در طول دههی گذشته، نتفلیکس به خانهای تازه برای سریالهای باکیفیت و پرآوازه تبدیل شده است؛ جایی که خلاقیت و نوآوری در هر گوشه آن حس میشود. این سرویس پخش آنلاین با تولید برنامههای اختصاصی خود، خیلی زود توانست جایگاهی برابر با شبکههای مطرحی مثل HBO و AMC پیدا کند و حتی گاهی از آنها پیشی بگیرد. سریالهایی مثل Mindhunter، Stranger Things و The Queen’s Gambit نشان دادند که نتفلیکس میتواند هم آثار تحسینشدهی منتقدان را ارائه دهد و هم توجه میلیونها بیننده در سراسر جهان را به خود جلب کند.
در این سالها، برخی از آثار این پلتفرم آنقدر درخشان ظاهر شدهاند که دیدنشان برای هر علاقهمند به تلویزیون و داستانگویی ضروری به نظر میرسد. از درامهای روانشناختی گرفته تا فانتزیهای هیجانانگیز و سریالهای معمایی و تاریخی، نتفلیکس ثابت کرده است که مرزهای سرگرمی را فراتر از تصور پیش میبرد و داستانهایی خلق میکند که هم ماندگارند و هم تأثیرگذار. شاهکارهایی که در ادامه معرفی میکنیم، بهترین نمونههای ده سال اخیر این تحول شگفتانگیز هستند.
۱۰. The Queen’s Gambit
آنی تیلور-جوی در نقش بت هارمون، نابغهای که شطرنج را برای همه جذاب کرد.
سریال The Queen’s Gambit ساختهی اسکات فرانک کاری کرد که کمتر کسی تصورش را میکرد: شطرنج را تبدیل به یکی از هیجانانگیزترین داستانهای تلویزیون کرد. آنیا تیلور-جوی در نقش بت هارمون، نابغهی جوان شطرنج، نمایشی بهیادماندنی ارائه میدهد؛ دختری که در مسیر قهرمانی جهانی، باید با اعتیاد به دارو و الکل هم مبارزه کند و آن را از بقیه پنهان نگه دارد.
آنچه این سریال را خاص میکند فقط داستان شطرنج نیست، بلکه لایههای عمیق و انسانی آن است. طراحی صحنه پرجزئیات و فیلمبرداری خیرهکنندهی استیون مایزلر فضای دههی ۵۰ و ۶۰ میلادی را زنده میکند و بازی تیلور-جوی با تمام ظرافتش، تنهایی و دردهای بت را به تماشاگر منتقل میسازد. نکتهی جالب اینکه حتی اگر هیچ چیز از قوانین شطرنج ندانید، باز هم مسابقات سریال شما را میخکوب میکند؛ چون روایت و کارگردانی آن پر از تنش و هیجان است.
۹. Mindhunter
سریالی که دنیای ذهن قاتلان زنجیرهای را بیپرده نشان میدهد.
دیوید فینچر سالهاست که شیفتهی ذهن جنایتکاران زنجیرهای است؛ چه در فیلمهای جنایی مشهورش مثل Se7en و Zodiac و چه در سریال جذاب Mindhunter. این بار او سراغ مأموران FBI رفت که در دههی ۷۰ میلادی برای اولین بار به بررسی علمی رفتار قاتلان پرداختند و اصطلاح «قاتل زنجیرهای» را وارد فرهنگ عمومی کردند.
هرچند این سریال تنها دو فصل دوام آورد، اما همان مدت کوتاه کافی بود تا نام نتفلیکس را در میان تولیدکنندگان «تلویزیون باکیفیت» تثبیت کند. Mindhunter فقط دربارهی پروندههای واقعی مثل چارلز منسون یا Son of Sam نیست، بلکه نشان میدهد کاوش در ذهن چنین افراد خطرناکی چه بهایی دارد؛ بهایی که مأموران با سلامت روان و زندگی شخصی خودشان پرداخت میکنند.
۸. The Haunting of Hill House
داستانی ترسناک و خانوادگی در خانهای که گذشته رهایش نمیکند.
مایک فلاناگان چندین سریال ترسناک موفق برای نتفلیکس ساخته است، اما اولین کار او با این پلتفرم یعنی The Haunting of Hill House هنوز هم بهترینشان به شمار میآید. داستان در ظاهر همان قصهی آشنای خانهی جنزده است، اما با یک پیچ متفاوت: روایت در دو خط زمانی جلو میرود. پنج خواهر و برادر بزرگسال، هنوز هم از خاطرات هولناک دوران کودکیشان در خانهی هیل هاوس رنج میبرند.
فلشبکها بهتدریج راز آن خانه را آشکار میکنند و ما را به شبی سرنوشتساز در سال ۱۹۹۲ میبرند؛ شبی که خانواده مجبور شد خانه را برای همیشه ترک کند. آنچه سریال را ماندگار کرده است، کارگردانی هوشمندانهی فلاناگان، بازیهای عاطفی و تأثیرگذار بازیگران و طراحی صحنهی سینمایی آن است. Hill House به همان اندازه که یک داستان ترسناک است، یک تراژدی خانوادگی هم محسوب میشود.
۷. Blue Eye Samurai
انیمیشنی خیرهکننده که سنت و انتقام را در هم میآمیزد.
نتفلیکس در تولید انیمیشنها معمولاً موفق عمل میکند، اما گاهی شاهکارهایی خلق میکند که فراتر از انتظار هستند. Blue Eye Samurai یکی از همین آثار است؛ یک نمونهی بینقص از قصهگویی تصویری. شاید داستان آن بر پایهی الگوهای آشنا پیش برود، اما استفادهی استادانهاش از این الگوها باعث شده که نتیجه چیزی فراتر از کلیشهها باشد.
این سریال با انیمیشن خیرهکننده و صحنههای اکشن نفسگیر بیننده را مجذوب میکند، اما هیچگاه اجازه نمیدهد که جلوههای بصری، شخصیتهای اصلی را تحتالشعاع قرار دهند. در قلب داستان، «میزو» و انگیزههای پرقدرت او برای انتقام قرار دارند؛ روایتی که نهفقط دربارهی عدالتجویی است، بلکه بازتابی از زخمهای شخصی و سفری درونی برای شناخت خود نیز به شمار میرود.
۶. Dark
پازلی پیچیده از زمان، سرنوشت و رازهای خانوادگی.
Dark یکی از پیچیدهترین و در عین حال خیرهکنندهترین سریالهایی است که تا به امروز ساخته شده است. پیچیدگی آن گیجکننده نیست، بلکه تماشاگر را درگیر و مسحور میکند. این سریال مثل یک پازل است؛ باید قدمبهقدم آن را کنار هم گذاشت تا تصویر کامل روشن شود. ماجرا با ناپدید شدن دو کودک در یک شهر کوچک در آلمان آغاز میشود و رفتهرفته تاریکیهای تاریخ آن شهر و روابط از همگسیختهی ساکنانش آشکار میگردد.
روایت پرپیچوخم سریال نشان میدهد که تقریباً تمام شخصیتهای اصلی، پیوندی عمیق با گذشتهی هولناک شهر دارند؛ گذشتهای که با عناصری ماورایی به سال ۱۹۸۶ گره میخورد. Dark یک معمای بزرگ و پیچیده است که هرگز جوابها را به سادگی در اختیار تماشاگر نمیگذارد، اما همزمان او را هم در این مسیر تنها نمیگذارد. نویسندگان با مهارت، این روایت پیچیده و درهمتنیده را هدایت میکنند و همین باعث میشود تماشاگر احساس سردرگمی نکند و با خیال راحت مسیر داستان را دنبال کند.
۵. When They See Us
بازآفرینی یکی از تکاندهندهترین بیعدالتیهای قرن بیستم.
آوا دوورنی از همان ابتدا نشان داده بود که روایت بیپرده از بیعدالتیهای نژادی برایش یک دغدغهی اصلی است؛ چه در فیلم زندگینامهای Selma و چه در مستند جنجالی 13th. اما سریال نتفلیکس او، When They See Us، یکی از تلخترین و تکاندهندهترین نمونههای این روایتگری است.
این سریال به پروندهی ننگین سال ۱۹۸۹ میپردازد؛ جایی که پنج نوجوان سیاهپوست و لاتینتبار بهناحق به تجاوز به یک زن سفیدپوست در «سنترال پارک» متهم و محاکمه شدند. دوورنی بیپروا نشان میدهد که این جوانان چه رنج و عذابی را تحمل کردند و چگونه خانوادههایشان در هم شکست. When They See Us با تمرکز بر زندگی فردی آنها، داستانی انسانی و پر از خشم عادلانه را روایت میکند؛ روایتی که همدردی تماشاگر را برمیانگیزد و هم خشم او را شعلهور میسازد.
۴. Arcane
انیمیشنی بینظیر با داستانی احساسی و پر از اکشن.
در دههی اخیر، سریالهایی مثل Fallout و The Last of Us توانستند طلسم شکستخوردهی اقتباسهای ویدیوگیمی را از بین ببرند. اما در میان همه، بهترین نمونه بیشک Arcane است؛ یک انیمیشن شامل دو فصل خیرهکننده که در دنیای League of Legends جریان دارد. Arcane نمونهای کامل از یک سریال انیمیشنی به شمار میرود که در همهی بخشها عالی عمل کرده است.
تصاویر و سبک بصری آن نفسگیر است، داستانپردازی جذاب و شخصیتها عمیق و باورپذیرند. صداپیشگیهای درخشان، بهویژه هیلی استاینفلد و الا پرنل، به شخصیتها جان دادهاند و لحظات عاطفی پرقدرتی خلق کردهاند. فرقی نمیکند طرفدار پر و پا قرص League of Legends باشید یا حتی نامش را هم نشنیده باشید؛ Arcane برای همه چیزی در چنته دارد.
۳. Baby Reindeer
روایتی نفسگیر از سوءاستفاده، وسواس و بقا.
سریال نیمهزندگینامهای ریچارد گَد، Baby Reindeer، یکی از تلخترین و در عین حال واقعیترین روایتها دربارهی رنج ناشی از آزار است. این سریال که از تجربهی شخصی گد با یک استاکر الهام گرفته است، با یک حرکت دوستانهی ساده در کافه آغاز میشود و به نبردی روانی با یک دروغگوی بیمار و خطرناک ختم میگردد. این سریال همزمان که شما را به صندلی میخکوب میکند، مسائل بسیار جدی و انسانی را هم به تصویر میکشد.
Baby Reindeer با بررسی گذشتهی تاریک «دانی»، نشان میدهد چرا او در دام «مارتا» افتاد. این مجموعه ترکیبی منحصربهفرد از کمدی سیاه و درام هولناک است؛ تجربهای که ترس واقعی تعقیب و آزار را به تصویر میکشد و شما را وادار میکند از زاویهای جدید به مفهوم بقا و رهایی نگاه کنید.
۲. Squid Game
مسابقهای مرگبار با جایزهای وسوسهکننده.
نتفلیکس با Squid Game واقعاً توانست نبض زمانه را در دست بگیرد. داستان دربارهی صدها فرد گرفتار بحران مالی است که برای بردن جایزهای معادل ۴۵.۶ میلیارد وون، وارد مجموعهای از بازیهای کودکانه با پیچشی مرگبار میشوند. این سریال، تصویری دلهرهآور و در عین حال هجوآمیز از بیرحمی سرمایهداری ارائه میدهد.
هوانگ دونگ-هیوک Squid Game را بهعنوان تفسیری مستقیم از شکاف طبقاتی در کرهی جنوبی خلق کرد. اما از آنجا که نابرابری طبقاتی معضلی جهانی است، پیام سریال در سراسر دنیا طنینانداز شد. این اثر، تصویری اغراقآمیز از فاصلهی ثروتمندان و فقرا محسوب میشود، اما حقیقت تلخ اینجاست که چندان هم از واقعیت دور نیست.
۱. Stranger Things
نوستالژی دههی ۸۰، هیولاهای دنیای وارونه و دوستیهای فراموشنشدنی.
پیش از Stranger Things، نتفلیکس با سریالهایی مثل House of Cards و Orange is the New Black موفقیتهایی داشت. اما این مجموعه بود که نتفلیکس را از یک تولیدکنندهی نوظهور به یک غول سرگرمی تمامعیار بدل کرد. با ورودش، موجی عظیم از توجه به راه افتاد؛ ترکیب نوستالژی دههی هشتاد، شخصیتهای دوستداشتنی و ارجاعات شیرین به فرهنگ عامه، میلیونها بیننده را به خود جذب کرد.
برادران دافر با الهام از آثار جان کارپنتر، استیون کینگ و کلاسیکهای استودیوی امبلین، داستانی علمی-تخیلی و معمایی ساختند که هم آشنا بود و هم تازه. Stranger Things ترکیبی از E.T.، The Goonies، Stand by Me، Altered States و The Thing بود که در نهایت، چیزی کاملاً منحصربهفرد و بهیادماندنی خلق کرد.
نتفلیکس و یک دهه شاهکار ماندگار
نتفلیکس در ده سال گذشته از یک سرویس استریم تازهکار به یکی از بزرگترین غولهای سرگرمی جهان تبدیل شده است. سریالهایی مثل The Queen’s Gambit، Mindhunter و When They See Us نشان دادند که این پلتفرم فقط محلی برای سرگرمی نیست، بلکه میتواند داستانهایی عمیق، تأثیرگذار و ماندگار را به تصویر بکشد. در کنار اینها، آثار پرطرفداری مثل Squid Game و Stranger Things توانستند به پدیدههای جهانی بدل شوند و فرهنگ عامه را به شکل چشمگیری تحت تأثیر قرار دهند.
هرکدام از این شاهکارها ثابت کردهاند که تلویزیون همچنان میتواند الهامبخش، هیجانانگیز و حتی آموزنده باشد. از درامهای روانشناختی گرفته تا فانتزیهای پرهیجان و ترسهای نفسگیر، نتفلیکس در این سالها توانسته برای هر سلیقهای چیزی ارائه دهد. حالا سؤال اینجاست: به نظر شما بهترین شاهکار نتفلیکس در ده سال اخیر کدام است؟ و اگر قرار بود این فهرست را تکمیل کنید، کدام سریال محبوب خودتان را به آن اضافه میکردید؟
منبع: SCREENRANT
بهترین بازی سولزلایک تاریخ چیه؟ میزگیم با امیدلنون @omidlennon
نظرات