نقد و بررسی پسران نیکل
پسران نیکل اقتباسی از رمان کالسون وایتهد است که نویسندهاش با آن جایزه پولیترز را برد. فیلم داستان دو نوجوان در مدرسه بازپروری نیکل را به تصویر میکشد؛ مدرسهای که حدود ۱۱۱ سال در فلوریدا پابرجا بود و نوجوانان رنگینپوست را مورد آزار و اذیت قرار میداد.
از نکات مثبت فیلم میتوان به نحوه فیلمبرداری آن اشاره کرد. پسران نیکل جاهایی داستان را از دید اول شخص ((POV روایت میکند؛ تکنیکی که قبل از این در بانوی دریاچه (۱۹۴۷) و Hardcore Henry (۲۰۱۵) نیز استفاده شده بود. در واقع همین ویژگی جنبه هنری فیلم را بسیار بالا میبرد. در ادامه پسران نیکل را بیشتر نقد و بررسی میکنیم.
اثری تلخ و ناراحت کننده
نمایی آکادمی نیکل در واقعیت
در Hardcore Henry زاویه دید دوربین باعث اکشنترشدن آن میشد. طوری که احساس میکردید که در یک بازی اولشخص هستید. این جا POV بیشتر برای همذاتپنداری بیننده با کاراکترها انجام میشود. به همین خاطر احساسات شخصیتها ملموستر به نظر میآیند.
رمان پسران نیکل کتابی تأثیرگذار و ناراحتکننده است. داستان پسری درونگرا و کنجکاو به نام الوود (ایتن کول شارپ) را روایت میکند که روزی با hichhike به مدرسه میرود. با این حال ماشین راننده مسروقه از آب درآمد. سپس به جرم دزدی به مدرسه نیکل فرستاده شد. این آکادمی در واقعیت Arthur G. Dozier School for Boys (AGDS) نام داشت که حدود یک قرن از بچههای سیاهپوست سوءاستفاده میکرد.
راه فراری نیست
وقتی که روزگار با تو همراه نیست.
الوود ابتدا امیدوار است که روزی از مدرسه آزاد شود، به خانه بازگردد و حتی تحصیلش را در کالج ادامه دهد. با این وجود روزی با ترنر (برندون ویلسون) پسری از هیوستون آشنا میشود که دیگر امیدی به خارجشدن از مدرسه ندارد. چون مدت زیادی را در نیکل سپری کرده است. به همین دلیل شخصیت بدبینتر و ناامیدتری نسبت به الوود دارد. اما به مرور با هم بیشتر دوست میشوند.
رامل راس کارگردان پسران نیکل دورنمایی از بچگیهای الوود را به ما نشان میدهد؛ گذشتههایی که دنیا شگفتانگیزتر بود و همه چیز زیباتر به نظر میرسید. اما افسوس که این روزها تمام شدند و الوود در نیکل زندانی شد.
تغییر زاویه دوربین از الوود به ترنر
مادربزرگ الوود در جشن کریسمس
فیلم چند بار زاویه دوربین را عوض میکند؛ مثلا سکانسهایی با دیدگاه ترنر فیلم را دنبال میکنیم، در این زمان الوود بزرگ شده است و دیگر پسری خوشبین و امیدوار نیست، بلکه مردی رنجدیده و خسته است که اثرات مدرسه بر او را بیشتر میتوان مشاهدات کرد.
تغییر POV از دیدگاه هنری نوآوری بزرگی محسوب میشود. ولی برای کسانی که چیزی از کتاب نمیدانند. بیشتر آنها را سردرگم میکند؛ انگار رامل راس از شما انتظار دارد که داستان را از قبل بدانید. همین ویژگی پسران نیکل را به اثری کسلکننده تبدیل میکند. راس قبل از پسران نیکل مستندهای مختلفی از سیاهپوستان تنگدست را ساخته بود. در واقع تکنیک POV و کلاژهای بهیادماندنی فیلم را از آثار قبلیش مثل Hale County وام گرفته است. ولی از طرفی پیوند مخاطب با شخصیتها را کم میکند.
هنگامی که الوود پیر میشود، دوربین از حالت اولشخص خارج میشود، پس از آن با دید سومشخص نگاهی به زندگی او میاندازیم. در کل پسران نیکل شناخت درستی نسبت به الوود و ترنر ارائه نمیدهد. به همین دلیل پایان فیلم احساس میکنیم که هیچ یک از کاراکترها را نشناختهایم. با این وجود برخی روایت غیرخطی پسران نیکل را شاعرانه میدانند.
در پایان
پسران نیکل را میشد به شیوهای خطیتر و متداول مثل سایر فیلمها کارگردانی کرد. با این وجود نحوه کارگردانی و فیلمبرداری راس، پسران نیکل را از نظر هنری به اثری درخور و متفاوت تبدیل میکند. اما از طرفی مردم را بیشتر خسته میکند. بهخصوص وقتی که چیزی از کتاب یا داستان نمیدانید. با این حال فیلم مانند کتاب اثری تکاندهنده و تراژدیک محسوب میشود که نشان میدهد که چگونه یک آکادمی فاسد میتواند آینده بچهها را نابود کند.
منبع: vulture
سلطان بازیهای ماجراجویی برگشت؛ میزگیم با گلخان جونیور
نظرات