فلشبک گاد ولی ثابت کرد قدرت واقعی وان پیس در مبارزاتش نیست
بیست و هشت سال از زمانی که مانگای محبوب ایچیرو اودا (Eiichiro Oda)، یعنی وان پیس (One Piece)، در هفتهنامه شونن جامپ (Weekly Shonen Jump) به چاپ رسید میگذرد و داستان هنوز تا رسیدن به پایان فاصله زیادی دارد. قصه با مانکی دی. لوفی (Monkey D. Luffy) آغاز میشود که برای یافتن گنجی افسانهای و ادعای عنوان پادشاه دزدان دریایی (Pirate King) دل به دریا میزند. با ادامه سفر، او اعضای جدیدی برای خدمه خود پیدا میکند که همگی رویاهای منحصر به فرد خود را دارند.
آنها گرد هم میآیند تا وارد «گرند لاین» (Grand Line) شوند و سفر خود را به سوی آخرین جزیره، «لافتیل» (Laughtale)، ادامه دهند. هرچه داستان پیش میرود، لایههایی از اسرار و حقایق پنهان این دنیای از هم گسیخته، آهستهآهسته برملا میشود. این مجموعه بسیار عمیقتر و پیچیدهتر از آن چیزی است که در نگاه اول نشان میدهد، و زیبایی حقیقی آن نیز در همین نکته نهفته است. وان پیس در ژانر شونن (Shonen) دستهبندی میشود، و به همین دلیل، طرفداران اغلب انتظار دارند که مجموعه مملو از صحنههای مبارزه هیجانانگیز و نفسگیر باشد.
با این حال، برخلاف این انتظارات، چنین لحظاتی تنها کسری از آن چیزی را تشکیل میدهند که این مجموعه واقعاً برای عرضه دارد. یکی از مورد انتظارترین مبارزات، سرانجام در فلشبک «گاد ولی» (God Valley) به نمایش درآمد و مجموعه بار دیگر به ما فهماند که انتظار برای دیدن صحنههای مبارزه شگفتانگیز، بهخصوص در فلشبکها، تلاشی بیثمر است.
مورد انتظارترین مبارزه وان پیس حتی به انتظارات طرفداران نزدیک هم نشد
واقعیت داستانسرایی وان پیس این است که بسیاری از مبارزات افسانهای، یا فقط در حد اشاره باقی میمانند یا در طول فلشبکها بسیار کوتاه به تصویر کشیده میشوند. مبارزه ایس (Ace) با بلکبرد (Blackbeard)، نبرد آکاینو (Akainu) علیه آئوکیجی (Aokiji)، و درگیری افسانهای میان راجر (Roger) و وایتبرد (Whitebeard)، همگی نمونههایی هستند که نشان میدهند ما هرگز شاهد خود مبارزات نبودیم، بلکه تنها نگاههایی گذرا دیدیم که از اهمیت بالای این نبردها خبر میدادند.
همین الگو دقیقاً در مورد اتحاد غیرمنتظره راجر و گارپ (Garp) طی «حادثه گاد ولی» (God Valley Incident) تکرار شد؛ زمانی که آنها «شبک» (Xebec) را از میان برداشتند. در حالی که «شبک» در روایتی که سنگوکو (Sengoku) تعریف کرد، به عنوان یک شرور بیرحم معرفی شده بود، حقیقت وجودی او سرانجام در آخرین فلشبک در «آرک الباف» (Elbaf Arc) فاش شد. با این حال، سنگوکو در مورد اتحاد راجر و گارپ و دلیل پشت آن دروغ نگفته بود. «ایمو» (Imu)، حاکم مرموز جهان، از قدرتهای خود استفاده کرد تا «شبک» را همچون عروسکی خیمهشببازی کنترل کند و به او دستور داد تا همسر و پسر خود را به قتل برساند.
«شبک» بهسختی میتوانست ذهن خود را شفاف نگه دارد، اما آرزو داشت به دست دوستانش کشته شود تا به افرادی که برایشان اهمیت قائل بود، آسیبی نزند. راجر، بهطور ویژه، تاریخچهای طولانی با این رقیب دزد دریایی خود داشت و به همین دلیل، در طول نبرد بسیار احساساتیتر بود. از دیدگاه داستانسرایی، هیچ ایرادی به این نبرد وارد نبود؛ در واقع، این نبرد بهشکلی بینقص، هم قدرتهای شخصیتها و هم بارهای عاطفی سنگینی را که به دوش میکشیدند، به تصویر کشید.
با این وجود، انتظارات (مخاطبان) متفاوت است، بهویژه وقتی با دیگر مبارزات ژانر شونن مقایسه میشود، زیرا بسیاری تمایل دارند نبردهای پرزرقوبرق و پر از جلوههای ویژه ببینند، که این هرگز نقطه قوت «وان پیس» نبوده است.
وان پیس در هر چیزی جز مبارزات، میدرخشد
وقتی صحبت از نبردها، بهخصوص نبردهای افسانهای، به میان میآید، باید پذیرفت که «وان پیس» بهترین در این حوزه تخصصی نیست. البته این بدان معنا نیست که همه نبردها ضعیف هستند، چرا که ما در گذشته شاهد چندین مبارزه جذاب بودهایم، بهویژه نبردهایی که مربوط به «سهگانه هیولایی» (Monster Trio) دزدان دریایی کلاه حصیری (Straw Hat Pirates) است. با این حال، تعیینکنندهترین ویژگی این مجموعه، جهانسازی (World-Building) شگرف آن و چگونگی تنیده شدن داستانها و افسانهها (Lore) در تار و پود آن طی تقریباً سه دهه است. این همان دلیل اصلی است که طرفداران هنوز شیفته این اثر هستند.
در داستانی که تماماً درباره ماجراجویی است، خلق محیطی باورپذیر و غنی از جزئیات، اغلب برای ایجاد اصالت در داستان و غوطهور ساختن مخاطب، امری ضروری است. نه تنها این، بلکه همه چیز در این داستان از همان ابتدا به یکدیگر متصل است. این شامل شخصیتهای فرعی مانند «باگی» (Buggy) و «کروکودایل» (Crocodile) نیز میشود که بسیار زودتر در داستان معرفی شدند و علیرغم زمان حضور بسیار اندک، همچنان به تکامل خود ادامه میدهند. هر جزیره، هر دولت و هر شخصیت، بخشی از شبکهای از تأثیرات است که به تاریخ جهانی، اسرار باستانی یا درگیریهای جاری گره خورده است.
«اودا» (Oda) هرگز بهطور تصادفی یا صرفاً برای سرگرمی تصمیم به نمایش خطوط داستانی نمیگیرد؛ در عوض، ما در حال کشف چهرههای گوناگون از همین دنیای واحد هستیم و با گذشت زمان، تصویر بزرگتری را درک میکنیم. وقتی اینگونه به قضیه نگاه میکنیم، درمییابیم که مبارزات افسانهای در پسزمینه داستان نیز بخشی از همین «جریان» هستند و به همین دلیل است که اکثراً هرگز بهطور کامل نمایش داده نمیشوند.
مانگاهای بسیار کمی وجود دارند که تغییرات بلندمدت را به این زیبایی و با این جزئیات دقیق درک کرده و به تصویر بکشند؛ مهارتی که «اودا» در «وان پیس» به حد استادی رسانده است. به عنوان مثال، پس از نابودی «پادشاهی لولوسیا» (Lulusia Kingdom)، سطح آب دریاها به اندازه یک متر بالا آمد و کل دنیای «وان پیس» را به شیوهای ملموس و فراموشنشدنی تحت تأثیر قرار داد. این جزئیات بهظاهر کوچک، تأکید میکنند که زیبایی «وان پیس» صرفاً به جزایر خلاصه نمیشود، بلکه این خطوط داستانی متعدد و پیچیدگیهای در هم تنیده است که باعث میشود داستان، زنده و پویا احساس شود. نظر شما چیست؟ دیدگاه خود را در زیر بنویسید و هماکنون به این گفتگو بپیوندید.
منبع: comicbook

نظرات