ارباب حلقهها ؛ معرفی دانلندینگها بعنوان قوم درد کشیده سرزمین میانه
دانلندینگها (The Dunlendings)، که بیشتر توسط روهیریمها بهعنوان آدمهای وحشی شناخته میشوند، در جنگلهای دانلند و اطراف آن در ارباب حلقهها اثر جی آر آر تالکین زندگی میکردند. در طول جنگ حلقه، آنها با سارومان سفید متحد شدند و با خشونت به روستاهای روهان حمله کردند. اگرچه آنها نقشی متضاد در داستان داشتند، اما سرگذشت طولانی و غم انگیزی دارند که نفرت آنها از روهان را توجیه میکند. در وقایع دو برج فیلم اثر پیتر جکسون به زمانی اشاره شده که در آن سارومان بصورت قانع کننده فریاد زد: سواران زمین شما را گرفتند! آنها مردم شما را به داخل تپهها راندند تا زندگی خود را از روی سنگها بخراشند! اما درگیری بین دانلندینگها و همسایگانشان خیلی قبل از این که روهان وجود داشته باشد، شروع شد.
دانلندینگها یکی از قدیمیترین جوامع سرزمین میانه بودند؛ آنها نوادگان انسانهایی بودند که نزدیک به آغاز عصر دوم به نومنور نرفته بودند. در ابتدا آنها در منطقه وسیعی در غرب کوه های مه آلود ساکن شدند. تالکین به طور ضمنی گفت که آنها شهرهای بزرگ نمیساختند و ترجیح میدادند در میان درختان زندگی کنند. پس از سقوط نومنور، نومنوریان در سرزمین میانه ساکن شدند و پادشاهیهای آرنور و گوندور را پایه گذاری کردند. آنها برای جمع آوری منابع و ایجاد فضایی برای سکونتگاههای خود، جنگلهایی را که دانلندینگها آن را خانه مینامیدند، با بی رحمی ویران کردند.
زمانی که دانلندینگها علیه نابودی جنگلهای بومی خود مبارزه کردند، نومنوریها فقط به درجه دشمنی خود اضافهتر کردند. در این مرحله، دانلندینگها متحد سائرون نبودند و فقط از اورکها متنفر بودند. آنها همچنین رابطه دوستانهای با هابیتهای استور داشتند که شباهت بین زبانهای آنها مشهود است. این ثابت کرد که آنها افراد غیر اجتماعی یا پرخاشگری نیستند و اقدامات خودخواهانه نومنوریان آنها را به سمت خشونت سوق داد. در ادامه با مجله بازار همراه باشید تا بدانید ماجرا از چه قرار است.
دانلندینگها سرسختترین دشمنان روهان بودند
با گذشت زمان، مردم گوندور دانلندینگها را به مناطق کوچکتر و کوچکتر هل دادند و آنها را به مهمانان ناخواسته در سرزمین مادری تبدیل کردند. در سال ۱۶۳۶، یک رویداد فاجعه آمیز به طور موقت آزار و اذیت آنها را از دست گوندوریان متوقف کرد. طاعون بزرگ، که گوندور را ضعیف کرده بود، تأثیر نسبتاً کمی بر دانلندینگها داشت، زیرا آنها نسبتاً منزوی بودند و در جوامع کوچک زندگی میکردند. طاعون بزرگ همچنین آیزنگارد را از بقیه گوندور جدا کرد و بدون تأثیر از بقیه پادشاهی گوندوریان، ایزنگارد نسبت به دانلندینگها رفتار دوستانهتر داشتند. آنها از دانلندینگها در ایزنگارد استقبال کردند و آنها در نهایت به کمک آیزنگارد به قدرت رسیدند. اگر حملات ایسترلینگها که تهدیدی مبرمتر به شمار میرفت نبود، سایر گوندوریها برای بازپس گیری آیزنگارد تلاش میکردند.
با وجود تاریخ پر فراز و نشیب آنها در رابطه با گوندور، دشمن بزرگ دانلندینگ روهان بود. در گشذته اجداد روهیریم به گوندور کمک کردند ایسترلینگها را در کالناردون (Calenardon)، سرزمین جنوب غربی آیزنگارد شکست دهد. برای قدردانی، مباشر گوندور آن منطقه را به ائوتئود (Éothéod) اعطا کرد و آنجا ضمیمه پادشاهی روهان شد. دانلندینگها از این که گوندور آنها را از سرزمینشان بیرون کرده بود، خشمگین بودند. روهیریم با افزودن هیزم به آتش خشم آنها، هر دانلندینگی را که به شرق رودخانه آیزن ورود کرده بود، بیرون راند. این شروع رقابت شدید این دو فرهنگ بود، اما این یک رویداد بعدی بود که جرقه جنگ همه جانبه را برانگیخت.
دانلندینگها برای تسخیر روهان تلاش کردند
در موارد نادری، دانلندینگها و روهیریم در هماهنگی زندگی میکردند، اما بیشتر روهیریمها به کسانی که خون دانلندینگ را در رگهای خود داشتند، به دید تحقیر نگاه میکردند. فرکا، یک لرد با تبار مختلط دانلندینگ و روهیریم، سعی کرد ازدواجی بین پسرش، وولف، و دختر هلم پادشاه روهان ترتیب دهد. هلم امتناع کرده و به فرکا توهین کرد که این منجر به بحث شدیدی شد که در نهایت هلم با یک مشت فرکا را کشت. او سپس تمام خانواده فرکا را دشمن روهان اعلام کرد و سوارانی را فرستاد تا آنها را از سرزمینش بیرون کنند. روهیریم با این کار به عنوان یک شاهکار قهرمانانه قدرتی که باید جشن گرفته شود، به پادشاه خود هلم لقب هامرهند دادند. اما وولف آن را قتلی بیرحمانه و همینطور خونسرد میدید و به دنبال انتقام بود. او به آیزنگارد عقب نشینی کرد و به دانلندینگها پیوست تا نقشه انتقام خود را طراحی کنند.
چهار سال بعد، نیروهای سائرون از شرق به روهان حمله کردند و گوندور نتوانست کمک کند، زیرا کورسهای اومبار به سواحل آنها حمله کرده بودند. وولف با احساس ضعف روهان، دانلندینگها را در حملهای علیه روهان رهبری کرد. آنها روهیریمها را از پایتختشان، ادوراس بیرون کرده و در ادامه وولف خود را پادشاه روهان اعلام کرد. روهیریمها به دانهارو و هلمز دیپ عقب نشینی کردند. پنج ماه بعد فصل سرد زمستان از راه رسید و در این مدت، دانلندینگ ها هلمز دیپ را محاصره کردند و پادشاه هلم هم مرد.
با این حال، هنگامی که برفها ذوب شد، روهیریم از دانهارو حمله غافلگیرانهای را برای کشتن وولف و بازپس گیری ادوراس انجام داد. در این زمان گوندور کورسیرهای اومبار را شکست داده بود، بنابراین آنها در نهایت توانستند به روهان کمک کنند. نیروهای متحد گوندور و روهان دانلندینگها را عقب راندند و این بار در رودخانه آیزن توقف نکردند. آنها دانلندینگها را نیز از ایزنگارد بیرون کرده و جنگلهای دانلند را به عنوان تنها قلمرو باقیمانده خود باقی گذاشتند.
سارومان به دانلندینگها امیدی دوباره داد
پس از جنگ بین دانلندینگها و روهیریم، گوندور به سارومان اجازه داد کنترل آیزنگارد را در دست بگیرد. اگرچه سارومان قبلاً تمایلات شیطانی داشت، اما او هنوز برای سائرون کار نمیکرد و به نظر میرسید که واقعاً میخواهد به جبهه خیر کمک کند. اما هنگامی که سائرون او را فاسد کرد، سارومان از نزدیکی آیزنگارد به دانلند استفاده کرد. او دانلندینگها را تحریک کرد و قول داد که با کمک نیروهای سائرون میتوانند روهان را شکست دهند و سرزمین خود را پس بگیرند.
در ارباب حلقهها ، دانلندینگها در نبرد هلمز دیپ و نبرد شایر شرکت کردند. پس از نبرد هلمز دیپ، روهیریمها دانلندینگهایی را که مرده بودند را دفن میکردند و به بازماندگان اجازه دادند که در صورت کمک به تعمیر هلمز دیپ آزاد شده و قول دادند که دیگر هرگز به روهان حمله نکنند. مهربانی روهیریمها دانلندینگها را شگفت زده کرد، زیرا سارومان به آنها گفته بود که روهان زندانیان خود را زنده زنده میسوزاند. روهیریمها متوجه شدند که هم آنها و هم دانلندینگها توسط سائرون آسیب دیدهاند و درگیریهای گذشته آنها در مقایسه با تهدید ارباب تاریکی اهمیت چندانی نداشت.
تالکین در مورد آنچه پس از جنگ حلقه برای دانلندینگها اتفاق افتاد چیزی ننوشت. پس از این که آراگورن پادشاه گاندور شد، سفیران دانلند با او ملاقات کردند، اما تالکین درباره گفتگوهای آنها توضیح بیشتری نداد. داستان دانلندینگها به موازات فرهنگهای بومی دنیای واقعی بود که به دلیل استعمار آواره شده بودند. تالکین به طور خاص از درگیری بین مردم سلتیک و آنگلوساکسون ها در اوایل قرون وسطی انگلستان الهام گرفت. دانلندینگها قربانیان هزاران بدرفتاری و تعصب بودند.
بیشتر بخوانید: خاندان اژدها ؛ چه کسی دیمون تارگرین را در وقایع آتش و خون کشت؟
برخلاف هیولاهای شیطانی که آشکارا بخش اعظم ارتش سائرون را تشکیل میدادند، دانلندینگها چهرههای درد کشیدهای بودند. با این حال آنها همچنین به دستور سارومان مرتکب اعمال زشتی شدند که آنها را از نظر اخلاقی بسیار پیچیده کرد. اگرچه دشمنی آنها با روهیریم موجه بود، اما اقدامات آنها چنین جنبهای نداشت. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا نظرات خود را با ما درباره این موضوع به اشتراک بگذارید.
بهترین بازیهای عید به پیشنهاد یوتوبرها
نظرات