۱۲ انیمه سینمایی شاهکار برای کسانی که تمامی آثار جیبلی را تماشا کردهاند
امکان ندارد از طرفداران پروپاقرص دنیای انیمه باشید و بتوانید استودیویی حرفهایتر از جیبلی پیدا کنید. جای تعجبی هم ندارد. جیبلی از سال ۱۹۸۰ تاکنون با مجموعهای از محبوبترین انیمه های سینمایی، مخاطبان در هر سنوسال را مجذوب خود کرده است. درحقیقت با وجود آثاری مانند همسایه من توتورو، شهر اشباح و انیمههای سینمایی دیگر کمتر استودیویی پیدا میشود که بتواند در ثبات و کیفیت با آن رقابت کند.
با این حال، بهویژه در سالهای اخیر، انیمههای سینمایی دیگری پا به میدان گذاشتهاند و توجه دوستداران انیمه را به خود جلب کردهاند. بنابراین اگر تمام آثار استودیو جیبلی را تماشا کردهاید، میتوانید به تماشای این ۱۲ انیمه سینمایی بنشینید. هرچند هیچ یک از این آثار در حد انیمههای جیبلی نیستند، اما باز هم میتوانند به همان اندازه شما را درگیر کنند و تاثیرگذار باشند.
نام تو (Your Name)
تهیه شده در استودیو CoMix Wave Films
هرچند انیمههای جیبلی به تنهایی میتوانند برای دعوت دوستان به دنیای شیرین انیمه کافی باشند، اما در این میان میتوان از انیمههای دیگر نیز مایه گذاشت. برای نمونه انیمه سینمایی شاهکار نام تو (Your Name) محصوال سال ۲۰۱۶، کی از محبوبترین آثاری است که برای تماشایش به هر شخصی پیشنهاد میشود. با آنکه ماکوتو شینکای پیش از این نیز با آثار موفق و تحسینشده فراوان بهعنوان نامی شناختهشده در صنعت فعالیت میکرد، اما شهرت جهانی او زمانی به اوج رسید که انیمه Your Name در اواخر دهه ۲۰۱۰ بهطرزی خیرهکننده در سراسر جهان مورد استقبال قرار گرفت.
داستان این انیمه درباره دو نوجوان دبیرستانی به نامهای میتسوها میازامی زو و تاکی تاچی بانا است که در دو نقطه متفاوت از ژاپن زندگی میکنند و ناگهان به شکلی جادویی بدنهایشان با یکدیگر عوض میشود. تلاش آنها برای سازگاری با بدنهای جدیدشان موقعیتهای بامزه زیادی خلق میکند تا اینکه پرده از معمایی تراژیک برداشته میشود. به همین ترتیب آنها مجبور میشوند این معمای تلخ را به دراماتیکترین شکل ممکن حل کنند. بنابراین اگر به دنبال انیمه سینمایی شاهکاری هستید که با تماشایش به گریه بیفتید، Your Name را در فهرست تماشای خود قرار دهید.
به عقب نگاه کن (Look Back)
ساخته شده در Studio Durian، اقتباسی از مانگای تاتسوکی فوجیموتو
اگر از طرفداران پروپاقرص انیمه باشید، احتمالا نام تاتسوکی فوجیموتو به گوشتان خورده است. او که خالق داستان مانگا شاهکار، خشن و خونین مرد ارهای (Chainsaw Ma) است، در مانگا و انیمه به عقب نگاه کن (Look Back) روی دیگر قلم خود را به نمایش میگذارد. این انیمه داستان هنرمندی به نام آیومو فوجینو را روایت میکند که برای روزنامه مدرسهاش یونکوما (مانگای چهارپنلی) میکشد.
او معمولا از سوی همکلاسیها، معلمان و اهالی شهر مورد تحسین قرار میگیرد تا اینکه دختری به نام کیوموتو سر میرسد و از مانگای خود رونمایی میکند. به همین ترتیب فوجیتو میفهمد که هنوز راه زیادی برای یادگیری پیش رو دارد. به عقب نگاه کن (Look Back) داستان دو هنرمند جوان را روایت میکند که در حال کشف سبکها و صدای هنری خود هستند. آنچه این انیمه را بسیار تاثیرگذار جلوه میدهد، نگاه عمیقش به چرایی خلق کردن است. بنابراین اگر هنرمند خلاقی هستید، تماشای این انیمه میتواند در درک فلسفه هنر و خلق آن به شما کمک کند.
بل (Belle)
تهیه شده در استودیو Chizu
همانند ماکوتو شینکای، مامورو هوسودا نیز کارگردانی است که با هر فیلم تازهاش توجه جامعه جهانی انیمه را به خود جلب میکند. به همین دلیل نیز او یکی از معتبرترین و تأثیرگذارترین چهرهها در دنیای انیمه بهشمار میرود. کافیست به کارنامه هنری هوسودا سری بزنید تا چشمتان به جمال آثاری همچون دختری که در زمان پرش میکرد (The Girl Who Leapt Through Time) و جنگهای تابستانی (Summer Wars) روشن شود.
در سال ۲۰۲۱، هوسودا با همراهی استودیو Chizu غوغا به پا کرد. او با الهام از داستان دیو و دلبر و یک افسانه فرانسوی متعلق به قرن ۱۷ ام، انیمه بل (Belle) را ساخت. داستان فیلم درباره سوزو نایتو است؛ دختری تنها که با نام هنری بل آواز میخواند و شناخته میشود. در این میان او کم کم اشتیاقش را برای خواندن از دست میدهد تا اینکه سر از دنیای مجازی به نام U درمیآورد. با در این دنیا فرصت میکند تا صدای خود را از نو بسازد و آواز بخواند.
در این گوشه دنیا (In This Corner of the World)
ساخته شده در استودیو MAPPA، اقتباسی از مانگای فومیو کونو
بیشتر افراد استودیو جیبلی را به آثار لطیف و خیالانگیزش میشناسند. با این حال نباید انیمههای تلخی مانند مدفن کرمهای شبتاب (Grave of the Fireflies) را نیز دست کم گرفت. این انیمه در سال ۱۹۸۹ تولید شد و جز نخستین آثاری بود که جنگ جهانی دوم را از دید مردم ژاپن نشان میداد. بیش از ۳۰ سال پس از آن، استودیو MAPPA هم آستین بالا زد و با تولید انیمه در این گوشه دنیا (In This Corner of the World)، دوباره مخاطبان را به حال و هوای جنگ جنگ دوم بازگرداند.
درست همانند انیمه شاهکار استودیو جیبلی، در این گوشه دنیا نیز مشکلات و رنجهای مردم ژاپن در خلال آن جنگ منحوس را به تصویر میکشد. این اثر نگاهی عمیقا احساسی به ملتی دارد که در تلاشی که سرانجام بیثمر بود، چیزهای بسیاری را از دست دادند.
می خواهم پانکراست را بخورم (I Want to Eat Your Pancreas)
تهیه شده در استودیو Voln، براساس لایت ناولی از یورو سومینو
فریب عنوانش را نخورید. انیمه می خواهم پانکراست را بخورم (I Want to Eat Your Pancreas) نه تنها ترسناک نیست، بلکه بیننده با تماشای آن به سختی میتواند جلوی اشک خود را بگیرد. این انیمه نخستین بار در سال ۲۰۱۰ پخش شد و از همان زمان تاکنون به عنوان یکی از مشهورترین انیمههای احساسی شناخته میشود.
داستان درباره یک نوجوان دبیرستانی بینام است که دفترچه خاطرات همکلاسیاش، ساکورا یامائوچی را پیدا میکند؛ دختری که پنهانی از بیماری پانکراس رنج میبرد. در طول فیلم، رابطهای عمیق میان این دو شکل میگیرد و داستان در مسیری پیش میرود که طبق انتظار بسیاری از طرفداران انیمه، به تراژدی ختم میشود. بنابراین اگر از تماشای انیمههایی مانند وقتی مارنی آنجا بود (When Marnie Was There) لذت بردید، داستان این درام نیز میتواند تا ابد در ذهنتان بماند.
صدای خاموش (A Silent Voice)
ساخته شده در استودیو Kyoto Animation، اقتباسی از مانگای یوشیتوکی اویما
اگر تمام انیمههای جیبلی را تماشا کردید و اکنون به دنبال اثر دیگری هستید که همان حسحال را به شما منتقل کند، نباید تماشای انیمه صدای خاموش (A Silent Voice) را از دست بدهید. این انیمه در سال ۲۰۱۶ و در سکوتی خاص اکران شد. با این حال شایستگی اثر آنچنان بالا بود که خیلی زود توانست جایگاهش را بهعنوان یکی از برجستهترین انیمههای سینمایی تثبیت کند. داستان این انیمه درباره شخصیتی به نام شویا ایشیدا است و زندگی او در دوران کودکی و نوجوانیاش را روایت میکند.
هرچند بیشتر انیمهها قلدری در مدارس را تنها از دید مظلوم بررسی میکنند، اما در صدای خاموش خبری از این کلیشه نیست. شویا که همراه دوستانش در دوران کودکی دختر ناشنوایی به نام شوكو نیشیمیا را اذیت میکرد، پس از گذشت سالها و با ملاقات دوباره او، دچار عذاب وجدان میشود و تمام تلاش خود را برای جبران گذشته به کار میگیرد. صدای خاموش (A Silent Voice) داستانی پراحساس و تأثیرگذار درباره بلوغ است که طی آن دو شخصیت داستان میآموزند گذشته را رها کنند و مسیر تازهای برای خود بسازند.
فرزندان گرگ (Wolf Children)
تهیه شده در استودیو Chizu
مامورو هوسودا از آن دست کارگردانهایی است که نمیتوان تنها یک اثرش را در نظر گرفت. او در دهه ۲۰۰۰ کار خود را با انتشار انیمه سینمایی به نام Baron Omatsuri and the Secret Island شروع کرد. بسیاری از طرفداران آن را بهترین اثر سینمایی از انیمه طولانی و محبوب One Piece میدانند. پس از آن نیز نوبت به پخش دو انیمه سینمایی شاهکار دیگر، یعنی دختری که در زمان پرید (The Girl Who Leapt Through Time) و جنگهای تابستانی (Summer Wars) رسید و به همین ترتیب جایگاهش بیش از پیش تثبیت شد.
سال ۲۰۱۰ نیز برای هوسودا بینظیر بود و با ایده داستانی جدیدی به نام فرزندان گرگ (Wolf Children) حضور درخشانی برای خود رقم زد. جای تعجبی هم ندارد؛ چرا که این انیمه نخستین اثری بود که هوسودا شخصا نویسندگی آن را بر عهده داشت. به همین دلیل نیز بیشتر مورد توجه قرار گرفت. علاوهبراین، طراحی شخصیتها نیز توسط یوشیوکی ساداماتو، طراح نامآشنای مجموعه Neon Genesis Evangelion انجام شده است. فرزندان گرگ داستان زنی را روایت میکند که در دوران دانشگاه عاشق یک مرد گرگنما میشود و پس از مرگ او، مجبور میشود کودکان دورگه خود را در دنیای انسانها بزرگ کند.
سوزومه (Suzume)
محصول استودیو CoMix Wave Films
پس از آنکه شینکای با انیمه نام تو (Your name) در سال ۲۰۱۶ و انیمه فرزند آب و هوا (Weathering with You) در سال ۲۰۱۹ به موفقیت خیرهکنندهای دست یافت، نوبت به آن رسیده بود تا یک اثر جدید منتشر شود. به همین ترتیب نیز او در سال ۲۰۲۲ از شاهکاری به نام سوزومه (Suzume) رونمایی کرد که در ژانر فانتزی- بلوغ بینظیر بود.
همانطور که از نامش پیداست، داستان انیمه حول دختری به نام سوزومه ایواتو میچرخد. او دختر آرامی به نظر میرسد تا آنکه به مردی مرموز برمیخورد. درنهایت نیز با دنبال کردن آن مرد سر از یک اقامتگاه متروکه در چشمه آب گرم در میآورد. در میان خرابهها او به دری عجیب برمیخورد که بدن وجود چارچوب، ایستاده است. اندکی بعد، همان مرد سعی میکند تا یک در مشابه دیگر را ببندد که زخمی میشود. سوزمه به او کمک میکند تااینکه گربهای جادویی سر میرسد و آن مرد را به یک صندلی تبدیل میکند. بنابراین اگر از تماشای آثار شینکای لذت بردهاید، این انیمه نیز میتواند یکی از بهترین تجربهها را برایتان رقم بزند.
آبی تمام عیار (Perfect Blue)
تهیه شده در استودیو Madhouse
هرچند ساتوشی کن به آثار تاریکش مشهور است و تناسب چندانی با سبک جیبلی ندارد، اما هر فهرستی از انیمهها بدون حضور حداقل یکی از آثار او ناقص خواهد بود. برای نمونه میتوان به انیمه آبی تمام عیار (Perfect Blue) اشاره کرد که از سال ۱۹۹۷ تاکنون یکی از شاهکارترین انیمههای سینمایی تاریخ به شمار میرود. این تریلر روانشناختی کمنظیر داستان میما کیریگو را دنبال میکند.
او پس از مدتها آیدل بودن، تصمیم میگیرد حرفه خود را رها کند و به بازیگری رو بیاورد. در مسیر این تغییر بزرگ، او با بحران هویت مواجه میشود. از سو دیگر برخی از طرفداران نیز او را تحت فشار و آزار قرار میدهند. این انیمه با نگاهی تکاندهنده و هولناک به روی پنهان مسئله شهرت میپردازد و به همین دلیل تماشای آن برای علاقهمندان به این ژانر واجب است.
شب کوتاه، دختر پیاده (Night Is Short, Walk on Girl)
محصول استودیو Science Saru، براساس رمانی از تومیهیکو موریمی
اگرچه دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ عمدتا تحت سلطه آثار مامورو هوسودا و ماکوتو شینکای بودند، اما نمیتوان از ماساکی یوآسا بهعنوان یکی از کارگردانان برجسته آن زمان نیز چشمپوشی کرد. یوآسا بهعنوان بنیانگذار استودیوی مشهور Science Saru، هدایت تعدادی از پروژههای بهیادماندنی را برعهده داشت که انیمه سینمایی شب کوتاه، دختر پیاده (Night Is Short, Walk On Girl) را نیز شامل میشود.
اشتباه نکنید. برخلاف سایر انیمهها که عموما از مانگا یا لایت ناول اقتباس شدهاند، ایده اصلی داستان Night Is Short, Walk on Girl از رمانی به نویسندگی تومیهیکو موریمی الهام گرفته شده است. داستان این انیمه درباره یک زن و مرد بینام است که هر یک مسیرهای جداگانه اما همزمانی را در طول شبی پرهیجان میگذرانند وبا ماجراجوییهای غیرمنتظره و اتفاقات عجیبوغریب روبهرو میشوند. همین موضوع نشان میدهد که Night Is Short, Walk on Girl یک کمدی عاشقانه با سبک بصری منحصربهفرد است و بهعنوان یکی از بهترین انیمههای سینمایی دهه اخیر شناخته میشود.
۱۵ سانتی متر بر ثانیه (۵ Centimeters per Second)
اثری از استودیو CoMix Wave Film
انیمه ۱۵ سانتی متر بر ثانیه (۵ Centimeters per Second) از دیگر آثار جذاب شینکای است که در سال ۲۰۰۷ او را مجددا سر زبانها انداخت. این انیمه سینمایی ساختاری نسبتا غیرمتعارف دارد و در سه قسمت، بر دورهای متفاوت از زندگی تاکاکی تونو به عنوان شخصیت اصلی داستان تمرکز میکند. در تمام این دورهها، او در پی رسیدن به دختری است که آکاری شینوهارا نام دارد. با این حال هر بار به او نمیرسد یا اندکی دورتر از دسترس او قرار میگیرد.
کمتر انیمهای را میتوان پیدا کرد که تنها در ۶۳ ثانیه، ضربهای احساسی قدرتمندی بر تماشاگر خود وارد کند. با این حال انیمه ۱۵ سانتی متر بر ثانیه به خوبی از پس این ماموریت برمیآید. در ادامه نیز این انیمه با سه قسمت مجزای بعدی خود باعث میشود تجربه کلی فیلم بسیار طولانیتر و عمیقتر از زمان واقعیاش بهنظر برسد. شاید این اثر انسجام و تکامل آثار بعدی شینکای را نداشته باشد، اما همچنان یکی از بهترین فیلمهای انیمه دهه ۲۰۰۰ به شمار میآید.
میرای (Mirai)
ساخته شده در استودیو Chizu
در زمانی که مامورو هوسودا با استودیو Chizu همکاری میکرد، انیمه سینمایی میرای (Mirai) اثری بود که به درستی توسط مخاطبان دیده نشد. این انیمه ماجراجویانه و فانتزی داستان پسربچه چهار سالهای به نام کان را روایت میکند که با آغاز سفر خود، ما را به یاد رمان کلاسیک سرود کریسمس دیکنز میاندازد. در این میان، او با نسخهای از آینده خواهر کوچکش، میرای، همراه میشود و لحظات سرنوشتساز زندگی اعضای خانوادهاش در گذشته را تجربه میکند.
در طول این سفر، کان نحوه برخورد درست با والدینش را میآموزد و همچنین یاد میگیرد که برادر خوبی برای خواهر کوچکش باشد. انیمه Mirai برخلاف ظاهرش از ابتدا تا پایان تجربهای شگفتانگیز، سرشار از اکشن، لحظات طنزآمیز و احساسات عمیق است. هرچند این فیلم شاید کمتوجهترین اثر در کارنامه درخشان هوسودا باشد، اما بیشک ارزش یکبار تماشا را دارد.
نظر شما درباره این آثار چیست؟ چه انیمه سینمایی شاهکار دیگری میشناسید که بتوان پس از انیمههای جیبلی تماشا کرد؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم.
منبع: Screenrant
بتلفیلد ۶ بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان
بیشترشون رو دیدم
همشون عالین