معرفی بهترین کارکترهای انیمیشن تاریخ: میکی موس
در دنیای انیمیشن، کمتر شخصیتی پیدا میشود که مثل میکی موس مرز زمان و مکان را پشت سر گذاشته باشد. این موش کوچک که نخستینبار در سال ۱۹۲۸ روی پرده ظاهر شد، امروز به یکی از شناختهشدهترین چهرههای تاریخ سرگرمی تبدیل شده است. طبق برآوردها، بیش از ۹۵ درصد مردم جهان او را میشناسند! آماری که حتی بسیاری از ستارگان واقعی هالیوود هم به آن نزدیک نمیشوند. میکی موس فقط یک کاراکتر کارتونی نیست، بلکه تبدیل به نمادی از برند دیزنی، تاریخ انیمیشن و حتی فرهنگ عامه قرن بیستم شده است.
اما مسیر تولدش به سادگی لبخندش نبود. میکی در روزهایی به دنیا آمد که والت دیزنی همهچیزش را در آستانهی نابودی میدید. ایدهی او روی یک تکه کاغذ شکل گرفت، در سفری که میتوانست پایان رؤیای دیزنی باشد، اما به نقطهی آغازش تبدیل شد. از آن زمان تا امروز، میکی موس بارها تغییر چهره داده، اما جوهرهاش همان است: شخصیتی خوشقلب، پرانرژی و سمبل امید. در ادامه با او بیشتر آشنا میشویم؛ موشی که از یک طرح ساده شروع شد و به یکی از ماندگارترین چهرههای تاریخ انیمیشن تبدیل شد.
از ورشکستگی تا تولد یک اسطوره

والت دیزنی در کنار نماد جاودانهاش
باور کردنش سخت است، اما اگر روزی والت دیزنی در آستانهی ورشکستگی قرار نمیگرفت، شاید هرگز میکی موسی وجود نداشت. در اوایل دههی ۱۹۲۰، والت با شور و شوق جوانی استودیوی کوچکی به نام Laugh-O-Gram در کانزاسسیتی راه انداخت. او با چند انیماتور پرانرژی، مجموعهای از فیلمهای کوتاه ساخت که آخرینشان «Alice’s Wonderland» بود؛ فیلمی که واقعیت و انیمیشن را با هم ترکیب میکرد و برای زمان خودش ایدهای جسورانه بود. اما رؤیاها گاهی هزینهی زیادی دارند و استودیو خیلی زود ورشکست شد. والت مجبور شد وسایلش را جمع کند و به لسآنجلس برود تا دوباره از صفر شروع کند.
در لسآنجلس توانست با مارگارت وینکلر قرارداد ببندد و مجموعهی «The Alice Comedies» را بسازد. اوضاع کمکم رو به بهبود بود تا اینکه سفارش خلق شخصیتی جدید را دریافت کرد: خرگوشی بانمک به نام Oswald the Lucky Rabbit که خیلی زود محبوب شد. اما درست وقتی به نظر میرسید اوضاع بهتر میشود، والت ضربهی سختی خورد. استودیو قرارداد را به ضررش تغییر داد و حتی اوسوالد، شخصیت محبوبش را از او گرفت. تقریباً همهی اعضای تیمش هم او را ترک کردند، جز یک نفر: اب آیورکس، دوست و انیماتور وفادارش. در همان سفر با قطار، در حالی که شکستخورده به خانه برمیگشت، دیزنی روی یک تکه کاغذ شروع کرد به طراحی موشی با گوشهای گرد. و اینطور بود که از دل شکست و ورشکستگی، اسطورهای به نام میکی موس متولد شد.
تولد موشی که جهان را تغییر داد

میکی موس، نماد جهانی لبخند و خلاقیت
وقتی والت دیزنی پس از از دست دادن «اوسوالد» از نیویورک به خانه برمیگشت، شاید هیچکس فکرش را نمیکرد در همان قطار، جرقهی یکی از بزرگترین نمادهای تاریخ سرگرمی زده شود. خودش بعدها دربارهی آن لحظه گفته بود:
«او درست از ذهنم بیرون پرید و روی کاغذ افتاد، بیست سال پیش، در سفری از نیویورک به هالیوود، وقتی اوضاع کسبوکار من و برادرم روی مرز سقوط بود.»
دیزنی در آن سفر، موشی طراحی کرد و نامش را «مورتایمر» گذاشت؛ اما همسرش لیلیان گفت این اسم زیادی جدی است و پیشنهاد کرد بهجایش بگوید «میکی». همین شوخی ساده، آغاز افسانهای شد که بعدها به نماد رویاپردازی و امید تبدیل شد.
البته، مثل هر داستان بزرگی، تولد میکی هم بیحاشیه نبود. بعضی میگویند پیش از آن، شرکتی به نام Perform-O Toys موشی به اسم «Micky» ساخته بود و شاید والت از آن الهام گرفته باشد. اما هیچکس نمیتواند انکار کند که دیزنی و دوست وفادارش، اب آیورکس بودند که به این موش جان دادند، به او شلوار قرمز و دستکش سفید پوشاندند و لبخندی بخشیدند که نسلها آن را به یاد میسپارند. شاید منشأ الهام میکی در ابهام بماند، اما چیزی که روشن است این است که از همان لحظه، دنیا صاحب چهرهای شد که قرار بود شادی، خلاقیت و امید را به میلیونها نفر هدیه دهد.
از موشی بازیگوش تا نماد جهانی دیزنی

اولین حضور تاریخی میکی موس در «Steamboat Willie»؛ شروع یک افسانه جاودانه
وقتی میکی موس برای اولین بار در دههی بیست میلادی روی پرده ظاهر شد، چندان شبیه چهرهی معصوم و خوشبرخوردی که امروز میشناسیم نبود. در Steamboat Willie، همان انیمیشنی که شروع ماجراجوییاش بود، او موشی شیطان و بازیگوش بود که از حیوانات بهعنوان ساز موسیقی استفاده میکرد و با لبخند شیطنتآمیزش با همه دنیای اطرافش شوخی داشت. حتی در کمیکهایی مثل Mickey Mouse and the Medicine Man رفتارهای تند و گاه عجیبی از او میبینیم. شاید از نگاه امروز عجیب به نظر برسد، اما آن نسخهی اولیه از میکی، محصول زمان خودش بود؛ زمانی که انیمیشن هنوز مرزهای اخلاقی و احساسی مشخصی نداشت و هر ایدهی تازهای امتحان میشد.
اما میکی هم مثل خود دنیای انیمیشن رشد کرد و تغییر یافت. در دهههای بعد، طراحانی مثل فرد مور ظاهر او را نرمتر و انسانیتر کردند. دیگر خبری از آن نگاه شیطنتآمیز تند نبود و جای آن را چشمانی مهربان و چهرهای آشنا گرفت؛ میکیای که حالا برای بچهها قهرمان و برای بزرگترها یادآور دوران خوش کودکی است. بعدها در دوران جدید، پل رودیش نسخهای مدرنتر از همان میکی اولیه را زنده کرد؛ با ماجراهای دیوانهوار و طنزآمیز، اما همچنان با قلبی بزرگ و نیتی پاک. میکی موس در طول نزدیک به یک قرن، از یک طرح ساده روی کاغذ به چهرهای جهانی تبدیل شد که هنوز هم میتواند ما را بخنداند، هیجانزده کند و یادمان بیاورد که گاهی شادی از سادهترین چیزها شروع میشود.
بهترین فیلمهای میکی موس

Mickey’s Christmas Carol؛ یکی از محبوبترین فیلمهای میکی موس
حالا بیایید با چند تا از بهترین فیلمهای میکی موس آشنا شویم؛ لحظاتی که نهفقط تاریخ انیمیشن، بلکه قلب میلیونها بیننده را شکل دادهاند. از !Get a Horse محصول ۲۰۱۳ شروع میکنیم. جایی که میکی و دوستانش از دنیای سیاهوسفید کلاسیک بیرون میپرند و وارد دنیای رنگی و سهبعدی امروز میشوند. این فیلم کوتاه شش دقیقهای با ترکیب هوشمندانهی انیمیشن قدیمی و مدرن، هم ادای احترامی به گذشته است و هم یادآوری این نکته که میکی هنوز هم همان قهرمان بامزه و پرانرژی است که میتواند تماشاگر را غافلگیر کند.
اما اگر بخواهیم به دوران طلایی انیمیشن برگردیم، باید از Brave Little Tailor محصول ۱۹۳۸ یاد کنیم. میکی در نقش خیاطی ساده، هوش و شجاعتش را جای قدرت بهکار میگیرد و با اعتمادبهنفس در برابر غولی عظیم میایستد. این فیلم همان روح همیشگی میکی را نشان میدهد؛ اینکه قهرمان بودن از دل مهربانی و شجاعت میآید، نه از زور بازو. در Fantasia 1940، او در نقش شاگرد جادوگر ظاهر میشود و با جاروهایی که از کنترلش خارج شدهاند، یکی از بهیادماندنیترین سکانسهای تاریخ انیمیشن را رقم میزند. و در Mickey’s Christmas Carol 1983، میکی در نقش باب کرچیت، در کنار اسکروج مکداک، بار دیگر به ما یادآوری میکند که ارزش واقعی انسان در مهربانی و بخشش است.
در کنار این آثار، فیلمهایی مثل Lonesome Ghosts 1937، Fun and Fancy Free 1947 و The Prince and the Pauper 1990 هم نشان میدهند که میکی در هر دورهای و در هر قالبی میتواند لبخند و احساس را همزمان به مخاطب هدیه کند. در نهایت میرسیم به شاهکار جاودانه، Steamboat Willie 1928 که قبلتر دربارهاش گفتیم؛ فیلمی که شاید بتوان گفت نقطهی آغاز رؤیای دیزنی بود. با نمرهی صد درصد در راتن تومیتوز و نخستین استفاده از صدای هماهنگ در تاریخ انیمیشن، استیمبوت ویلی میکی موس را به جهان معرفی کرد. آن موش کوچک با سوت معروف و لبخند بازیگوشش نهفقط ستارهی یک فیلم، بلکه آغازگر دنیایی شد که هنوز هم برایمان زنده و الهامبخش است.
از یک طرح ساده تا امپراتوری شادی
میکی موس فقط یک شخصیت کارتونی نیست، بلکه تبدیل به یک پدیده جهانی و بخش جدانشدنی از فرهنگ عمومی شده است. از لباسها و لوازم تحریر گرفته تا اسباببازیها، ساعتها و حتی آثار هنری، طرح چهرهی او همهجا دیده میشود. نامش با خود دیزنی گره خورده و حضورش در قلب این امپراتوری سرگرمی، نشان میدهد چطور یک ایدهی ساده میتواند به صنعتی چند میلیارد دلاری و الهامبخش نسلهای گوناگون تبدیل شود. میکی موس یادآور این است که خلاقیت و امید، حتی از دل سختترین روزها، میتواند جهانی تازه بسازد.
شاید راز ماندگاری میکی در همین سادگی و صداقتش باشد؛ شخصیتی که در عین شیطنت و شوخی، همیشه لبخند و مهربانی را به یادمان میآورد. او مرز زبان و فرهنگ را درنوردیده و به نمادی جهانی از شادی، تخیل و خلاقیت بدل شده است. حالا که نزدیک به یک قرن از تولدش میگذرد، هنوز همانقدر دوستداشتنی و پرانرژی است. به نظر شما چه چیزی باعث شده میکی موس بعد از این همه سال هنوز برایمان زنده و الهامبخش بماند؟
منبع: مجله بازار
بهترین بازی شوتر تاریخ؛ میزگیم با لیل شایان و امید لنون

نظرات