آراگورن که یکی از مهمترین شخصیتهای دنیای ارباب حلقهها به شمار میرود، معمولا با لقب «پسرِ آراتورن» شناخته میشود. اما چه کسی آراگورن را متولد کرد و به عنوان مادر او حاضر شد؟ در ادامه به این سوال میپردازیم.
شخصیتی که اکثر ما از وی با نام آراگورن یاد میکنیم، نامهای مختلف دیگری نظیر استرایدر، وارث ایسیلدور، السار و الندیل پسر نومنور دارد. با این حال شهرت رسمی او آراگورن پسر آراتورن است و طبق اطلاعات یکی از کاربران پلتفرم ردیت، در کتاب ارباب حلقهها حداقل ۱۶ دفعه از این ترکیب استفاده شده. با توجه به همین نکته جی. آر. آر. تالکین روی پدر شخصیت آراگورن تاکید زیادی دارد و میخواهد همه از هویت پشت نام آراتورن آگاه باشند.
اما با وجود این تاکید مشخص روی پدر، اصلا مادر آراگورن چه فردی است؟ خب اول از همه باید بدانید که او گیلارن نام دارد و زندگی غمانگیزی را تجربه کرده است. متاسفانه در سهگانه ارباب حلقهها هیچ بحث مفصلی به او تعلق نگرفت، اما این بدان معنی نیست که او یک شخصیت بیاهمیت محسوب میشود. بلکه برعکس، فردی که عاشق آراتورن دوم میشود و آراگورن را متولد میکند نقش مهمی در نجات سرزمین میانه بازی کرده است. بدون گیلارن سائرون هیچوقت از نگهبان سرزمینهای شمالی نمیترسید و با قدرت تمام سرزمین میانه را به تسلط خود در میآورد.
ارباب حلقهها ؛ چرا فرودو پس از نبرد حلقه سرزمین میانه را ترک کرد؟
اگر بخواهیم به شکل عمیقتری به قضیه نگاه کنیم باید بدانید که گیلارن جزو نژاد دوندین (Dunedain) به شمار میشود؛ مردمانی که نوادگان آراناث، آخرین پادشاه آرنور هستند. پدر گیلارن با نام دیرائل شناخته میشود. حال خود دیرائل یکی از دوستان نزدیک آردور بوده است. اما آردور کیست؟ یکی از فرماندگان مردم دوندین و پدربزرگ آراگورن (پدربزرگ پدری و پدربزرگ مادی آراگورن با هم دوست بودهاند). طبق اطلاعاتی که تالکین در ضمیمهها و پیوستهای ارباب حلقهها توضیح داده، دیرائل و مادر گیلارن با نام ایورون توانایی دیدن بخشی از آینده را داشتند. به عبارتی دقیقتر والدین گیلارن میتوانستند بخشهایی از اینده دنیا را پیش بینی کنند.
در ادامه آراتورن، پسر آردور عاشق گیلارن میشود و از او درخواست ازدواج میکند ولی دیرائل به عنوان پدر عروس با این ایده مخالفت نشان میدهد. ظاهرا گیلارن در آن دوره زمانی سن کمی داشته و با توجه به رسم مردم دوندین برای ازدواج خیلی جوان بوده است. اما این تنها دلیل مخالفت دیرائل با ازدواج مذکور نیست؛ چرا که او به لطف استعداد خود آینده آراتورن را پیش بینی میکند. طبق این پیشبینی آراتورن در آیندهای نزدیک در آغوش گیلارن جان میدهد و داغ مرگ همسر تا زمان مرگ بر قلب دخترش حک میشود. اما ایورون به عنوان مادر گیلارن با همسر خود مخالفت میکند. ایورون هم که از استعداد دیدن آینده برخوردار بود تصویر تاریکی از سالهای آتی میبیند، ولی با صورت گرفتن این ازدواج موافق میشود. طبق عقیده او ازدواج گیلارن و آراتورن در آینده به مردم امید میدهد تا بتوانند از دوران تاریک تاریخ عبور کنند.
در نهایت گیلارن و آراتورن به یکدیگر میرسند و به صورت رسمی زن و شهر اعلام میشوند. پس از اینکه پدر آراتورن جان خود را از دست میدهد، او به عنوان جانشین پدرش به مقام فرمانده مردم دوندین انتصاب میگردد. در همین حین گیلارن هم پسر خود را به دنیا میآورد که همان آراگورن باشد. اما متاسفانه پیشبینی دیرائل درست از آب در میاید و آراتورن در طی نبردی که با اورکها داشت به قتل میرسد. هنگامی که آراتورن جان خود را از دست داد و گیلارن را بیوه کرد، آراگورن تنها یک کودک دو ساله بود.
گیلارن که از مرگ همسر خود حسابی ضربه دیده بود پسر خود را طبق رسم مردمش به ریوندل برد تا او را در آنجا بزرگ کند. پس از رسیدن به ریوندل این الروند بود که دست آراگورن را گرفت و با او مانند پسران خود برخورد کرد. اما از آنجایی که آراگورن وارث ایسیلدور بود و ممکن بود در معرض خطر قرار داشته باشد، الروند اسم استل را روی او گذاشت که به زبان الفها معنی امید میدهد. در ادامه هویت واقعی آراگورن به عنوان وارث یک پادشاهی بزرگ مخفی باقی ماند و خود او هم تا مدت زمانی طولانی از این موضوع خبر نداشت.
پس از این رویدادها مادر و پسر مذکور حدود ۲۰ سال در ریوندل زندگی میکنند، اما نگرانیهای گیلارن برای آراگورن هیچ وقت از میان نرفت. با این حال آراگورن در این برهه به یک مرد بالغ تبدیل شده بود و طبق عقیده الروند، باید بالاخره به هویت واقعی خود پی میبرد. کمی بعد آراگورن عاشق الف زیبایی با نام آروِن شد و این موضوع را با مادرش در میان گذاشت، ولی گیلارن خیلی صریح اعلام کرد که الروند با این ازدواج مخالفت میکند (ازدواج یک انسان و یک الف زیاد مروج نیست). علاوه بر این گیلارن میدانست که آرون هم به غم خودش مبتلا میشود و خیلی زود همسر خود که آراگورن باشد را از دست میدهد.
ارباب حلقهها ؛ چرا راداگاست پس از جنگ حلقه اجازه خروج از سرزمین میانه را نداشت؟
در همین برهه آراگورن برای کسب تجربه ریوندل را ترک کرد و گیلارن هم به سوی سرزمین مادری خود یعنی اریادور رفت. سالها میگذرد و هنگامی که آراگورن میخواهد مادر خود را دوباره ببیند، او را در در بستر مرگ و در حال جان دادن ملاقات میکند. گیلارن خطاب به آراگورن میگوید که دلیل مرگش دیدن روزهای تاریکی آینده و ناامیدی برای غلبه بر آنها است. اما این پیرزن مظلوم در آخرین دقایق عمر خود به زبان الفها جمله غمگینی به فرزندش میگوید:«من به مردم دوندین امید دادم ولی هیچ امیدی برای خودم نگه نداشتم.»
این بود سرنوشت غمگین مادر آراگورن که با بدن خود بزرگترین قهرمان انسانها را به دنیا آورد. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Game Rant
بهترین بازیهای امسال | میزگیم با امید لنون
نظرات