در چند سال اخیر، سریالهای نمایش خانگی به بخش مهمی از سرگرمی ما تبدیل شدهاند؛ آنقدر مهم که برخی شخصیتهایشان حتی بعد از پایان سریال هم در ذهنمان میمانند. شخصیتهایی که فقط نقشهای داستانی نیستند، بلکه هر کدام بخشی از احساسات، دغدغهها و تجربههای ما را بازی میکنند. مردانی که گاهی قهرماناند، گاهی ضدقهرمان، اما همیشه آنقدر واقعی و پرجزئیات تصویر میشوند که نمیتوانیم ساده از کنارشان بگذریم. از دل
در چند سال اخیر، سریالهای نمایش خانگی به بخش مهمی از سرگرمی ما تبدیل شدهاند؛ آنقدر مهم که برخی شخصیتهایشان حتی بعد از پایان سریال هم در ذهنمان میمانند. شخصیتهایی که فقط نقشهای داستانی نیستند، بلکه هر کدام بخشی از احساسات، دغدغهها و تجربههای ما را بازی میکنند. مردانی که گاهی قهرماناند، گاهی ضدقهرمان، اما همیشه آنقدر واقعی و پرجزئیات تصویر میشوند که نمیتوانیم ساده از کنارشان بگذریم. از دل خیابانهای خشن «یاغی» تا کوچههای عاشقانه «شهرزاد»، هر کدام ردپایی عمیق در ذهن مخاطب گذاشتهاند.
در این میان، بعضی شخصیتها بیش از بقیه توانستهاند به محبوبیت و ماندگاری برسند؛ کاراکترهایی که ساختنشان فقط نتیجه یک فیلمنامه قوی نیست، بلکه بازیگری دقیق و پرهزینهای پشت آنهاست. مثل جاوید در «یاغی»؛ پسری ساده اما سرسخت که تلاشش برای عدالت، او را به یکی از احساسیترین مردان دنیای نمایش خانگی تبدیل کرد. یا نعیم مولایی در «پوست شیر»؛ پدری که درد و رنج سالها دوری از خانواده، او را به شخصیتی تلخ اما عمیق بدل کرده و با بازی درخشان هادی حجازیفر تبدیل به یکی از بهیادماندنیترین مردان این سالها شده است.
در کنار اینها، نمیتوان از امیر شایگان سریال «میخواهم زنده بمانم» گذشت؛ مردی پیچیده که میان جاهطلبی و عشق، همیشه در مرز درست و غلط حرکت میکند و همین تضادهاست که او را جذاب میکند. یا مالک مالکی در «زخم کاری» با بازی جواد عزتی؛ مردی که گذشته سخت، ترسهای پنهان و فشارهای زندگی از او کاراکتری ساخته که نه کاملاً مثبت است و نه کاملاً منفی، اما به شدت واقعی و تاثیرگذار است. و البته قباد دیوانسالار در سریال «شهرزاد»، یکی از اولین شخصیتهای ماندگار دنیای نمایش خانگی؛ مردی خجالتی، عاشقپیشه و پرزخم که سادگی و عشق بیدریغش باعث شد با گذشت سالها هنوز در ذهن مخاطبان زنده باشد.
اگر نگاهی به سریالهای موفق این سالها بیندازیم، میبینیم که بخشی از محبوبیتشان دقیقاً از همین شخصیتهای پیچیده، انسانی و گاهی متناقض میآید. مردانی که شاید شبیه آدمهای اطرافمان نباشند، اما احساساتی که تجربه میکنند برایمان آشناست؛ عشق، ترس، خشم، بیعدالتی، تلاش برای بقا و جنگیدن برای چیزی که برایشان ارزش دارد. همین نزدیکی احساسی است که باعث میشود این شخصیتها، حتی بعد از تمام شدن سریال، هنوز برای ما زنده بمانند.
اگر دوست دارید با این کاراکترها بیشتر آشنا شوید و ببینید چرا این شخصیتها توانستهاند در میان دهها کاراکتر دیگر بدرخشند، پیشنهاد میکنیم ویدیو ما را تماشا کنید و برای مطالعه توضیحات کاملتر به سایت ما سر بزنید.
0 نظر