چشمانداز بزرگ آثار تلویزیونی همیشه در حال تغییر است و در این میان شبکهها و شورانرها با یک چالش و مشکل اساسی روبهرو هستند: تعیین اینکه سریال چند فصل داشته باشد و چگونه یک داستان خوب را بدون افراط یا تفریط روایت کند. در حالی که برخی سریالها به صورت ناگهانی کنسل میشوند و نمیتوانند داستان خود را تکمیل کنند، برخی نیز ورای آن اندازه استاندارد و متناسب خود به حیاتشان ادامه میدهند و اغلب در این مسیر قادر به حفظ کیفیت خود نیستند. حال سریال The Last of Us، اثر شایسته و تحسینشده شبکه HBO مسیر متفاوتی در پیش گرفته و از فرمولی بهره میبرد که بقیه سریالها نیز باید از آن تبعیت کنند.
چندی پیش به صورت رسمی تایید شد که سریال لست آو آس با فصل چهارم به پایان خواهد رسید و اینگونه یک رویکرد مهم در داستانسرایی ساختارمند و برنامهریزی شده را ارائه میکند. این سیاستگذاری به شورانرها کمک میکند تا روی روایت یک داستان کامل و باکیفیت متمرکز شوند و به فکر کش دادن اپیزودها یا حتی اتمام هرچه سریعتر سریال نباشند. مهمتر از آن، چنین رویکردی باعث میشود تا طرفداران بدون نگرانی درباره کنسلهای ناگهانی و یا فیلرهای (یا به قول خودمان آب بستن به داستان!) نابهجا نباشند و از سریال مورد علاقه خود لذت حداکثری ببرند. با در آغوش گرفتن یک فرمت معین و دقیق، سریال The Last of Us نشان میدهد چگونه آثار تلویزیونی میتوانند در عین جذابیت با برنامهریزی دقیق و واضح پیش بروند. و خب فکر میکنم بقیه سریالها نیز باید از لست آو آس این درس مهم را بیاموزند.
The Last of Us به مخاطبان آرامش خاطر میدهد
یکی از مایوسکنندهترین جنبههای دنبال کردن یک سریال تلویزیونی برای مخاطبان مسئله گنگی و نامشخص بودن آینده آن است. کم نیستند سریالهای هیجانانگیز و باکیفیتی که به خاطر چالشهای متعدد (از جنبه مالی گرفته تا سیاستگذاریهای خاص یک شبکه یا کمپانی) در میانههای مسیر کنسل شده باشند. مخاطبان با تماشای یک سریال به نوعی روی شخصیتها و روایت آن سرمایهگذاری میکنند و به آنها اهمیت میدهند؛ اما خب متاسفانه این موارد در بسیاری از کیسها برای شبکه سازنده اهمیتی ندارد و به راحتی پروژه را کنار میزند. در سمت مقابل نیز بسیاری از سریالها پس از رسیدن به موفقیت نسبی، تصمیم میگیرند تا جای ممکن داستان خود را – حتی بدون داشتن توجیه منطقی یا توجه به پتانسیل ایده کلی – تا سالهای سال ادامه میدهند و به ماشین چاپ پول تبدیل میشوند. این موضوع نیز دقیقا به ضرر طرفداران است؛ چراکه آنها از دریافت یک پایانبندی و نتیجهگیری درخور و ایدهآل محروم میشوند، آن هم به خاطر اینکه سازندگان میخواهند تا جای ممکن از سریال خود پول دربیاورند.
با تمام این اوصاف شبکه HBO با اعلام اینکه سریال The Last of Us به احتمال قوی با فصل چهارم به پایان خواهد رسید، چیزی به طرفداران هدیه کرده که تا حد زیادی کمیاب است: آرامش خاطر. آنها مطمئن هستند که این سریال با برنامهریزی دقیق و متناسب به سمت پایانبندی خود میرود و به راحتی میتوانند به کار سازندگان اعتماد کنند. در چنین شرایطی طرفداران دیگر نگران کنسلی ناگهانی سریال و نیمهکاره رها شدن داستان نیستند و همچنین قرار نیست خبری از طولانی شدن بیش از حد سریال و از دست رفتن ارزش و هدف داستان باشد.
این به مخاطبان اجازه میدهد تا با خیال راحت از هر اپیزود و لحظه لذت ببرند و ترسی از «خطا رفتن» سریال نداشته باشند. بسیاری از سریالهای تلویزیونی شروع قدرتمندی دارند اما در ادامه نمیتوانند شتاب و کیفیت خود را حفظ کنند. با این حال در سریال لست آو آس هر اپیزود هدف مشخصی دارد و بدون رفتن به بیراهه و یا کش دادن بیمورد اتفاقات، داستان کلی را رو به جلو هدایت میکند. چنین رویکردی مخصوصا در دنیای امروز بسیار کم مشاهده میشود و بدون شک استودیوهای دیگر هم باید از آن الگو بگیرند.
فرمول لست آو آس هم برای طرفداران خوب است و هم شبکه سازنده
اگر بخواهیم از منظر شبکه سازنده به این مسئله نگاه کنیم، داشتن یک سریال ساختارمند و برنامهریزی دقیق برای آن مزایای بلندمدت بسیاری به همراه دارد. سریالهای که بیش از حد طولانی میشوند معمولا کاهش شدید بینندگان را تجربه میکنند، چراکه کمکم جذابیت و هیجان آنها از میان میرود. با متمرکز نگه داشتن سریال The Last of Us، شبکه HBO Max از بالا ماندن کیفیت و استقبال متناسب مخاطبان اطمینان حاصل میکند. علاوه بر اینها یک سریال محدود که به بهترین شکل ممکن ساخته شده، ارزش تماشای چند باره دارد و برای شبکههای استریم به یک اثر ارزشمند و درآمدزا تبدیل میشود.
این مدل تجاری قبلا هم به خوبی جواب داده است. به عنوان مثال سریال برکینگ بد (Breaking Bad) پس از تنها ۵ فصل شگفتانگیز و فشرده به پایان رسید و با پرهیز از تله طولانی شدن بیش از حد، هنوز هم به عنوان یکی از برترین سریالهای تاریخ تلویزیون شناخته میشود. در همین حین سریالهایی مثل مردگان متحرک (The Walking Dead) و دکستر (Dexter) آنقدر به کار خود ادامه دادند که از یک نقطه خاص به بعد، ارزش و جذابیت آنها تا حد زیادی از بین رفت. خود HBO هم تجربههای مشابهی در این زمینه دارد؛ مثلا سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) علیرغم توصیههای جرج آر. آر. مارتین زودتر از آنچه شایسته بود به پایان رسید و همین پایانبندی ناقص و عجلهای باعث شد تا ارزش و کیفیت کلی سریال زیر سوال برود. در این میان سریال لست آو آس میخواهد با برداشتن قدمهای حساب شده و دقیق، خود را در تاریخ تلویزیون ماندگار کند.
متاسفانه بسیاری از کمپانیهای صنعت تلویزیون فکر میکنند «یک سریال میتواند تا زمانی که مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرد، ادامه داشته باشد». همین تفکر باعث شده تا خیلی از سریالهای خوشساخت و شایسته آنقدر رو به جلو حرکت کنند که تمام ایدهها و ارزششان رو به زوال بگذارد. اما خب همانطور که اکنون The Last of Us اثبات کرده، ارزش واقعی آن است که بدانیم کجا و چگونه دست از کار بکشیم.
بر همین اساس به نظر میرسد سریالهای تلویزیونی بیشتری باید این نوع برنامهریزی و هدفگذاری متناسب را در آغوش بگیرند. یکی دیگر از نمونههای خارقالعاده این سیاستگذاری درست در تلویزیون سریال The Leftover است که تنها پس از سه فصل بینظیر به کار خود پایان داد و قطعا یکی از بهترین سریالهای تاریخ است. بنابراین ما امروزه به چنین آثاری احتیاج داریم؛ آثاری که یک ساختار و هدف معین دارند و بدون توجه به ترندها و اعداد و ارقام قراردادی به کار خود ادامه میدهند و در بهترین زمان مناسب از عرصه کنار میروند. بدون شک مخاطبان هم دوست دارند سریالهایی را تماشا کنند که ریسک کنسلی ناگهانی یا طولانی شدن توجیهناپذیر در آنها کم باشد.
سریالهای محدود و روایتهای چند فصلی ساختارمند همین حالا هم در ژانرهای مختلف به اثبات رسیده است. سریالهایی نظیر چرنوبیل (Chernobyl) و گامبی وزیر (The Queen’s Gambit) به خوبی نشان دادهاند که یک فصل عالی و درجه یک میتواند تاثیری فراگیر و ماندگار داشته باشد. همچنین سریال چیزهای عجیب (Stranger Things) با اعلام پایان داستان در فصل پنجم تصمیم هوشمندانهای اتخاذ نمود و اینگونه داستان میتواند طبق اندیشه و خواستههای سازندگان به پایان برسد و خبری از استرس احتمالی برای طرفداران – و شاید هم کنسل شدن ناگهانی توسط شبکه سازنده – نخواهد بود.
امیدوار هستیم در آینده سریالهای بیشتری این رویکرد را در پیش بگیرند. آثار تلویزیونی باید به جای توجه به اعداد و ارقام و تعداد اپیزودها و فصول خود، روی مسائل مهمتری مثل یک داستان قدرتمند و شایسته متمرکز شوند. سریال The Last of Us هم با مسیر انتخابی خود نه تنها طرفداران را راضی میکند، بلکه پتانسیل تبدیل شدن به اثر ماندگار و خاطرهانگیز را دارد. اگر بقیه شبکهها و شورانرها هم بتوانند پا جای پای لست آو آس و امثال آن بگذارند، قطعا آینده تلویزیون و داستانسرایی بسیار درخشان خواهد بود.
نظرات