۱۰ شخصیت انیمه که بیش از حد مورد تحسین قرار گرفتهاند
شخصیتهای انیمه، از آغازهای ساده تا رسیدن به جایگاههای مهم، توانستهاند به شکلی مؤثر با طرفداران خود ارتباط برقرار کنند. برخی از آنها به عنوان چهرههایی دوستداشتنی در ژانر انیمه جا افتادهاند؛ فرقی ندارد این شخصیت یک قهرمان همیشه پرانرژی باشد که همه دوستش دارند یا یک شرور بیرحم که با وجود تنفر، همچنان محبوب است. اما آیا این موضوع شامل شخصیتهایی میشود که محبوبیتی بیش از حد دارند؟ شخصیتهایی که با وجود تحسین گسترده، به نظر میرسد هیچ دلیل منطقی برای این میزان از محبوبیتشان وجود ندارد.
بحث در مورد اینکه آیا یک شخصیت انیمه بیش از حد بزرگنمایی شده، مدتهاست که میان طرفداران رواج دارد. انتقاد از نقاط ضعف آشکار یک شخصیت کار چندان سختی نیست، اما برخی از این شخصیتهای بزرگنماییشده به گونهای هستند که حتی طرفداران سرسختشان نیز گاهی از ابراز نارضایتی طفره میروند. با اینکه عدهای اصرار دارند که این شخصیتها شایسته چنین سطحی از علاقهاند، اما حقیقت این است که برخی از محبوبترین چهرهها در انیمه، نمیتوانند همه را متقاعد کنند که واقعا لیاقت این محبوبیت را دارند.
سایتاما بهطرز آزاردهندهای بیهیجان و کسلکننده است
تاثیر طنز صریح انیمه وانپانچمن رو به کاهش است
با اینکه سایتاما به دلیل قدرت فوقالعادهاش محبوبیت بالایی دارد و بخش زیادی از موفقیت مرد تک مشتی را مدیون او هستیم، اما درک اینکه چرا او همچنان تا این حد محبوب باقی مانده، برای بسیاری دشوار است. قدرت بینهایت و بیتفاوتی احساسی شاید در ابتدا جذاب باشد، اما برای عمق بخشیدن به شخصیت کافی نیست. بیتفاوتی او باعث میشود که برخی از مخاطبان نتوانند با شخصیت او ارتباط برقرار کنند و محبوبیت بیچونوچرای او برایشان قابل درک نباشد. حتی میتوان این سوال را مطرح کرد که آیا سایتاما واقعا قهرمان اصلی داستان است یا اینکه در داستان خودش هم به نوعی نقش فرعی را ایفا میکند.
توانایی خاص سایتاما در شکست دادن دشمنان با یک مشت، از نظر برخی فاقد نوآوری و تکراری به نظر میرسد. این قدرت بیش از آنکه راهی برای رشد یا پیشرفت او باز بگذارد، مانعی برای گسترش چالشهای داستان شده است. در واقع، شخصیت سایتاما بیشتر به عنوان یک تمسخر یا طنز از فانتزی قدرت طراحی شده و همین ویژگی باعث شده نتواند به سطح بالاتری از پیچیدگی یا توسعه شخصیتی برسد. این محدودیت ساختاری او را در جایگاهی نگه داشته که امکان رشد بیشتر را از او سلب میکند.
برتری یاگامی لایت آزاردهنده است
تکبر، هرگز به جذابیت یک شخصیت نمیافزاید
خودبینی خدامانند لایت، در تمام طول انیمه دفترچه مرگ، او را کور و مغرور میکند. باور او به اینکه تنها کسی است که حق دارد دیگران را قضاوت کرده و جانشان را بگیرد، حسی ناخوشایند از برتری در او ایجاد کرده است. این میزان دورویی، هر چقدر هم که برای برخی جذاب باشد، نمیتواند توجیهی برای محبوبیت بالای او بین طرفداران باشد. واقعیت این است که طرفداران باید لایت را به خاطر سقوط اخلاقیاش بیشتر بازخواست کنند؛ چرا که فساد، گرایشهای جامعهستیزانه و عدم هرگونه پشیمانی در رفتار او، شایسته نکوهش و نه تحسین است. با این حال، فارغ از اینکه لایت چقدر شخصیت ناخوشایندی است، برخی همچنان به او احترام زیادی میگذارند.
با وجود تمام ویژگیهای منفیاش، لایت هنوز هم از سوی برخی طرفداران احترام زیادی دریافت میکند. این در حالی است که میتوان گفت نبوغ لایت آنطور که داستان دفترچه مرگ میخواهد القا کند، واقعی یا قابل قبول نیست. بسیاری از موفقیتهای او بیش از حد وابسته به طراحی داستان هستند و باورپذیری کمی دارند. در حقیقت، لایت صرفا به این دلیل نابغه به نظر میرسد که روایت انیمه چنین تصویری از او ارائه داده و حتی همان هم جای نقد زیادی دارد.
ماکیما شخصیتی سلطهجو و آزارگر دارد
او از دیگران برای منافع شخصی خود سوءاستفاده میکند
دلبستگی شدید دنجی به دریافت محبت، به شخصیت سلطهگر ماکیما در چِینساو من قدرت میبخشد تا او را بدون هیچ احساس گناه یا تردیدی مورد سوءاستفاده قرار دهد. ماکیما همواره دنجی را همچون ابزاری در اختیار گرفته و در ازای بهرهکشی، تنها وعده حمایت میدهد. آسیبپذیری دنجی باعث میشود ماکیما او را کاملا تحت کنترل خود بگیرد و نکته عجیب آنجاست که او هرگز به طور جدی بابت رفتارهای فریبکارانهاش پاسخگو شناخته نمیشود. جذابیت ظاهری ماکیما نمیتواند بیاحساسی و خونسردی او را توجیه کند.
به نظر میرسد برخی از طرفداران چِینساو من برداشت نادرستی از شخصیت ماکیما دارند و با وجود رفتارهای شرورانهاش، همچنان او را تحسین میکنند. اما واقعیت این است که ماکیما از نظر اخلاقی شخصیتی منفی و آزاردهنده دارد و نباید بابت شرارتش مورد ستایش قرار گیرد. او نماینده کلیشهای قدیمی و فرسوده در دنیای انیمه است که دیگر جذابیتی ندارد. اغواگری ماکیما برای فریب دادن قربانیانش چیزی تازه یا خلاقانه نیست و شخصیت او به دلیل پیشبینیپذیر بودن و نداشتن پیچیدگی کافی، برای برخی از طرفداران بیش از حد ساده و خستهکننده به نظر میرسد.
ایزوکو میدوریا چندان جذاب نیست
دکو، برای اینکه انیمه مدرسه قهرمانانه من به هدفش برسد، بیش از حد سطحی نوشته شده است
ایزوکو میدوریا یا همان دکو، شاید نمونه کلاسیک قهرمان، پسر خوب، در انیمهها باشد، اما این ویژگی بهتنهایی برای اینکه او به محبوبترین شخصیت مدرسه قهرمانانه من تبدیل شود، کافی نیست. با اینکه طراحی شخصیتهای ساده بدون ویژگیهای تیره و تار هم میتواند جذاب باشد، دکو باید حداقلی از این ابعاد را در خود داشته باشد تا با توقعات بالای طرفداران هماهنگ شود. او بیش از اندازه به فورانهای احساسی تکیه دارد و این موضوع به نوعی دوگانگی در شخصیت او منجر شده است. با وجود اینکه شخصیتی خودانگیخته دارد، دکو همچنان بسیار قابل پیشبینی باقی میماند و همین نبود پیچیدگی باعث میشود بسیاری او را شخصیتی کسلکننده و بیروح بدانند.
دکو یکی از قدرتمندترین تواناییهای جهان را به ارث میبرد، اما این قدرت بسیار سریع و آسان در اختیارش قرار میگیرد. این موضوع باعث میشود برخی از مخاطبان نتوانند به راحتی با او ارتباط برقرار کنند، چون دکو واقعا مسیر از صفر به قهرمان را طی نمیکند. در حالی که سرنوشت او به عنوان یک پایه داستانی محکم معرفی میشود، هر چه داستان جلوتر میرود، این طرح از پیش تعیینشده تازگی و جذابیت خود را از دست میدهد.
ناروتو اوزوماکی: قهرمانی که موفقیتش مرهون جایگاه شخصیت اصلی است
محبوبیت ناروتو برای یک قهرمان تکبعدی، تنها تا حدودی میتواند او را پیش ببرد
ناروتو اوزوماکی اگرچه بسیار محبوب و مورد احترام است، اما بهنظر میرسد این میزان از ستایش همیشه شایسته او نبوده است. او بهعنوان یکی از شناختهشدهترین قهرمانان دنیای شونن مطرح است، اما باور شدیدش به اینکه میتواند همه را با قدرت دوستی تغییر دهد، اغلب او را بیش از حد سادهلوح نشان میدهد. از طرفی، رشد ناگهانی و شدید قدرتهای او، بهخصوص تواناییهای خدامانندش، بدون پشتوانه کافی اتفاق میافتد و برای برخی مخاطبان ناموجه به نظر میرسد.
ناروتو بیشتر از آنکه بر تواناییهای واقعی خودش تکیه کند، به تقدیر و وراثتی که برایش تعیین شده وابسته است؛ این در حالی است که خودش بارها بر سختکوشی و پیشرفت فردی تاکید میکند. انگیزه او برای دیده شدن، در طول داستان تقریبا تغییری نمیکند و در همان نقطه ابتدایی باقی میماند. گرچه نیاز به تایید از سوی دیگران یک واکنش انسانی طبیعی است، اما ناروتو هرگز از این چارچوب فراتر نمیرود و همین باعث میشود که شخصیت او فاقد پیچیدگی و برای یک قهرمان اصلی بیش از حد ساده جلوه کند.
نقاط ضعف دنجی او را دوستداشتنی نمیکند
حمایت از این ضدقهرمان شهوتران دشوار است
دنجی در چِینساو من شخصیتی است که درک او برای بسیاری از مخاطبان دشوار است؛ او خودخواه، باانگیزههای سطحی و اغلب تحت تاثیر امیال جنسیاش عمل میکند. نبود هرگونه جاهطلبی واقعی در او، فراتر از رسیدن به یک رابطه فیزیکی با ماکیما یا حتی دیگر زنان بهجز پاور، باعث میشود که او شخصیتی دافعهبرانگیز به نظر برسد. علاوه بر این، بیتفاوتی رفتاری دنجی و تغییرات ناگهانی در لحن روایت پیرامون او، علاقهمندی به شخصیتش را دشوار میکند. بحران هویتی دنجی بهجای آنکه احساس همدردی یا پیوند عاطفی ایجاد کند، بیشتر نوعی سردرگمی در بیننده به وجود میآورد، چرا که واکنشهای او اغلب غیرقابل پیشبینی، سطحی و دور از تاثیرگذاری عاطفی هستند.
دنجی نمایندهی بیپروایی و خامی یک پسر نوجوان است، اما رفتارهای ناسنجیده و نابالغ او به هیچ وجه جذاب یا دوستداشتنی به نظر نمیرسند. دشوار است برای شخصیتی احساس دلسوزی کرد که خودش هیچ تمایلی به دریافت همدردی ندارد. او بیادب، گستاخ و بدون هیچگونه عذرخواهی، زنان اطرافش را صرفا به چشم ابزار نگاه میکند. همین نقصهای اخلاقی باعث میشود که برخلاف باور برخی از طرفداران چِینساو من، شخصیت دنجی چندان هم محبوب یا دوستداشتنی نباشد.
زِنیتسو آگاتسوما، شخصیتی غیرقابل تحمل و آزاردهنده است
حضور همیشگی و آزاردهنده او، از جذابیت کلی شیطانکش میکاهد
زِنیتسو آگاتسوما با اینکه قرار است نقش شخصیت مکمل و کمدی را در انیمه دیمن اسلیر ایفا کند، به طرز شگفتانگیزی به شخصیتی محبوب بدل شده است که این سؤال را ایجاد میکند: آیا واقعا طرفداران او را دوست دارند؟ تمایل همیشگی زِنیتسو به گریه، جیغ زدن و ترسیدن، بهویژه در لحظات حساس و پرتنش، میتواند آزاردهنده باشد. واکنشهای اغراقآمیز او اغلب از تاثیر عاطفی و دراماتیک صحنهها میکاهند و باعث میشوند لحظاتی که قرار است با بیننده ارتباط برقرار کنند، بیاهمیت و سطحی جلوه کنند.
رفتارهای زِنیتسو هنگام رویارویی با خطر، مخصوصا فرارش از موقعیتهای خطرناک این پرسش را مطرح میکند که چرا بعضی افراد واقعا از این شخصیت لذت میبرند؟ برخلاف سایر شیطانکشها، او تواناییهای محدودی دارد و فقط در شرایط خاص، آنهم زمانی که بیهوش است، میتواند عملکرد چشمگیری داشته باشد. همچنین، رابطهاش با زنان، مخصوصا نزوکو، بیش از آنکه شیرین باشد، حس ناخوشایندی ایجاد میکند. درخواستهای مداوم و التماسآمیز او برای ازدواج نه خندهدارند و نه جذاب؛ بلکه بیشتر او را شخصیتی ناامید و آزاردهنده نشان میدهند که حتی طرفداران پرشور شیطانکش را نیز نسبت به او دلسرد میکند.
نیکو روبین، شخصیتی فاقد جذابیت است
وان پیس، پس از جهش زمانی، نقش چندانی به نیکو نمیدهد
با اینکه نیکو روبین یکی از اعضای مهم و ارزشمند گروه کلاهحصیری در وان پیس به شمار میرود، برخی از طرفداران همچنان قانع نشدهاند که او شایستهی اینهمه تحسین باشد. طراحی ظاهری و لباسهای روبین در هر آرک داستانی واقعا چشمنواز و تاثیرگذارند، اما به نظر میرسد که محبوبیت او بیشتر مدیون جذابیت ظاهریاش تا نقش محوریاش در پیشبرد داستان است. پس از گذشت زمان و بهویژه پس از جهش زمانی در داستان، نقش روبین کمفروغتر از قبل شده و در مقایسه با دیگر شخصیتهای وان پیس، مسیر رشد دراماتیک چشمگیری را طی نمیکند.
نیکو روبین به دلیل شخصیت آرام و درونگرایش، همواره نوعی فاصلهی عاطفی با مخاطبان و دنیای وان پیس دارد. این خصیصه باعث میشود که روبین بهسختی بتواند با دیگران پیوند احساسی عمیقی برقرار کند. علاوه بر این، نبود اهداف شخصی مشخص در شخصیت او، به جز علاقهاش به کشف تاریخ واقعی، مانعی جدی برای جذابیت کامل اوست. فقدان جاهطلبیهای گستردهتر باعث شده روبین در میان شخصیتهای پررنگتر سری، کمتر به چشم بیاید.
محبوبیت پاوِر منطقی نیست
این شگرد که شخصیتی را عمدا نامحبوب طراحی کنند، دیگر برای همه مخاطبان قانعکننده نیست
صرفا آشفته و سرگرمکننده بودن برای تبدیل شدن به یک شخصیت محبوب کافی نیست و این دقیقا مشکلی است که پاور در چِینساو من با آن مواجه بوده. او نابالغ، خودشیفته و بسیار آزاردهنده است. لافزنیهای مداوم و خودبزرگبینی بیپایهاش بعد از مدتی خستهکننده میشود، بهویژه وقتی مشخص میشود که این رفتارها جزئی از هویت تثبیتشدهاش هستند. تکرار اغراقها و دروغهای بیپایان او بهسرعت به عاداتی اذیتکننده بدل میشوند.
پاور از لحاظ احساسی نیز رشد نیافته و رفتارهای کودکانه و بیشفعالانهاش بیش از آنکه دلنشین باشند، آزاردهندهاند. برخلاف تصور برخی طرفداران، این ویژگیها همیشه جذاب نیستند. همچنین ظاهر بهشدت نامرتب او، به همراه افتخاری که به بیتوجهیاش به بهداشت شخصی میکند، باعث میشود درک علاقه به او سختتر شود. پاور در چِینساو من همچنین از یکبعدی بودن رنج میبرد. بهجز شوخیهای پر سر و صدا و توجهطلبیهای همیشگیاش، ویژگی بارز دیگری در شخصیت او دیده نمیشود. برخلاف برخی دیگر از شخصیتهای این سری، پاور عمق روایی یا تحول مشخصی ندارد. همین مسئله باعث میشود شخصیت او بهمرور تکراری به نظر برسد و نتواند تاثیر عمیقی بر مخاطب بگذارد.
قدرتمندی سونگ جینوو خسته کننده شده است
سولو لولینگ، متاسفانه دیگر حرف تازهای برای جینوو ندارد
سونگ جینوو در سولو لولینگ شاید ظاهری جذاب و قدرتی شگفتانگیز داشته باشد، اما این قدرت فراوان، عملا چالشها را از مسیر او حذف کرده است. دشمنانش چندان واقعی یا تهدیدکننده به نظر نمیرسند و نبردهایش از تنش و اصالت لازم برخوردار نیستند. از آنجا که نتیجهی هر مبارزه از پیش مشخص است، هیجان در داستان از بین میرود و توسعه شخصیت جینوو نیز متوقف میشود.
همین پیشبینیپذیری مداوم باعث میشود که شخصیت جینوو، بهجای الهامبخش بودن، بیروح و کسالتآور جلوه کند. او نه عمق شخصیتی خاصی دارد و نه خویشتنداریاش او را جذابتر میکند. داستان سولو لولینگ به شدت بر تواناییهای خارقالعاده جینوو متمرکز است، تواناییهایی که تقریبا بدون هیچ تلاشی در اختیار او قرار میگیرند. در نتیجه، جینوو بیشتر به یک ویترین از قدرتهای نمایشی تا شخصیتی با محتوای واقعی تبدیل شده است.
آیا شما با این لیست موافق هستید؟ به شخصه علاقه خاصی به یاگامی لایت دارم و بنظرم در نوع خودش جذاب است. بنظر شما چه شخصیت های دیگری در دنیای انیمه هستند که محبوبیت اغراق آمیزی دارند؟ نظرات خود را برای ما کامنت کنید!
منبع: CBR
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
بهترین بخش هر انیمه ای رو بجز دفترچه مرگ داری خراب میکنی دفترچه مرگ قبول واقعا لایت رو مخم بودبخصوص بعد از گشتن ال و اینکه تحسینشم میکرد ولی بقیه انیمه ها واقعا خوب بودن