انتخاب سردبیر سینما

نگاهی به جعفر، دشمن یاسمین: ویلنی که تاج و تخت اگروبا رو می‌خواست

بررسی شخصیت جعفر ویلن  علاالدین

علاالدین یکی از بهترین آثار رنسانس دیزنی است. از عوامل ماندگاری انیمیشن می‌توان به موسیقی متن، شخصیت‌پردازی، فیلمنامه، دنیای رنگارنگ و ویلن آن اشاره کرد. علاوه بر این جزو بهترین لایو اکشن‌های مدرن دیزنی هم به شمار می‌رود. همه این عوامل باعث شدند علاءالدین به اثری کلاسیک و ماندگار تبدیل شود.

جعفر ویلن فیلم، فردی خودشیفته، حیله‌گر، جاه‌طلب و چرب‌زبان است. فیلم‌های دیزنی نسبت به رقیبش دریم‌ورکس ویلن‌های عمیقی ندارد. با این وجود جعفر بین‌شان یک استثنا است. در ادامه با ویژگی‌های این کاراکتر آشنا می‌شویم، سپس علت شکست او را بررسی می‌کنیم.

دست راست پادشاه

پادشاه واقعی آگرابا

جعفر نفوذ زیادی بر سرزمین آگرابا و پادشاهش دارد. طوری که احساس می‌کنید قدرت بیشتری از او دارد. در واقع جعفر از پشت ‌پرده به کمک جادو و نیرنگ‌بازی کشور را کنترل می‌کند. چنین شخصیت‌هایی را در آثار فانتزی یا تاریخی زیاد دیده‌ایم؛ افرادی که کارشان را از صفر شروع کرده‌اند یا از خاندان‌های کم‌نفوذی می‌آیند. ولی به مرور از دربار پادشاه سر در می‌آورند.

موضوعی که شخصیت جعفر و علاءالدین را جالب می‌کند؛ این است که هر دو در فقر بزرگ‌ شده‌اند. به همین خاطر به دزدی روی می‌آورند فقط علاءالدین به دزدی شرافتمند تبدیل می‌شود، در حالی که جعفر قطب‌نمای اخلاقی خود را از دست می‌دهد و همیشه هدف وسیله‌اش را توجیه می‌کند. در واقع مهارت‌های دزدی، فریبکاری و چرب‌زبانی جعفر را به جایگاه والایی در آگرابا می‌رساند.

این را حتی در سکانسی به علاءالدین اعتراف می‌کند و می‌گوید: من زمانی مثل تو دزد بودم فقط بلندپروازی‌هایم بیشتر بود. اگر سیبی را بدزدی مردم به تو می‌گن دزد اما اگه مملکت را تصاحب کنی میشی سیاستمدار.

بنابراین او نقطه مقابل علاءالدین است. شخصیت‌هایی مثل جعفر را در زندگی واقعی هم می‌توان مشاهده کرد؛ کسانی که ویژگی منحصربه‌فردی در خود ندارند. ولی به خاطر این سه مهارت پله‌های ترقی را راحت‌تر از بقیه طی می‌کنند. پس برای درک جعفر لازم نیست جای دوری را جستجو کرد.

معرفی شخصیت‌های دیزنی: علاءالدین

ذهن خوانی با استعداد

جعفر و علاءالدین در لایو اکشن ۲۰۱۹ به کارگردانی گای ریچی

اگر به دنیای آگرابا دقت کنید می‌بینید اصلا اوضاع جالبی ندارد فقر و اختلاف طبقاتی در آن بیداد می‌کند. نظم و قانون به درستی اجرا نمی‌شود. در لایو اکشن نشان می‌دهد کشورهای همسایه می‌خواهند آن را به خاطر ضعیف‌بودنش تصرف کنند.

سلطان آگرابا این وسط نمی‌داند چه کار کند او برای فرمانروایی زاده نشده است و از دشمنانش راحت گول می‌خورد. چنین خلأیی باعث شد جعفر راحت‌تر به دربار نفوذ کند، همچنین تمام اطرافیان سلطان را می‌شناسد و حرف‌هایی می‌زند که مطابق میل‌شان است.

با این کارها کم‌کم قدرتش از فرد اول کشور نیز بیشتر می‌شود. با این وجود اجازه می‌دهد سلطان تمام اعتبارات را از آن خود کند. در عوض اختیارش را بیشتر و از قدرت نظامی کشور سوءاستفاده می‌کند. با این تفاسیر می‌توان نتیجه گرفت لیتل فینگر در گیم آف ترونز راست می‌گفت: هرج‌ومرج مانند یک نردبان است. کسانی که جسارت لازم را داشته باشد از آن بالا می‌روند و مملکت را تصاحب می‌کند. معمولا انسان‌ها به دلیل وجدان یا شرافت‌شان از نردبان بالا نمی‌رود.

داشتن مار در آستین هایش

عصای مارشکل و جادویی‌اش در انیمیشن

نقش جادو بر جعفر را نمی‌توان انکار کرد. در فیلم عصایی مارشکل دارد که با آن اطرافیانش را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. پس به معنای واقعی مار در آستینش پرورش می‌دهد. حیوانی که در بعضی از فرهنگ‌ها نماد حیله‌گری و طمع است. وقتی در نبرد نهایی با علاءالدین به مار تبدیل می‌شود در واقع ذات واقعی‌اش را نشان می‌دهد.

هنگامی که از عصا استفاده می‌کند چشم‌های مار می‌درخشد و سلطان را وارد خلسه‌ای بیمار می‌کند، سپس هر چیزی که وزیرش می‌گوید را گوش می‌دهد. این ترفند را آن قدر استادانه انجام می‌دهد که گاهی ما هم فراموش می‌کنیم که جعفر جادوگری توانا است. برای همین سلطان را وادار کرد قردادی امضا کند که اگر دخترش جزمین نتواند شوهر مناسبی پیدا کند باید با او ازدواج کند.

جواب های، هویه!

عاقبت جعفر طمع‌کار و نیرنگ‌باز

سلطان در علاءالدین دارد روزهای آخر عمر خود را سپری می‌کند؛ بنابراین برای حفظ کشور باید جزمین با فردی مناسب ازدواج کند. در این برهه است که جعفر وارد می‌شود، سپس از اضطراب و درماندگی پادشاه به نفع خود استفاده می‌کند. در نهایت طمع جعفر را نابود می‌کند. زمانی می‌خواست فقط پادشاه شود. ولی وقتی چراغ جادو را کشف کرد حالا دیگر فکر سلطه بر جهان بود.

چراغ جادو را از دست علاءالدین دزدید، دو آرزوی اول خود را برآورده کرد. دو آرزوی اولش پادشاه‌شدن و تبدیل‌شدن به بزرگترین جادوگر تاریخ بود. با این حال در سکانس پایانی علاءالدین از نقطه ضعفش استفاده؛ جعفر را قانع کرد که آرزو کند به قدرتمندترین جن تبدیل شود. به همین خاطر در چراغ جادو حبس و به غار آرزوها فرستاده شد. چون برای رسیدن به چنین آرزویی باید قید دنیا را زد.

ماکیاولی باور داشت برای از بین‌بردن ظالمان باید کمی مانند آن‌ها رفتار و فکر کنیم. اما نباید وجدان و شرافت‌مان را از دست بدهیم. چون ویلن‌ها به خاطر نداشتن خط قرمز از هر مانعی می‌توانند عبور کنند. این فیلسوف نظریات بحث‌برانگیز و جنجالی درباره نحوه اداره حکومت ارائه داده است. با این وجود بعضی از آن‌ها مانند حیله علاءالدین جواب می‌دهد.

بین هفت گناه طمع ویژگی جالبی دارد. شما هر چه قدر طمع‌کار باشید دیگر به چیزی راضی نمی‌شوید. حتی برای رسیدن به خواسته‌هایتان حاضر می‌شوید خودتان را هم قربانی کنید. دیگر فکر نمی‌کنید هر چیزی بهایی دارد. برای همین باید مراقب آرزوهای خود باشیم. پس هنگام آرزوکردن باید تمام جوانب را در نظر گرفت. این بزرگترین درسی است که می‌توان از فیلم علاءالدین گرفت. شما بین لایو اکشن و انیمیشن کدام یک را ترجیح می‌دهید ؟

منبع: مجله بازار

سوالات متداول

آیا علاءالدین ۲ ساخته خواهد شد؟ قرار بود قسمت دوم لایو اکشن ساخته شود ولی بعد از اعتصاب نویسندگان دیگری خبری از آن منتشر نشد.

چرا لایو اکشن علاءالدین موفق بود اما سفید برفی و مولان شکست خوردند؟ داستان علاءالدین پتانسیل بیشتری برای ساخت لایو اکشن نسبت به مولان داشت. علاوه بر این مانند سفید برفی از کستینگ، داستان و جلوه‌های ویژه‌ ضعیف رنج نمی‌برد.


بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با میلکا دیوتی

 

 

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها