با اینکه بیش از یک دهه از مرگ ایس (Ace) میگذرد، او همچنان نقشی کلیدی در دنیای وان پیس دارد و محبوبیتش میان هواداران ذرهای کم نشده است. مرگ او بیتردید یکی از تلخترین و تکاندهندهترین لحظات کل مجموعه بود؛ لحظهای که لوفی (Luffy) را وادار کرد تا برای محافظت از عزیزانش و تکرار نشدن چنین فاجعهای، قدرتمندتر شود. اگرچه این شخصیت محبوب هرگز به دنیای زندگان بازنمیگردد، اما اراده، خاطرات و رویاهایش همچنان توسط اطرافیانش زنده نگه داشته شده است.
ایس روی زندگی افراد بسیاری اثر گذاشت؛ نه تنها برادرانش، بلکه شخصیتهایی مثل یاماتو (Yamato)، تاما (Tama) و حتی اعضا خدمه کشتیاش. افراد زیادی به امید نجات او با دولت جهانی (World Government) وارد جنگ شدند، اما این دزد دریایی جوان نتوانست از سرنوشت شوم خود بگریزد. اگرچه روشن است که ایس پتانسیل زنده ماندن در آن جنگ را داشت، اما لحظهای برای فدا کردن جانش جهت نجات لوفی تردید نکرد.
در میان خیل عظیمی که برای نجات او تلاش کردند، نام شنکس (Shanks)، یکی از چهار امپراتور دریا (Four Emperors of the Sea) نیز به چشم میخورد. با این حال تلاشهای او هم بینتیجه ماند و زمانی به مارینفورد (Marineford) رسید که ایس و وایتبرد (Whitebeard) جان خود را از دست داده بودند. حالا که مانگا در جریان آرک الباف (Elbaph Arc) قرار دارد، چپتر ۱۱۶۹ پرده از رازی برمیدارد که ارتباط میان شنکس و ایس را دردناکتر از همیشه جلوه میدهد.
شنکس به ایس به چشم برادر نگاه میکرد
همزمان با ادامه فلشبکها در آرک جدید، شاهد ادامه گفتگو میان گابان (Gaban) و شنکس هستیم که ۱۴ سال پیش در الباف رخ داده است. وقتی شنکس متوجه میشود که راجر (Roger) پسری داشته، نکتهای کلیدی را مطرح میکند: ایس برای او حکم یک برادر را دارد. شنکس تنها یک ساله بود که توسط راجر به فرزندی پذیرفته شد و تمام کودکی و نوجوانی خود را روی دریا و کنار دزدان دریایی راجر (Roger Pirates) گذراند.
شنکس و باگی (Buggy) برای خدمه درست مثل فرزندان خودشان بودند و همین موضوع پیوند عاطفی آنها را نسبت به سایر گروههای دزدان دریایی بسیار عمیقتر میکرد. شنکس با شنیدن خبر وجود ایس واقعاً خوشحال شد و حتی آرزو داشت که او راه پدرش را ادامه دهد. با اینکه این دو نفر فرصت زیادی برای صمیمی شدن نداشتند، اما یکبار با هم دیدار کردند و ساعتها درباره لوفی حرف زدند. وقتی شنکس فهمید که ایس قصد دارد بلکبیرد (Blackbeard) را تعقیب کند، هر کاری از دستش برمیآمد انجام داد تا جلوی او را بگیرد؛ تا جایی که حتی شخصاً نزد وایتبرد رفت و درخواستش را مطرح کرد.
شنکس در نهایت خود را به مارینفورد رساند، اما واقعیت بسیار بیرحمتر از تصوراتش بود. او پیکر بیجان پسر راجر را روی دوش کشید و مراسم خاکسپاری او را در کنار وایتبرد برگزار کرد. تنها به واسطه اعتبار و نفوذ شنکس بود که ایس و وایتبرد توانستند وداعی شایسته داشته باشند؛ وگرنه نیروی دریایی هرگز اجازه نمیداد برای دو تن از خطرناکترین دزدان دریایی جهان مراسم تدفین درستی برگزار شود. با دانستن حس برادری شنکس نسبت به ایس، تراژدی مرگ او و تلاشهای نافرجام شنکس برای نجاتش، حالا رنگ و بوی غمانگیزتری به خود میگیرد.
نظر شما چیست؟ دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
منبع: Comicbook
رازهای یوتوب فارسی؛ میزگیم با سکشات – قسمت اول
نظرات