ساخت پلساز اتوماتیک در ماینکرفت
۴۹ بازدید
پلانکتون (Plankton) یکی از شخصیتهای فرعی و در عین حال کلیدی در انیمیشن پرطرفدار باب اسفنجی شلوار مکعبی است. او یک میکروارگانیسم تکسلولی سبزرنگ و بسیار کوچک است که با وجود جثه ریزش، بلندپروازیها و جاهطلبیهای عظیمی دارد. پلانکتون صاحب رستوران کوچکی به نام چام باکت (Chum Bucket) است که درست روبهروی رستوران موفق آقای خرچنگ، یعنی کراستی کراب (Krusty Krab) قرار دارد. او به شدت به آقای خرچنگ و موفقیتش
پلانکتون (Plankton) یکی از شخصیتهای فرعی و در عین حال کلیدی در انیمیشن پرطرفدار باب اسفنجی شلوار مکعبی است. او یک میکروارگانیسم تکسلولی سبزرنگ و بسیار کوچک است که با وجود جثه ریزش، بلندپروازیها و جاهطلبیهای عظیمی دارد.
پلانکتون صاحب رستوران کوچکی به نام چام باکت (Chum Bucket) است که درست روبهروی رستوران موفق آقای خرچنگ، یعنی کراستی کراب (Krusty Krab) قرار دارد. او به شدت به آقای خرچنگ و موفقیتش حسادت میکند و هدف اصلی زندگیاش را دزدیدن فرمول مخفی همبرگر خرچنگی و نابود کردن رقیبش قرار داده است. پلانکتون اغلب نقشههای شیطانی و پیچیدهای طراحی میکند، اما بیشترشان بهدلیل هوش زیاد او همراه با غرور افراطی و البته دخالت باب اسفنجی و دوستانش با شکست روبهرو میشوند.
شخصیت پلانکتون ترکیبی از نبوغ، کمدی و تراژدی است. او نابغه است و اختراعات عجیب و پیشرفتهای میسازد، از رباتها و دستگاههای جاسوسی گرفته تا ماشینهای پیچیده برای دزدیدن فرمول آقای خرچنگ. با این حال، جاهطلبی بیش از حد و ناکامیهای مداومش باعث میشود بیشتر به عنوان یک ضدقهرمان کمدی شناخته شود. در عین شیطانی بودن، پلانکتون لایهای انسانی نیز دارد: او گاهی تنها و درمانده به نظر میرسد و حتی رابطهاش با کارن (کامپیوتر هوشمند و همسرش) لحظات عاطفی و خندهداری میآفریند. این دوگانگی باعث شده پلانکتون شخصیتی جذاب و چندوجهی باشد که هم بیننده را میخنداند و کاری میکند دلمان برایش بسوزد.
پلانکتون با آنکه همیشه در هیبت یک نابغه شرور و جاهطلب به تصویر کشیده میشود، اما در لابهلای شکستهای پیاپی، وجوهی انسانی و حتی مهربانانه بروز میدهد. یکی از این جلوهها در رابطهاش با کارن نمایان است. اگرچه کارن اغلب با طعنه و شوخی از ناکامیهای پلانکتون یاد میکند، اما او تنها کسی است که واقعا پلانکتون را میشناسد و به او وفادار مانده است. گاه پلانکتون در برابر کارن با لحنی صادقانه و آسیبپذیر سخن میگوید؛ اعتراف میکند که از تنهایی خسته شده یا به دلگرمی او نیاز دارد. در همین لحظات است که نقاب شرارت کنار میرود و بیننده، نه یک نابغه دسیسهگر، بلکه موجودی کوچک و تنها را میبیند که فقط آرزو دارد دیده شود و موفقیت را بچشد.
از سوی دیگر، پلانکتون هرچند با باباسفنجی و آقای خرچنگ در تقابل است، اما گاه در موقعیتهایی خاص مهربانیهای ناخواستهای از خود نشان میدهد. در برخی قسمتها دیدهایم که وقتی باباسفنجی از روی سادگی به او محبت میکند یا دوستیاش را پیشنهاد میدهد، پلانکتون برای لحظاتی کوتاه نرم میشود و حتی بهجای نقشهچینی، به همراهی با او فکر میکند. در یکی از اپیزودها، وقتی باباسفنجی او را از تنهاییاش درمیآورد، پلانکتون با چشمانی پر از اشتیاق، دوستی واقعی را تجربه میکند. چنین صحنههایی نشان میدهد که پشت آن همه شیطنت و حرص، دلی کوچک اما نیازمند محبت پنهان شده است؛ دلی که اگر اندکی پذیرش و مهربانی بیابد، میتواند از دشمنی دست بردارد و بهسادگی دل ببازد.
شخصیت پلانکتون در حقیقت نمایشی ظریف از تضادهای درونی انسان است؛ موجودی که در پی قدرت و موفقیت میدود، اما در اعماق وجودش چیزی جز نیاز به پذیرش و محبت ندارد. او با همه دسیسهها و نقشههای شکستخوردهاش، بیشتر از آنکه شرور مطلق باشد، به کاراکتری تراژیک-کمدی شبیه است که ضعفها و کمبودهایش در پشت پرده جاهطلبی پنهان ماندهاند. همین جنبه انسانی باعث میشود مخاطب، حتی در لحظههایی که او دشمن اصلی داستان است، نتواند از حس همدلی با او دور بماند.
در نهایت، پلانکتون بیش از هر چیز یادآور این حقیقت است که هر موجودی، حتی کوچکترینشان، در جستوجوی عشق، توجه و معناست. او آینهای از بخشی درونی ماست که گاهی برای جبران نادیدهگرفتن یا شکستهایمان به مسیرهای اشتباه رو میآوریم، اما در عمق وجودمان همچنان تشنهی مهربانی باقی میمانیم. همین لایههای پنهان است که پلانکتون را از یک شخصیت صرفا خندهآور به کاراکتری بهیادماندنی و چندوجهی تبدیل میکند؛ شخصیتی که در عین شرارت، جذاب و دوستداشتنی است.
۴۹ بازدید
۵۲ بازدید
۳۰۹ بازدید
۳۱۸ بازدید
۸۱.۳ هزار بازدید
۵۴.۲ هزار بازدید
۴۹.۹ هزار بازدید
۳۱.۷ هزار بازدید
۴۹.۶ هزار بازدید
۸۰.۶ هزار بازدید
۳۷ هزار بازدید
۷۵.۵ هزار بازدید
۴۴.۸ هزار بازدید
0 نظر