شیطنت‌های ونزدی باعث اخراج او از مدرسه می‌شود، و خانواده او را به مدرسه شبانه‌روزی محبوبش می‌فرستند.

در حالی‌که ونزدی در مسابقات جام پو در برابر حریف سرسختی قرار گرفته، کلانتر درباره اتفاقات عجیب رخ‌داده از ونزدی سوالاتی می‌پرسد.

در حالی‌که ونزدی با یک گروه مخفی آشنا می‌شود، گروه طردشدگان مدرسه با دانش‌آموزان معمولی خوش‌و‌بش می‌کنند.

ونزدی با پیشنهادی که به خاویر می‌دهد، تصمیم دارد حس حسادت تایلر را برانگیخته کند، اما ثینگ پیشنهاد دیگری دارد.

ونزدی در پایان هفته با کنجکاوی‌هایی که می‌کند، ناخواسته باعث دستگیری پدرش می‌شود.

دوستان ونزدی تصمیم می‌گیرند که او را در روز تولدش غافلگیر کنند، اما ونزدی ترجیح می‌دهد معمای چند قتل را حل کند.

عمو فستر به دیدن کوکی می‌رود و نظرش را در مورد هیولا با او به اشتراک می‌گذارد.

ونزدی با مدیرش دچار مشکل می‌شود، اما این تنها آغاز مشکلاتش است و برای شکست دادن نیروهای اهریمنی، به کمک بیشتر دوستانش نیاز دارند.

ونزدی بعد از یک تعطیلات تابستانی به مدرسه برمی‌گردد، جایی که به‌ناچار به یک چهره مشهور تبدیل شده، اما متوجه می‌شود هدف یک دزد روانی خطرناک است.

در روز شوخی سالانه مدرسه، هرج‌ و مرج برپا می‌شود. از طرفی ونزدی با دشمن قدیمی روبرو شده و یک هم‌پیمان ناخواسته پیدا می‌کند.

بعد از اینکه ونزدی توانایی‌اش و کتاب گودی را از دست می‌دهد، مجبور می‌شود در یک سفر کمپینگ مدرسه‌ای، با روش‌های قدیمی کارآگاهی کند.

طی یک تحقیق خانوادگی، آدامز، فستر و کینگز در پرونده ونزدی دخیل می‌شوند. از طرفی بیانکا سعی دارد رازی را پنهان کند.

با فرار تایلر، «ونزدی» خودش را برای رویارویی خطرناک در روز مردگان آماده می‌کند. گرفتاری‌های ناشی از گرسنگی روزافزون اسلَـرپ برای پاگزلی دردسرساز می‌شود.

برخورد با روحی از گذشته‌ی «نورمور» باعث می‌شود «ونزدی» و «اِنیـد» دیدگاه تازه‌ای نسبت به یکدیگر پیدا کنند و یکی از همکلاسی‌هایشان را در معرض خطر قرار می‌دهد.

با نزدیک شدن جشن مدرسه، «ونزدی» در پی افشای رازهای «دورت» است، «انید» تلاش می‌کند گرگ‌نما نشود و «مورتیشا» وارد نبردی اراده‌محور با «مادربزرگ» می‌شود.

وقتی رازهای مدفون خانوادگی برملا می‌شوند، «ونزدی» باید با زمان رقابت کند تا جلوی تحقق یک پیشگویی تاریک را بگیرد.