در دنیای پرزرق‌وبرق و درعین‌حال پرآشوب «دختر کفشدوزکی»، جایی که قهرمانان نوجوان با لباس‌های الهام‌گرفته از حیوانات با شر مقابله می‌کنند، یک چهره تاریک همواره در سایه‌ها حضور دارد: هاک ماث. او نه‌تنها دشمن اصلی لیدی باگ و کت نوار است، بلکه در قلب داستان، نیرویی محرک برای بسیاری از درگیری‌ها و بحران‌ها به شمار می‌رود.

هاک ماث، با نام واقعی گابریل آگرست، طراح مد مشهور و پدر آدرین (کت نوار)، چهره‌ای دوگانه دارد. او روزها در دنیای مد پاریس فردی موفق و مورد احترام است و شب‌ها با استفاده از قدرت میراکولوس پروانه، تبدیل به هاک ماث می‌شود؛ ویلنی با هدفی مشخص: تصاحب میراکولوس‌های لیدی باگ و کت نوار. انگیزه‌ی اصلی او، برخلاف بسیاری از شرورهای کلیشه‌ای، نه قدرت‌طلبی صرف، بلکه عشق و فقدان است. گابریل در تلاش است همسر گمشده‌اش، امیلی، را که در کما به سر می‌برد، نجات دهد و باور دارد که تنها با به‌دست‌آوردن قدرت مطلق میراکولوس‌ها می‌تواند این هدف را محقق کند.

توانایی اصلی هاک ماث، «آکوما سازی» است؛ او با استفاده از پروانه‌های سیاه، احساسات منفی انسان‌ها را تشخیص می‌دهد و از آن‌ها برای خلق ابرشرورهایی به نام آکوما کمک می‌گیرد. این شرورها معمولاً از دل ناامیدی، خشم یا غم شخصیت‌های فرعی متولد می‌شوند و تحت فرمان او عمل می‌کنند. این ویژگی باعث شده هاک ماث نه‌فقط یک ویلن صرف، بلکه نمادی از سوءاستفاده از احساسات انسانی در مسیر اهداف شخصی باشد.

نبوغ روایی سریال در شخصیت‌پردازی هاک ماث کاملاً مشهود است. او نه یک هیولای بی‌رحم، بلکه پدری دل‌شکسته است که حاضر است از هر وسیله‌ای برای رسیدن به هدفش استفاده کند. تضاد میان عشق پدرانه‌اش به آدرین و اقدامات مخربش در نقش هاک ماث، تنشی درونی و دراماتیک به شخصیت او می‌بخشد.

در طول فصل‌های مختلف، شخصیت هاک ماث نیز مانند قهرمانان داستان دچار تحول می‌شود. نقاب‌های بیشتری برداشته می‌شود، گذشته‌ی او روشن‌تر می‌گردد و مخاطب درمی‌یابد که حتی شر نیز می‌تواند ریشه در عشق داشته باشد. همین پیچیدگی اخلاقی است که او را به یکی از به‌یادماندنی‌ترین ویلن‌های انیمیشن‌های مدرن تبدیل کرده است.

در نهایت، هاک ماث نماد تهدیدی پنهان است که با بهره‌گیری از ضعف‌های انسانی، جهان را به آشوب می‌کشد. اما در زیر این ظاهر ترسناک، مردی قرار دارد که فقط می‌خواهد خانواده‌اش را بازگرداند—و این، تضاد تلخی است که او را از دیگر ویلن‌ها متمایز می‌کند. در پاریس در خطر، او همان‌قدر که دشمن است، قربانی نیز هست.