معرفی بازیگران فیلمهای هری پاتر؛ لونا لاوگود | ایوانا لینچ
در این مطلب قرار است بازیگر نقش لونا لاوگود (Luna Lovegood) در سری فیلمهای هری پاتر را معرفی کرده و رزومهی این شخصیت یعنی ایوانا لینچ (Evanna Lynch) را با یکدیگر بررسی کنیم. در ادامه همراه مجله بازار باشید.
در میان تمام جادوگران، وِردها و معجونهای دنیای جی.کی. رولینگ، شاید هیچ جادویی قویتر از «اصالت» نباشد. در فیلم پنجم (محفل ققنوس)، ناگهان دختری وارد کوپهی قطار شد که مجله را وارونه میخواند، گردنبندی از چوبپنبهی کره-آبجو به گردن داشت و از موجوداتی حرف میزد که هیچکس آنها را نمیدید؛ او لونا لاوگود بود اما بازیگری که این نقش را ایفا کرد، ایوانا لینچ، صرفاً یک بازیگر نبود؛ او تجسمِ زندهی یک رویا شمرده میشد که مرز بین واقعیت و خیال را شکست. داستان ایوانا لینچ، یکی از عجیبترین و الهامبخشترین قصههای هالیوود است. قصهی دختری که از بستر بیماری با نیروی کلمات و باور، خود را به پردهی نقرهای رساند. بیایید این پدیده را واکاوی کنیم.
پردهی اول | نامهای از تاریکی
برخلاف اما واتسون یا دنیل ردکلیف که از طریق آژانسهای استعدادیابی کشف شدند، مسیر ایوانا کاملاً سینمایی بود. او در ایرلند و در خانوادهای معمولی بزرگ شد اما نوجوانیاش با هیولایی ترسناک به نام «بیاشتهایی عصبی» (Anorexia) گره خورد. در روزهایی که او در بیمارستان بستری بود و با بدن و روان خود میجنگید، کتابهای هری پاتر تنها پناهگاهش بودند. او شیفتهی شخصیت لونا بود؛ لونا برای او نماد دختری بود که با وجود عجیب بودن، خودش را کاملاً پذیرفته بود. ایوانا نامهای برای جی.کی. رولینگ نوشت؛ نامهای پر از درد و امید. رولینگ پاسخ داد و به او گفت که اگر میخواهد روزی نقش لونا را بازی کند، اول باید غذا بخورد و خوب شود. این مکاتبه، جرقهی بهبودی او شد.
وقتی فراخوان انتخاب بازیگر (Open Casting Call) اعلام شد، ۱۵ هزار دختر از سراسر بریتانیا و ایرلند صف کشیدند. دخترانی با رزومههای پربار و لباسهای شیک اما ایوانا لینچِ ۱۴ ساله، بدون هیچ تجربهی بازیگری حرفهای، با یک جفت گوشوارهی تربچهای دستساز و روحیهای که انگار از سیارهای دیگر آمده بود، وارد اتاق شد. دیوید هیمن (تهیهکننده) بعداً گفت: «بقیه دخترها سعی میکردند «لونا» را بازی کنند اما ایوانا خودِ لونا بود.»
پردهی دوم | صدایی که نویسنده را تغییر داد
ورود ایوانا لینچ به مجموعه، اتفاق نادری را رقم زد. معمولاً بازیگران خود را با کتابها تطبیق میدهند اما در مورد لونا، این نویسنده بود که تحت تأثیر بازیگر قرار گرفت. جی.کی. رولینگ اعتراف کرده است که هنگام نوشتن آخرین کتاب (یادگاران مرگ)، هر وقت دیالوگی برای لونا مینوشت، صدای ایوانا لینچ را در ذهنش میشنید. این یعنی بازیگر توانسته بود چنان روح شخصیت را تسخیر کند که حتی خالق اثر هم او را بهعنوان مرجعاش پذیرفت اما راز بازیِ ایوانا چه بود؟ بازی او «اثیری» (Ethereal) بود. او دیالوگها را با نوعی لحنِ خوابآلود و رؤیایی ادا میکرد که هیچ نوسان عصبی نداشت. لونا در بدترین شرایط جنگی هم آرام بود. ایوانا با چشمان باز و نگاهی که انگار همیشه به افقی دورتر خیره شده، به مخاطب میفهماند که لونا چیزهایی را میبیند که ما نمیبینیم (مثل تسترالها). او شیمیِ سهگانه را تغییر داد. اگر هرماینی نماد منطق و هری نماد شجاعت بود، لونا نماد «شهود» بود. صحنههای مشترک او با هری پاتر، از لطیفترین لحظات کل مجموعه است؛ جایی که هری میفهمد برای درک مرگ، نیاز به منطقِ سردِ هرماینی ندارد بلکه به پذیرشِ آرامِ لونا نیاز دارد.
پردهی سوم | فراتر از بازیگری؛ فعال و نویسنده
بسیاری از بازیگرانِ فرنچایزهای بزرگ، بعد از پایان کار دچار بحران هویت میشوند اما ایوانا لینچ، همانطور که لونا به حرف دیگران اهمیت نمیداد، مسیرِ کلیشهای سلبریتیها را طی نکرد.
- نویسندهای توانا: او کتاب خاطراتش را با نام «نقطهمقابل شکار پروانه» (The Opposite of Butterfly Hunting) منتشر کرد. این کتاب یک اتوبیوگرافیِ زرد نیست؛ بلکه اثری عمیق و تکاندهنده دربارهی مبارزه با اختلال خوردن و کمالگرایی است. قلم او در این کتاب نشان داد که او وارثِ واقعیِ دنیای ادبیات است. او با صراحت از روزهایی نوشت که از خودش متنفر بود و اینکه چطور لونا لاوگود به او یاد داد نقصهایش را دوست داشته باشد.
- صدای بیصدایان: ایوانا تبدیل به یکی از فعالان جدی حقوق حیوانات شد. پادکست او The Chickpeeps یکی از منابع معتبر در حوزهی وگانیسم است. او این فعالیتها را نه برای شوآف بلکه با همان اعتقادِ راسخِ لونا به موجودات زنده انجام میدهد.
- انتخابهای هنری خاص: در سینما و تئاتر، او به سراغ پروژههای مستقل رفت. بازی در فیلم «نام من امیلی است» (My Name Is Emily) تحسین منتقدان را برانگیخت و نشان داد که او توانایی ایفای نقشهای دراماتیک و پیچیده را دارد، بدون اینکه نیاز باشد همیشه در ظاهر «دختر عجیب» حاضر شود.
پردهی چهارم | چالشِ جایگزینی در سریال HBO
حالا که صحبت از سریال جدید هری پاتر است، بحث جایگزینیِ لونا لاوگود شاید یکی از پیچیدهترین بحثهای انتخاب بازیگر در فصلهای بعدی محسوب شود. چرا؟ چون پیدا کردن هری یا رونِ جدید سخت است اما استانداردهای مشخصی دارد اما لونا؟ لونا یک «حس» است تا یک تیپِ مشخص. ایوانا لینچ چنان امضای شخصی و منحصربهفردی پای این نقش زده که هر بازیگری که بخواهد جای او را بگیرد، یا متهم به تقلید میشود و یا اگر خیلی متفاوت بازی کند، طرفداران حس میکنند که او لونا نیست. تیم کستینگ سریال HBO باید به دنبال دختری بگردد که لزوماً بازیگر تکنیکیِ فوقالعادهای نباشد بلکه دارای آن «آنِ» خاص و نگاهِ متفاوت به جهان باشد. شاید دوباره باید به سراغ فراخوانهای عمومی بروند؛ شاید لونای بعدی، همین الان در گوشهای از دنیا نشسته و دارد سعی میکند مگسهای نامرئیِ دور سرش را دور کند.
تحلیل شخصیت | چرا لونا مهمترین شخصیت فرعی است؟
در دنیایی که همه سعی میکنند «کول» (Cool) قوی و ابرانسان ظاهر شوند؛ لونا لاوگود قهرمانِ «نرمال نبودن» است. او به ما یاد میدهد که اشکالی ندارد اگر کفشهایمان را گم کنیم، اگر به چیزهایی باور داشته باشیم که دیگران مسخره میکنند و اگر در مهمانیهای رسمی لباسهای عجیب بپوشیم. ایوانا لینچ توانست این پیام را از دلِ صفحات کتاب بیرون بکشد و به میلیونها نوجوانی که احساس تنهایی میکردند، هدیه دهد. جملهی معروف او در فیلم: «تو همونقدر عاقلی که من هستم» (You’re just as sane as I am)، شاید تسلیبخشترین دیالوگ برای هری بود که فکر میکرد دیوانه شده است.
کلام آخر

نظر شما چیست؟ بهنظر شما آیا کسی میتواند جای ایوانا لینچ (Evanna Lynch) را در نقش محبوب لونا لاوگود (Luna Lovegood) بگیرد؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار بهاشتراک بگذارید.
بتلفیلد ۶ بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان
نظرات