تماشا کنید: اگر ونزدی به دنیای ماینکرافت برود چه میشود؟
32
1404/06/02
0
اشتراک گذاری
در این ویدیو که بهصورت فنمید تولید شده (توسط هوشمصنوعی)، میتوانیم ونزدی (Wednesday) را با فرمت «ماینکرافتی» تماشا کنیم؛ در ادامه و با مشاهدهی این ویدیومگ همراه مجله بازار باشید.
اگر دنیای تاریک و گوتیک ونزدی آدامز و جهان بیپایان و پیکسلی ماینکرافت با هم ادغام میشدند، نتیجهاش چیزی فراتر از یک بازی یا یک سریال معمولی بود. این ترکیب، یک تجربه کاملاً جدید خلق میکرد: یک ماجرای مرموز و بقا در
در این ویدیو که بهصورت فنمید تولید شده (توسط هوشمصنوعی)، میتوانیم ونزدی (Wednesday) را با فرمت «ماینکرافتی» تماشا کنیم؛ در ادامه و با مشاهدهی این ویدیومگ همراه مجله بازار باشید.
اگر دنیای تاریک و گوتیک ونزدی آدامز و جهان بیپایان و پیکسلی ماینکرافت با هم ادغام میشدند، نتیجهاش چیزی فراتر از یک بازی یا یک سریال معمولی بود. این ترکیب، یک تجربه کاملاً جدید خلق میکرد: یک ماجرای مرموز و بقا در دنیایی مکعبی که همیشه در تاریکی و مه غرق شده است. دیگر خبری از آسمان آبی و خورشید درخشان نبود، بلکه دنیایی با رنگهای سرد، سایههای بلند و فضایی همیشه وهمآلود پیش رو داشتیم که در آن، هر بلوک داستان خودش را داشت.
در این جهان، هاگوارتز جای خود را به آکادمی «نِوِرمور» پیکسلی میداد؛ قلعهای با سنگهای سیاه و خاکستری که همیشه باران روی آن میبارید. بازی دیگر فقط دربارهی بقا نبود، بلکه هدف اصلی حل یک راز پیچیده و یک قتل مرموز بود. ونزدی به جای ساختن ابزار ساده برای کندن معدن، از ردستون (Redstone) برای ساختن تلههای پیچیده و مکانیسمهای مرگبار برای دشمنانش استفاده میکرد. او به جای مبارزه با زامبیها، با مابهای (Mobs) منحصر به فردی مانند هایدها یا موجودات پیکسلی شدهی جنگل ممنوعه روبرو میشد. هدف نهایی او نه شکست اِندر دراگون، بلکه کشف یک توطئه پنهان در اعماق یک معدن یا زندان زیرزمینی بود.
هر یک از شخصیتها نیز نقشهای جالبی پیدا میکردند. ایند سینکلر، با پالت رنگی و شادش، تنها نقطه روشن در دنیای ماینکرافت ونزدی بود. او میتوانست مسئول ساختن بلوکهای رنگارنگ و پشم باشد، در حالی که ونزدی همیشه به دنبال بلوکهای تاریک و خاکستری میگشت. تایلر گالپین، در قامت هاید، به یک باس خطرناک تبدیل میشد که فقط در شبها ظاهر شده و بازیکن باید با استفاده از تلهها و هوش خود با او مبارزه میکرد. حتی هند (Thing) هم یک NPC قابل کنترل بود که میتوانست برای جمعآوری آیتمها یا فعال کردن مکانیسمها به جاهای باریک نفوذ کند.
این ادغام، ژانر جدیدی را به وجود میآورد: Survival Mystery Sandbox (بقا، معما، سندباکس). بازیکن باید هم برای بقای خود در دنیای خشن و پیکسلی تلاش میکرد و همزمان، سرنخهای لازم برای حل معما را پیدا میکرد. این دنیای ترکیبی، به جای تمرکز بر قدرت فیزیکی، بر روی هوش، برنامهریزی و استراتژی متمرکز بود؛ دقیقا همان چیزی که ونزدی در آن استاد بود. میتوان تصور کرد که او به جای یک شمشیر الماسی، یک تبر آهنی سیاه و براق را در دست میگرفت و به دنبال عدالت و انتقام، در دنیای بیانتهای بلوکها قدم میزد.
0 نظر