخصیتی ناروتو کمک کند. همین تصمیم باعث شد برخی از صمیمانهترین و احساسیترین لحظات داستان، از جمله دیدار ناروتو با مادر و پدرش، شکل بگیرند؛ لحظاتی که بر عزم ناروتو برای تحقق رؤیایش مهر تأیید زدند.
بوروتو پیوندی عمیق با نجی دارد
ایثار نجی تأثیر عمیقی بر ناروتو و هیناتا بر جای گذاشت
بسیاری از طرفداران ممکن است تصور کنند که انتخاب نام بوروتو تنها به دلیل شباهت آوایی آن با ناروتو صورت گرفته است، اما ماساشی کیشیموتو در مصاحبهای با وبسایت ژاپنی WalkerPlus افشا کرد که این نام در واقع ادای احترامی صریح به نجی هیوگا است. کیشیموتو به ترجمه ژاپنی اسامی اشاره کرد و توضیح داد که نجی به معنای پیچ و بوروتوبه معنای میخ پرچ است، دو قطعه مکانیکی با عملکرد مشابه. این انتخاب نشانهای از تاثیر عمیق نجی بر ناروتو و هیناتا است، تا حدی که آنها تصمیم گرفتند نام فرزندشان را در تجلیل از او برگزینند.
فداکاری نجی یکی از لحظات کلیدی و عاطفی در جریان جنگ چهارم نینجا بود؛ نقطهای که نشاندهنده رشد او و ارتباط عمیقش با ناروتو و هیناتا بود. نامگذاری بوروتو به این شکل، نه تنها یاد نجی را زنده نگه میدارد، بلکه نوعی ادای احترام روایی نیز محسوب میشود که کیشیموتو آن را با دقت و ظرافت در طراحی نسل بعدی گنجانده است. جالبتر آنکه این نام نه تنها از نظر معنایی مهم است، بلکه از نظر ویژگیهای شخصیتی نیز با بوروتو تناسب دارد، چرا که سرعت، یکی از مهارتهای بارز او به عنوان یک نینجای جوان است.
دلیل اهمیت ایچیراکو رامن برای ناروتو
یک کاسه سرشار از صمیمیت، دیدگاه صاحب ایچیراکو را نسبت به ناروتو آشکار میسازد
در یکی از داستانهای فرعی پس از پایان سری اصلی، تحت عنوان Konoha Hiden: A Perfect Day for a Wedding، تئوچی، مالک ایچیراکو رامن، بازتابی احساسی از نقش ناروتو در موفقیت کسبوکارش ارائه میدهد. او به یاد میآورد که در سالهای کودکی ناروتو، برخی مشتریان از او خواستند تا ناروتو را به دلیل وجهه منفیاش از رستوران بیرون نگه دارد. اما تئوچی با رد این پیشنهاد، برخلاف نگاه عمومی، در ناروتو کودکی گرسنه و دوستدار رامن را میدید، نه خطری برای شهرت ایچیراکو. همین نگرش مهربانانه باعث شد رامن ایچیراکو به پناهگاهی کوچک برای ناروتو تبدیل شود.
این پیوند عاطفی در قسمت پایانی شماره ۳۴ ناروتو با عنوان The Rainbow-Colored Sky نیز بهخوبی نمایان میشود؛ جایی که ناروتوی خیس از باران با حسرت به داخل ایچیراکو مینگرد و تئوچی او را به داخل فرا میخواند و برایش یک کاسه رامن سرو میکند. این صحنه نشان میدهد که ایچیراکو تنها یک رستوران نیست، بلکه بخشی از حس تعلق ناروتو به دهکده و زندگی اجتماعیاش است. همین اهمیت عاطفی است که سبب شد تئوچی و دخترش در مراسم ازدواج ناروتو دعوت شوند؛ نشانهای از قدردانی صمیمانهای که فراتر از کلمات در قلب ناروتو باقی مانده است.
مادارا اوچیها در جریان چهارمین جنگ بزرگ نینجا، شماری از نینجاها را مورد تقدیر قرار میدهد
تحت تأثیر قرار دادن مادارا، دستاورد کمی محسوب نمیشود
در میان بیش از ۸۰ هزار نینجایی که در چهارمین جنگ بزرگ نینجا شرکت داشتند، مادارا اوچیها تنها هفت شخصیت را شایسته ستایش دانست: ناروتو، ساسکه، گای، تسوناده، اونوکی، ایتاچی و هاشیراما. این فهرست از زبان یکی از بزرگترین ضدقهرمانان مجموعه ناروتو، نشان از ارزشی دارد که این افراد در نبرد از خود نشان دادهاند. در قسمت ۳۲۳ از ناروتو شیپودن، زمانی که ناروتو با صفآرایی از راسنگانهای عظیم به حمله سبک چوب مادارا پاسخ داد، اوچیها به توانمندی ناروتو اذعان کرد. این لحظه، گواهی بود بر آنکه حتی دشمنان سرسخت نیز نمیتوانند استعداد واقعی را نادیده بگیرند.
مادارا همچنین ساسکه را به دلیل شباهت قدرت چشمانش با شارینگان مانگکیوی ابدی خود تحسین کرد، چرا که هر دو از تجلیات ایندرا اوتسوتسوکی بودند. افزون بر این، پس از پایان تکنیک ادو تنسی توسط ایتاچی، مادارا در سخنی نادر، بر قدرت کاگهها تأکید کرد. اما برجستهترین ستایش او از مایت گای بود؛ زمانی که او در اوج توان تایجوتسوی خود، مادارا را در نبردی نفسگیر به چالش کشید. مادارا او را ماهرترین کاربر تایجوتسو خواند که تا آن زمان با او روبرو شده بود. این لحظه نه تنها نشانگر احترام دشمن به دشمن است، بلکه گواهی بر شکوه و تاثیر بیبدیل تایجوتسوی گای در برابر قدرتهای فرازمینی شینوبیهای دنیای ناروتو است.
هدف واقعی پشت داستان ناروتو
دلیلی برای سفر الهامبخش ناروتو وجود دارد
در یکی از مصاحبهها، زمانی که از ماساشی کیشیموتو درباره پیامی که میخواهد مخاطبان از ناروتو دریافت کنند سؤال شد، او پاسخ داد که هدفش از خلق این مجموعه، آموزش نسل آینده بود تا درک کنند که حتی در مواجهه با دشواریهای زندگی، همیشه امکان تفاهم و همدلی میان انسانها وجود دارد. ناروتو نهتنها یک داستان قهرمانانه، بلکه بازتابی از تلاش برای پایان دادن به نفرت و یافتن راههایی برای همزیستی است. روایت داستان در بستری از جنگ و رنج، بر اهمیت گفتوگو و بخشش تاکید دارد؛ مؤلفهای که در تضاد با خشونت رایج در جهان شینوبی قرار میگیرد.
شخصیتهایی مانند ناگاتو، اوبیتو و ساسکه، نماینده کسانی هستند که در دل نفرت و انتقام پرورش یافتهاند، اما هر یک در نهایت به نقطهای از آگاهی و دگرگونی میرسند. ناروتو، با وجود آنکه خود قربانی طرد شدن و تبعیض بود، هرگز از حمایت از دیگران حتی دشمنان خود دست نکشید. او تجسم اراده برای تغییر و الهامبخشی به دیگران بود، حتی در تاریکترین لحظات. از این منظر، ناروتو فراتر از یک شونن معمولی، به متنی فرهنگی بدل شد که توانست با مضامین انسانی عمیق، با مخاطبان جهانی ارتباط برقرار کند و اثری ماندگار شود.
منشأ الهامبخش رابطه میان ناروتو و بوروتو
شخصیت بوروتو با انتقادات فراوانی روبرو بوده است
کیشیموتو بارها اذعان کرده است که زندگی شخصیاش الهامبخش نگارش ناروتو بوده و این امر در ادامه داستان و خلق بوروتو نیز ادامه یافته است. با وجود آنکه تصویر ناروتو بهعنوان پدری کمحضور در بوروتو با انتقادات بسیاری از سوی مخاطبان روبرو شد، نویسنده با صداقت بیان کرده که این روایت بازتابی از تجربه خودش بهعنوان پدری شاغل در حرفهای سختگیرانه بوده است. بسیاری از طرفداران انتظار داشتند ناروتو پس از کودکی پر از تنهایی، پدری حاضر و کامل باشد، اما روایت جدید نشان داد که حتی قهرمانان نیز در ایفای نقشهای انسانی با چالش مواجه میشوند.
در بیانیهای که در پلتفرم X ترجمه شد، کیشیموتو توضیح داد که به دلیل مشغله شدید کاری، زمان اندکی برای گذراندن با خانوادهاش داشته و این موضوع منجر به فاصلهای میان او و پسر ارشدش شده است. همین تجربه، الهامبخش خلق رابطه پرتنش و در عین حال انسانی میان بوروتو و ناروتو شد. این روایت تلاش میکند نشان دهد که ناروتو با وجود فداکاریها، در نقش پدر بودن بینقص نیست. اما در نهایت، از خلال همین تقابلها، هر دو شخصیت به درک متقابل میرسند؛ روندی که نهتنها از زندگی واقعی نشئت گرفته، بلکه ابعادی واقعگرایانه و انسانی به جهان داستانی بوروتو افزوده است.
ریشه نام ساسکه
ساسکه از زندگی واقعی الهام گرفته است
هرچند معنای نام ناروتو برای بیشتر مخاطبان روشن است، اما نام ساسکه نیز ریشههایی عمیق در داستان و واقعیت دارد. در قسمت ۲۴۷ از ناروتو شیپودن، در گفتوگویی میان بیواکو ساروتوبی، کوشینا اوزوماکی و میکوتو اوچیها، مشخص میشود که این نام به افتخار ساسکه ساروتوبی، نینجای معروف و پدر هوکاگه سوم، هیروزن ساروتوبی انتخاب شده است.
مادر ساسکه امیدوار بود پسرش نیز مانند ساسکه ساروتوبی به نینجایی بزرگ تبدیل شود، آرزویی که در طول داستان به واقعیت پیوست. این نام همچنین از شخصیتی واقعی به نام ساروتوبی ساسکه گرفته شده است؛ نینجایی که در فاصله سالهای ۱۹۱۱ تا ۱۹۲۵ الهامبخش بسیاری از داستانهای ژاپنی بوده است.
کاکاشی نام ایتاچی اوچیها را تطهیر کرد
ایتاچی دیگر در دهکده برگ پنهان به عنوان خائن شناخته نمیشود
در ابتدا ایتاچی به دلیل کشتار قبیله اوچیها بهعنوان خائن به کونوها شناخته میشد. اما بعدا مشخص شد که او تحت تاثیر مادارا و اوبیتو قرار داشته است. با این حال، در جریان چهارمین جنگ بزرگ نینجا، ایتاچی راه رستگاری را در پیش گرفت. او بهواسطه ادو تنسی زنده شد و به یکی از نیروهای مهم اتحاد نینجا تبدیل گردید. در این جنگ، مانند یک عضو آنبو در پشت صحنه تلاش میکرد تا ادو تنسی را متوقف کند.
ایتاچی با استفاده از تکنیک کوتواماتسوکامی از کنترل کابوتو رهایی یافت و همراه با ساسکه با او جنگید. پس از شکست کابوتو، ایتاچی شخصا موفق به متوقف کردن ادو تنسی شد و زمینه را برای کمک کاگههای احیاشده فراهم کرد. در نهایت، پس از اینکه کاکاشی هوکاگه ششم شد، نام ایتاچی از فهرست خائنین حذف و اقداماتش از تاریخ رسمی دهکده پاک شد؛ اقدامی که بهترین شیوه برای قدردانی از نقش مهم او در جنگ بود.
شما چه صحنه هایی را در انیمه به یاد می آورید که می تواند حاوی نکات عمیق تری درباره داستان باشد؟ نظرات خود را برای ما کامنت کنید!
منبع: Screenrant
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
نظرات