یک سال گذشت؛ بزرگترین پیچش داستانی مدرسه قهرمانانه من همچنان فاجعه است
کمتر پایانبندی مانگایی را در سالهای اخیر میتوان یافت که به اندازه پایانبندی مدرسه قهرمانانه من (My Hero Academia) جنجالبرانگیز شده باشد. اگرچه پرونده این مجموعه، بهویژه با قسمتهای مؤخره، در مجموع با نُتی بالا بسته شد، اما ریتم آرک نهایی و نحوه جمعبندی خطوط داستانی مختلف، خلأهای بسیاری داشت و اصلاً عجیب نیست که بسیاری از هواداران علناً ابراز کنند که از پایانبندی آن متنفر بودهاند.
طبیعی بود که مدرسه قهرمانانه من برای گرهگشایی از ماجراهای باقیمانده، به سراغ چند غافلگیری و پیچش داستانی لحظه آخری برود؛ از جمله یک پیچش کلیدی که به آنتاگونیستهای اصلی، یعنی شیگاراکی (Shigaraki) و همه برای یکی (All For One) مربوط میشد. اما متأسفانه، این پیچش را میتوان بدترین تصمیم داستانی در کل مجموعه دانست؛ تصمیمی که حتی حالا با گذشت یک سال، چیزی جز یک نقطه ضعف بزرگ و آسیب به بدنه سریال محسوب نمیشود.
چطور بزرگترین شوک داستانی، بهترین شرور قصه را نابود کرد
درست در لحظات پایانی نبرد ایزوکو (Izuku) و شیگاراکی، سایه و بقایای «همه برای یکی» دوباره ظاهر شد و پرده از حقیقتی برداشت: او تمام جزئیات زندگی شیگاراکی را با هدف نهاییِ تصاحب بدن او مهندسی کرده است. او نهتنها کویرک (Quirk) یا همان قدرت فرابشریِ تباهی (Decay) را به شیگاراکی داده بود، بلکه کوتارو (Kotaro) را راضی کرده بود که شیگاراکی را به دنیا بیاورد و حتی فراتر از آن، کوتارو را به سمت رفتارهای آزارگرانه با فرزندش سوق داده بود.
تئوری اینکه «همه برای یکی» کویرک اصلی شیگاراکی را دزدیده و قدرت تباهی را جایگزین آن کرده، سالها میان طرفداران مطرح بود. این نظریه هم با برخی زمینهچینیهای ظریف داستان همخوانی داشت و هم با شخصیتپردازی فرصتطلبِ «همه برای یکی» جور در میآمد. اگر مدرسه قهرمانانه من پیش از ورود به اوج داستان، افشاگری را در همین سطح نگه میداشت، همهچیز منطقی و قابل قبول بود.
مشکل اصلی اینجاست که نویسنده به همین مقدار بسنده نکرد. هرچند «همه برای یکی» همواره بهعنوان یک طراح و استراتژیست نابغه معرفی شده است، اما اینکه او را مسئول تکتک اتفاقات ریز و درشت زندگی شیگاراکی بدانیم، بیشتر شبیه به یک کاریکاتور مضحک از شخصیت اوست تا یک نقشه هوشمندانه؛ موضوعی که جدی گرفتن داستان را تقریباً غیرممکن میکند.
اما فاجعه واقعی، ضربهای است که به شخصیت شیگاراکی وارد میشود. قرار بود شیگاراکی نماد تمامعیارِ فاجعهای باشد که وقتی قهرمانان در نجات مردم شکست میخورند، رخ میدهد. او محصول کوتاهیِ جامعه بود. اما وقتی «همه برای یکی» را مسئول تمام بدبختیهای شیگاراکی معرفی میکنیم، ماهیت شخصیت او تغییر میکند؛ داستان او دیگر درباره مشکلات ریشهای جامعه نیست، بلکه صرفاً به شرارتهای یک شخص خاص تقلیل پیدا میکند.
این تغییر جهت، نهتنها ابهت شخصیت شیگاراکی را در تلاشی نافرجام برای دلسوزانهتر کردنِ او در لحظات آخر خدشهدار میکند، بلکه پذیرش این ایده را که دنیای مدرسه قهرمانانه من دنیایی پر از نقص و خاکستری است، دشوار میسازد. بنابراین بهسختی میتوان این تصمیم را چیزی جز یک پسرفت برای داستان دانست.
بدترین پیچش داستانی، تنها به کامِ بزرگترین شرور قصه است
اگر بخواهیم در میان این خرابکاری داستانی نکته مثبتی پیدا کنیم که ارزش دفاع داشته باشد، تأثیر آن بر شخصیت «همه برای یکی» است. سالها بود که او بهعنوان یک شرورِ روانپریش و سادیستیک شناخته میشد که از رنج دادن دیگران لذت میبرد. بازگشت او در آرک نهایی فقط این موضوع را پررنگتر کرد که او تا چه حد انسان وحشتناکی است.
این افشاگری که «همه برای یکی» کنترل تمام زندگی شیگاراکی را در دست داشته، کاملاً با روندی که شخصیت او در رویدادهای اخیر طی کرده بود، هماهنگ است و باعث میشود او هیولاوارتر از همیشه به نظر برسد. وقتی او بهطور قطعی بهعنوان شرور نهایی مجموعه تثبیت میشود، شکست و نابودیاش در پایان کار، حسی بسیار لذتبخش و تخلیهکننده به مخاطب میدهد.
البته این نکته مثبت، ساختگی و مصنوعی بودنِ این پیچش داستانی را توجیه نمیکند و تأثیر منفی بهسزایی را که بر قوس شخصیتی شیگاراکی و کلیت داستان گذاشته، از بین نمیبرد. اما دستکم نتیجهای داشت که ارزش تماشا کردن را داشته باشد و نمیتوان آن را صددرصد بیارزش دانست، هرچند فاصله زیادی هم با آن ندارد.
آیا پایانبندی مدرسه قهرمانانه من قربانی این پیچش شد؟
با توجه به اینکه ماجرای شیگاراکی تا این حد ناامیدکننده از آب درآمد، این تصور وجود دارد که این تصمیم اشتباه، کلیت پایانبندی مدرسه قهرمانانه من را خراب کرده است. آرک نهایی بهخودیخود با مشکلاتی نظیر ریتم نامناسب و پایانبندیهای سردستی برای بسیاری از خطوط داستانی دستبهگریبان بود و با در نظر گرفتن اینکه پیچشِ مذکور چقدر علیه منطق داستان عمل میکند، این موضوع میتواند برای برخی حکم تیر خلاص را داشته باشد.
با تمام این تفاسیر، داستان در نهایت موفق میشود از دل این آشفتگی، یک نتیجهگیری کلیِ راضیکننده برای نبرد نهایی بیرون بکشد؛ شیگاراکی بدرقهای درخور دریافت میکند و «همه برای یکی» به مرگی واقعاً سزاوار و رضایتبخش میرسد. برای رسیدن به این نقطه نیازی به آن افشاگریهای عجیب نبود، اما در نهایت، خروجی کار آنقدرها هم که مردم فکر میکنند سیاه و تباه نشد.
فصل پایانی مدرسه قهرمانانه من فاصله زیادی با بینقص بودن دارد و متأسفانه، پیچش داستانیِ مربوط به شیگاراکی و «همه برای یکی»، متهم اصلی این ناکامی است. این تصمیم باعث شد آنچه میتوانست یک پایانبندی سرراست و قدرتمند باشد، تضعیف شود و حتی حالا که یک سال از آن گذشته و گرد و خاکها خوابیده است، در نگاه به گذشته نیز ذرهای بهتر به نظر نمیرسد.
منبع: comicbook
بررسی بازی Anno 117؛ بهترین بازی ده سال اخیر یوبیسافت
نظرات