در دنیای سریالهایی که اغلب به خشونت و درامهای روانشناسانه گره خوردهاند، اپیزود «Pine Barrens» از فصل سوم سوپرانوز نمونهای بینظیر از تلفیق کمدی موقعیت با بحرانهای مافیایی است. این قسمت که توسط استیو بوشمی کارگردانی شده، نه تنها یکی از خاطرهانگیزترین اپیزودهای تاریخ تلویزیون محسوب میشود، بلکه بهنوعی نمایندهی سبک منحصربهفرد سوپرانوز در بهم زدن قواعد ژانر نیز هست.
داستان این قسمت با مأموریتی ساده آغاز میشود: کریستوفر و پاولی،
در دنیای سریالهایی که اغلب به خشونت و درامهای روانشناسانه گره خوردهاند، اپیزود «Pine Barrens» از فصل سوم سوپرانوز نمونهای بینظیر از تلفیق کمدی موقعیت با بحرانهای مافیایی است. این قسمت که توسط استیو بوشمی کارگردانی شده، نه تنها یکی از خاطرهانگیزترین اپیزودهای تاریخ تلویزیون محسوب میشود، بلکه بهنوعی نمایندهی سبک منحصربهفرد سوپرانوز در بهم زدن قواعد ژانر نیز هست.
داستان این قسمت با مأموریتی ساده آغاز میشود: کریستوفر و پاولی، دو عضو عصبی و همیشه درگیر خانوادهی مافیایی، باید با یک گنگستر روسی به نام والری معاملهای انجام دهند. اما اشتباهی کوچک، آنها را به دل جنگلهای یخزده نیوجرسی میکشاند و ماجرا به فاجعهای کمدی تبدیل میشود. آنچه در ادامه میبینیم، نه درگیری حماسی یا پایانهای دراماتیک، بلکه بیبرنامگی، عصبانیت، و گمگشتگی است؛ درست مانند زندگی واقعی.
اپیزود «Pine Barrens» بیش از هر چیز نشان میدهد که سوپرانوز چطور میتواند بدون یک پایان مشخص یا پیام مستقیم، بیننده را جذب کند و اثری فراموشنشدنی خلق کند. تضاد میان طبیعت سرد و سکوت جنگل با داد و فریادهای شخصیتها، به طنز تلخی منجر میشود که بهجای حل تعارض، آن را انسانیتر جلوه میدهد. از طرفی، شخصیت تونی سوپرانو در این قسمت بیشتر نقش یک ناظر را ایفا میکند؛ ناظر بر بیکفایتی زیردستانش، و شاید نمادی از بینظمی درونی خودش.
«Pine Barrens» نمادیست از شجاعت سوپرانوز در تجربهگری. این اپیزود به ما یادآوری میکند که گاهی داستانهای کوچک، اگر درست روایت شوند، میتوانند تأثیرگذارتر از هر درام بزرگ باشند. شاید به همین دلیل است که بعد از دو دهه، هنوز هم دربارهی سرنوشت والری حرف میزنیم و با شنیدن اسم این قسمت، لبخندی تلخ بر لبمان مینشیند.
0 نظر