در دنیای انیمیشن دختر کفشدوزکی ( Miraculous: Tales of Ladybug & Cat Noir)، هر شخصیت با این که در ظاهر معمولی به نظر میرسد، اما در واقع هویتهای گوناگون و بعضا خطرناکی دارد که شاید بقیه از آن مطلع نباشند.
در این دنیای رنگارنگ، جایی که قهرمانان و تبهکاران در قلب پاریس درگیر نبردهایی نفسگیر میشوند، شخصیتی حضور دارد که بهواسطه پیچیدگی و عطش بیپایانش برای قدرت، بهراستی از دیگران متمایز است: سریس بیانکا (Cerise Bianca). او که پیشتر با نام لایلا راسی (Lila Rossi) شناخته میشد، یکی از آنتاگونیستهای چندلایه این مجموعه است. کاراکتری که مسیرش از یک دختر دانشآموز فریبکار به یک ابرشرور قدرتمند، لایههای تازهای از رمز و راز را به داستان افزوده و توجه بسیاری از طرفداران را به خود جلب کرده است.
از لایلا راسی تا سریس بیانکا
لایلا راسی برای اولینبار بهعنوان یک دانشآموز عادی در مدرسه «فرانسوا دوپون» معرفی میشود، اما خیلی زود چهره واقعیاش آشکار میگردد. او اغلب بهخاطر دروغگوییهای مزمن و رفتارهای فریبکارانهاش شناخته میشود. لایلا یکی از رقبای عشقی مرینت دوپن چنگ (لیدی باگ) به شمار میرود و همواره نقشههایی در سر دارد تا نظر ادرین اگرست (بلک نوآر) را به سوی خود جلب کند. دروغهای او گستره وسیعی دارند؛ از ادعای دوستی با مرینت گرفته تا نسبت دادن مالکیت میرکلس روباه، یکی از جواهرات جادویی قدرتمند، به خود.
نقشهچینیهای لایلا سرانجام باعث میشود توسط شخصیت منفی اصلی سریال، یعنی هاک ماث (گابریل اگرست)، آکوماتیزه شده (فرآیندی که طی آن هاک ماث انرژی منفی اشخاص را به خدمت میگیرد) و به ولپینا، یک ابرشرور روباهمانند با توانایی ایجاد توهم، تبدیل گردد. این دگرگونی، نقطه آغاز حضور عمیقتر او در تاریکترین بخشهای داستان است. با وجود آن که لیدی باگ دروغهایش را فاش کرده و موجب تحقیرش میشود، عطش لایلا برای انتقام و قدرت نهتنها کاهش نمییابد، بلکه شدت میگیرد. او چندین بار با میل خود اجازه آکوماتیزه شدن را میدهد و در قالب هویتهای شرور جدیدی مانند شکل پذیری (Chameleon) و فریبکار (Hoaxer) ظاهر میشود.
پس از سقوطی بزرگ که طی آن ماهیت واقعی او برای همکلاسیهایش فاش میشود و از مدرسه اخراج میگردد، لایلا هویت پیشین خود را کنار میگذارد و با نام جدید سریس بیانکا دوباره ظاهر میشود. شخصیتی تازه که به او اجازه میدهد وارد مدرسهای دیگر شود و نقشههایش را اینبار با چهرهای متفاوت ادامه دهد. سریس همچنان روحیه فریبکارانهاش را حفظ کرده و پشت پرده، توطئههای پیچیدهای علیه مرینت و اطرافیانش طراحی میکند. او در بسیاری از این نقشهها با دیگر شخصیتهای منفی مانند کلویی بورژوا نیز همکاری میکند یا بر آنها اثر میگذارد.
ویژگیهای شخصیتی سریس بیانکا
سریس بیانکا (که پیشتر با نام لایلا راسی شناخته میشد) در ژرفای وجودش شخصیتی دارد که بهشدت نیازمند توجه و تایید دیگران است. غرور و حسادت، محرک اصلی او برای دروغگویی و فریبکاری بدون کوچکترین احساس پشیمانی هستند. او روحیهای انتقامجو دارد و بهسختی از کسانی که مانع راهش میشوند یا حقیقت را دربارهاش افشا میکنند گذر میکند. بسیاری از اقدامات او با هدف بازگرداندن جایگاه از دسترفتهاش و انتقام از کسانی انجام میشود که آنها را تهدیدی برای خود میداند.
پیشینه خانوادگی پیچیدهی او، از جمله هویتهای متعددی که به خود گرفته و اشارههایی به داشتن چندین مادر؛ نشانههایی از یک زندگی شخصی آشفته است. این جنبه مرموز باعث میشود که مخاطب برای او احساس تاسف کند و این احتمال را مطرح میکند که شرارتهایش، دستکم تا حدی، واکنشی به تنهایی و نیاز شدید به دیده شدن است.
یک ویلن با قدرتهای متفاوت
او با تصاحب میرکلس پروانه، که پیشتر در اختیار هاک ماث بود، هویت جدیدی به نام کریسالیس را میپذیرد؛ شروری مرموز با توانایی «آلترآکوماتیزه» که بسیار پیشرفتهتر از روشهای پیشین آکوماتیزه کردن است. او در طول داستان، به چندین فرم شرورانه با قدرتهای منحصربهفرد تبدیل میشود:
- ولپینا: استاد خلق توهمات فریبنده
- کملیون: دگرپیکری و تقلید از هرکسی که او را میبوسد
- هوکسر: کنترل ذهن پیشرفته و نفوذ به اطلاعات محرمانه
- تایماستالکر: سفر در زمان برای کشف هویت لیدیباگ
- اسپکترال لوتر: قدرتهای شبه ارواح برای سرقت میرکلسها و برهم زدن خط زمانی
تاثیر سریس بیانکا در داستان
مسیر سریس بیانکا از یک رقیب ساده تا تبدیل شدن به شرور جدید و صاحب میرکلس پروانه، نقطه عطفی در روایت انیمیشن «دختر کفشدوزکی» به شمار میرود. او نمایانگر مضامینی چون هویت، فریب و تاثیر فسادآلود قدرت است. با جانشینی گابریل اگرست در مقام شرور اصلی داستان، سریس مخالفت با لیدیباگ و کت نوار را ادامه میدهد و فصل تازهای از درگیریها را رقم میزند.
منبع: Miraculousladybug Fandom
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی

واقعا لایلا یا همون سریس ویلن خطرناکتری هست نسبت به مونارک
سریس کلا قصد انتقام گرفتن داره از مرینت لیدی باگ و حتما هم پای انتقام گرفتنش هست حتی اگه به قیمت نابودی دنیا
لابلا خیلی قوی تر از چیزیه که فکر میکنید اون از زندان ها و فقیر ها و… برای اهداف خود استفاده میکنه و برعکس مورداک اصلا براش هیچی بجز انتقامش مهم نیس و حاضره برای انجام کار هاش کلی روش و راه تست کنه