۱۰ شخصیت برتر انیمیشن My Little Pony: Friendship Is Magic
دهه ۲۰۱۰ پر از انیمیشنهای شگفتانگیز بود، اما شاید بزرگترین شگفتی آن دوران، انیمیشن «پونی کوچولوی من»، My Little Pony: Friendship is Magic باشد. این مجموعه به کارگردانی لورن فاوست ساخته شد؛ کسی که در ساخت آثاری مانند Foster’s Home for Imaginary Friends نقش داشت و همسر خالق The Powerpuff Girls، یعنی کریگ مککراکن است. داستان این مجموعه انیمیشنی، ماجراجویی اسبهای کوچکی را در سرزمین اکوستریا دنبال میکند که در مسیر ماجراجوییهای خود، درسهای ارزشمندی درباره دوستی میآموزند. هرچند این انیمیشن در ابتدا برای مخاطبان خردسال ساخته شده بود، اما بهطرز غیرمنتظرهای در میان بینندگان بزرگسال نیز محبوبیت زیادی پیدا کرد، بهویژه در میان مردانی که خود را «برونی» مینامیدند.
یکی از دلایل موفقیت این مجموعه، حضور شخصیتهای قدرتمند و بهیادماندنی در آن بود. این شخصیتها با انیمیشنی دقیق و صداپیشگی درخشان جان گرفتند و مسیرهای پرچالشی را طی کردند که بسیاری از مخاطبان میتوانستند بهخوبی با آنها ارتباط برقرار کنند؛ زیرا دارای نقصهای باورپذیر و اهداف واقعی بودند. در طول نه فصل پخش این سریال، شخصیتها تغییرات چشمگیری را تجربه کردند؛ تحولاتی که باعث شد بینندگان بیش از پیش به آنها علاقهمند شوند، چرا که میتوانستند رشد و بلوغ آنها را در کنار خود تماشا کنند. در همین مورد، در ادامه مقاله نگاهی به بهترین و دوستداشتنیترین شخصیتهای این مجموعه خواهیم داشت.
۱۰. Spike
اسپایک نقش جالبی در سریال داشت، زیرا جوانترین عضو گروه اصلی و تنها شخصیت مرد اصلی داستان بود. سن کم او باعث میشد گاهی در برابر احساسات شدیدی مانند حسادت یا غرور تسلیم شود، اما با وجود اشتباهاتی که از این بابت مرتکب میشد، همیشه برای جبرانشان تلاش میکرد. او همچنین تکیهگاه توایلایت (Twilight’s) بود و وقتی توایلایت در افکارش غرق میشد، با آرامش تلاش میکرد او را دوباره به واقعیت بازگرداند. در کنار این، گهگاه هم با طعنهها و شوخیهای بامزهاش لحظات جذابی به داستان میداد.
۹. Trixie
حتی در دنیایی پر از جادو که میتواند واقعیت را تغییر دهد، پونیها هنوز هم از تماشای حقههای سادهی جادویی لذت میبرند. این دقیقا همان رسالت «تریکسیِ بزرگ و قدرتمند» است؛ پونیای که در سراسر اکوستریا سفر میکند تا با نمایشهای جادوییاش شهرها و روستاها را شگفتزده کند؛ نمایشهایی که با خودبزرگبینی و ژستهای نمایشی او رنگ و لعاب بیشتری میگیرند. سفر تریکسی به پونیویل زمانی به حاشیه میرود که توایلایت اسپارکل با آرام کردن یک «اورسا ماینور» خشمگین، توجه همگان را جلب میکند. همین موضوع باعث میشود تریکسی از روی حسادت و غرور، قسم بخورد روزی از این تکشاخ فروتن انتقام بگیرد.
محبوبیت تریکسی میان طرفداران آنقدر بالا رفت که در فصل ششم به یکی از شخصیتهای تکرارشونده سریال تبدیل شد؛ آن هم پس از دوستی با دستیار جدید توایلایت، «استارلایت گلیمر». با وجود رستگاریاش، تریکسی هرگز خودبزرگبینی و تمایلش به خودنمایی را از دست نمیدهد؛ویژگیهایی که با صداپیشگی درخشان «کاتلین بار» بهزیبایی جان گرفتهاند. دوستی او با استارلایت باعث شد جنبههای تازهای از شخصیتش آشکار شود، از جمله ناامنیها و تردیدهای درونیای که معمولا پشت نقاب پرغرور و خودستای او پنهان ماندهاند.
۸. Princess Luna
پرنسس لونا همراه با خواهر بزرگترش، پرنسس سلستیا، توانست «دیسکورد» را شکست دهد و صلح را به اکویستریا بازگرداند. با این حال، لونا کمکم نسبت به خواهرش احساس خشم و دلخوری پیدا کرد، چون مردم، سلستیا را بهخاطر آوردن روز میستودند و او را که بر شب حکومت میکرد، نادیده میگرفتند. این حسادت باعث شد لونا به تاریکی آلوده شود و به موجودی شرور به نام «نایتمر مون» تبدیل گردد. در نهایت، سلستیا برای نجات سرزمین، ناچار شد خواهرش را برای هزار سال به ماه تبعید کند.
پس از دو قسمت ابتدایی سریال، لونا با استفاده از عناصر هارمونی پاک شده و به همراه سلستیا به حکومت اکویستریا بازمیگردد، هرچند که تطبیق با زندگی مدرن و گذشتن از اشتباهات گذشتهاش برای او دشوار است. همین موضوع باعث شد لونا با وجود زمان محدود حضورش در داستان، برای مخاطبان قابلهمدلی باشد، بهویژه زمانی که با وجود نفرتی که از خودش دارد، تلاش میکند دیگران را از طریق رویاها با ناامنیها و ترسهایشان مواجه کند.
صداپیشه او، فرصتهای زیادی پیدا میکند تا مهارتهای خود را به نمایش بگذارد: معمولا لونا با لحن سلطنتی و قدرتمند صحبت میکند، اما هنگام مواجهه با بازیها و فرهنگ مدرن، مانند کودکی سرحال و شاد میشود؛ چیزی که بر باورپذیری و جذابیت شخصیت او میافزاید.
۷. Applejack
در قلب اقتصاد پونیویل، مزرعه بزرگی به نام «Sweet Apple Acres» قرار دارد که توسط خانواده اپل اداره میشود و آنها بنیانگذاران اصلی شهر بودند. پس از مرگ والدینش و پیر شدن مادربزرگش، گرنی اسمیت، اپلجک مسئولیت مدیریت مزرعه را بر عهده گرفت. زمانی که او همراه با توایلایت برای بازیابی آثار جادویی به نام عناصر هارمونی میرود، با پایبندی به حقیقت شایستگی خود را ثابت میکند و به عنوان نماینده صداقت انتخاب میشود.
اپلجک شخصیت عملی و واقعگرای سریال است: او به یک روز کاری صادقانه اعتقاد دارد، همیشه منظورش را میگوید و متعهد است به دوستانش در هر کاری که نیاز دارند کمک کند. با این حال، او بسیار سرسخت و لجباز است، چیزی که گاهی باعث میشود صداقت او به حدی برسد که ناخواسته احساسات دیگران را جریحهدار کند یا از کنار گذاشتن پروژهای که توان انجامش به تنهایی نیست، سر باز زند. با این وجود، وقتی شرایط سخت میشود، اپلجک غرور خود را کنار میگذارد و برای حل هر مشکلی که خانواده یا جامعهاش را تهدید میکند، از محدوده امن خود خارج میشود.
۶. Rainbow Dash
در کودکی و هنگام زندگی در کلودزدیل، رِینبو دش یک حرکت معروف به «سونیک رینبوم» انجام داد تا مسابقهای را ببرد، کاری که بهطور ناخواسته به او و دوستان آیندهاش کمک کرد تا نشانههای خاص خود را بهدست آورند. سالها بعد، رِینبو دش به پونیویل نقل مکان کرد تا به مدیریت وضعیت آب و هوا در منطقه کمک کند و بعدها به عنوان نماینده وفاداری در میان عناصر هارمونی انتخاب شد.
رِینبو دش بزرگترین خودبزرگبینی را در میان شخصیتهای اصلی دارد، چیزی که به او کمک میکند با سختکوشی و پشتکار به اهدافش برسد. گاهی این خودبزرگبینی میتواند برایش مشکلساز شود. با این حال، رِینبو دش همیشه به هر هدفی که روی آن تمرکز میکند متعهد است و از حمایت از دوستان و کودکان جوانی که به او نگاه میکنند و الهام میگیرند، لذت میبرد.
۵. Fluttershy
در حالی که فلاترشای مسابقه رِینبو دش را که در آن حرکت «سونیک رینبوم» را اجرا میکرد، تماشا میکرد، به سطح زمین سقوط کرد و با انواع موجودات جنگلی آشنا شد. فلاترشای متوجه شد که استعداد آرام کردن ترسهای آنها را دارد و تصمیم گرفت زندگیاش را وقف کمک به حیوانات کند. همین موضوع باعث شد او به عنوان نماینده مهربانی در میان عناصر هارمونی انتخاب شود.
همانطور که از نامش پیداست، فلاترشای در ارتباط با دیگر پونیها مشکل دارد و وقتی انتظارهایی از او میرود، ممکن است گرفتار اضطراب اجتماعی شدید شود. با گذشت زمان، فلاترشای یاد میگیرد که چگونه به خود اعتماد پیدا کند و این اعتماد به او اجازه میدهد بهتر از دیگران حمایت کند و در مواقع نیاز درخواست کمک کند. فلاترشای همچنین ثابت میکند که در زمینههای دیگری به جز حیوانات نیز توانمند است: صدای زیبایی در خوانندگی دارد، اطلاعاتی در زمینه مد و لباس میداند و در بداههپردازی آنقدر مهارت دارد که بتواند بلافاصله شخصیتهای جدید خلق کند.
۴. Rarity
پس از کشف استعداد طبیعی خود در یافتن سنگهای قیمتی، رِیریتی متوجه شد میتواند از آنها بهعنوان اکسسوری برای لباسهایش استفاده کند. این موضوع باعث شد او کسبوکار خود را با نام Carousel Boutique در پونیویل راهاندازی کند و برنامههایی برای گسترش آن به مکانهای دیگر مانند مینهاتن و پایتخت کانترلوت داشته باشد. رِیریتی که ذاتا اجتماعی و خوشبرخورد است، همیشه آماده کمک به دیگران است و همین باعث شد او به عنوان نماینده سخاوت در میان عناصر هارمونی انتخاب شود.
او زنانهترین شخصیت میان گروه اصلی بوده و عاشق مد و لباس، زندگی اجتماعی سطح بالا و کمک به دیگران برای آشکار کردن زیبایی درونیشان است. رِیریتی همچنین فردی دراماتیک است و حتی در برابر کوچکترین ناراحتیها دچار هیجان و اضطراب میشود، چیزی که فرصت زیادی به صداپیشه او، تابیثا سن ژرمن، میدهد تا بازی خود را به خوبی نشان دهد. گاهی سخاوت بیش از حد او باعث میشود وارد موقعیتهای دشواری شود، اما اگر کسی نیازمند باشد، او درنگ نمیکند و وقت یا تلاش خود را برای کمک به دیگران به بهترین شکل ممکن اختصاص میدهد.
۳. Discord
پیش از اینکه توسط خواهران سلطنتی به سنگ تبدیل شود، تجسم آشوب، یعنی دیسکورد، اکویستریا را به سرزمینی پر از هرجومرج و بینظمی تبدیل کرده بود. مشاجرهای بین دانشآموزان مدرسه سرانجام او را از زندان سنگیاش آزاد کرد، و هرچند تلاش کرد بین توایلایت و دوستانش اختلاف ایجاد کند، دوباره به سنگ تبدیل شد. بعدها، سلستیا باور داشت که دیسکورد قابل اصلاح است و با کمک فلاترشای، او موافقت کرد که راههای شرورانهاش را رها کند، هرچند عشقش به آشوب دستنخورده باقی ماند.
دیسکورد هیچ چیزی را بیشتر از دستکاری نظم طبیعی جهان دوست ندارد، چه باران را به شیر شکلاتی تبدیل کند و چه دانههای شک و تردید را در ذهن یک پونی بکارد و نتیجه را تماشا کند. صداپیشگی جان دِ لانسی فوقالعاده است و نمیتوان دیسکورد را با شخصیت کیو از سریال Star Trek: The Next Generation مقایسه نکرد و به تحسین او نپرداخت.
۲. Pinkie Pie
پینکامنا دایان پای در یک مزرعه سنگی به دنیا آمد و دیدگاه خاکستری و جدیاش زمانی تغییر کرد که حرکت «سونیک رینبوم» رِینبو دش را دید. با الهام از رنگها، او برای خانوادهاش یک مهمانی غافلگیرکننده برگزار کرد و از دیدن لبخند و شادی آنها لذت برد. در بزرگسالی، پینکی پای به عنوان دستیار نانوای پونیویل و پونی برگزارکننده مهمانیها فعالیت میکند و همین او را به انتخابی ایدهآل برای نمایندگی عنصر شادی در میان عناصر هارمونی تبدیل کرده است.
پینکی پای پونیای است که دیوار چهارم ر شکسته و سطح دوپامین شما را بالا میبرد. او با خوشبینی و معصومیت کودکانه به جهان نگاه میکند، همیشه بهترین نیتها را در دیگران میبیند و اغلب راهحلهای ساده و مستقیم برای مشکلات پیدا میکند، در حالی که دیگران در جزییات گم میشوند. با این حال، پینکی پای گاهی دچار افسردگی شدید میشود، بهویژه وقتی فکر میکند دوستان و خانوادهاش او را دوست ندارند یا به حضورش نیاز ندارند.
۱. Twilight Sparkle
توایلایت اسپارکل، بهعنوان شاگرد شخصی پرنسس سلستیا، ممکن است با استعدادترین تکشاخ نسل خود باشد. او به دستور سلستیا، به پونیویل نقل مکان کرد و با پنج پونی دیگر دوست شد، که این دوستی به آنها امکان داد عناصر هارمونی را به دست آورند؛ عنصری که توایلایت نماینده جادوی آن بود و نایتمر مون را شکست دهند. پس از آن، او به مطالعه جادوی دوستی ادامه داد و در نهایت بهخاطر تلاشهایش، به چهارمین پرنسس الیکورن اکویستریا تبدیل شد.
توایلایت اسپارکل قهرمان اصلی سریال است و رشد او برجستهترین تحول میان شخصیتها به شمار میرود. در فصلهای ابتدایی، او یاد میگیرد چگونه بر اضطراب و عادات عصبی خود غلبه کند و دوستانی پیدا کند، در حالی که پس از تبدیل شدن به الیکورن، با مفاهیم رهبری و آموزش دیگران آشنا میشود.
اجرای تارا استرانگ یکی از نقاط برجسته کارنامه اوست؛ توانایی او در به تصویر کشیدن شور کودکانه توایلایت نسبت به چیزهایی ساده مثل خواندن یک کتاب خوب، نگرانی او از بزرگ کردن مسائل کوچک در ذهنش و حکمت آرامشبخش معلمی که تلاش میکند شاگردانش همان اشتباهات گذشته را تکرار نکنند، واقعا قابل تحسین است.
منبع: Colldier
فینال بازار لجندز لیگ ۵ با بیگزموگ، سام صابری و خفنهای یوتوب + جایزه گوشی گیمینگ برای بینندهها

نظرات