ماموریت یاغیان غربی، اولین ماموریت داستانی رد دد ردمپشن ۲ (Red Dead Redemption 2) و نقطه آغاز حماسه باشکوه بازی است که بازیکن را درست در میانه یک بحران مرگبار قرار میدهد. گروه ون در لیند (Van der Linde) پس از یک سرقت ناموفق در بلکواتر و گرفتار شدن در کولاکی سهمگین، برای بقا به یک شهرک معدنی متروکه پناه میبرند. در این میان، مرگ دیوی کالندر، ماموریت جستجوی آذوقه و رویارویی با باند اودریسکولها، فضای پرتنشی را رقم میزند که بازیکن را از همان لحظات نخست درگیر میکند. این ماموریت نهتنها مقدمهای برای معرفی شخصیتها و روابط پیچیدهشان است، بلکه با جزئیات مخفی، اهداف مدال طلایی و ارجاعات سینمایی، یکی از بهیادماندنیترین بخشهای آغازین بازی محسوب میشود. در ادامه، به بررسی کامل داستان، اهداف و نکات جالب این ماموریت میپردازیم.
داستان ماموریت «یاغیان غربی» در بازی رد دد ردمپشن ۲
در این ماموریت، گروه ون در لیند، در حالی که نیمه یخزده، در آستانه مرگ و در حال فرار هستند، در یک شهرک متروکه معدنی پناه میگیرند. داچ، آرتور و مایکا برای یافتن آذوقه راهی میشوند.
ماجرا از جایی آغاز میشود که پس از یک سرقت ناموفق از یک کشتی مسافربری در بلکواتر و فرار گروه ون در لیند به داخل یک کولاک در آمبارینو، اعضای گروه به سختی زنده ماندهاند و دیوی کالندر که زخمی شده، در آستانه مرگ است. آرتور مورگان سپس ظاهر میشود و به داچ خبر میدهد که یک سکونتگاه متروکه پیدا کرده که میتوانند موقتا در آن بمانند. وقتی گروه به محل میرسد، با عجله دیوی را به داخل یک کلبه میبرند، اما او بر اثر جراحاتش جان میدهد. در واکنش، داچ یک سخنرانی انگیزشی برای گروه انجام میدهد و آنها را به قوی ماندن و تبدیل کولتر به یک اردوگاه موقت تشویق میکند. او به گروه میگوید که خودش و آرتور برای جستجوی غذا و آذوقه میروند و سپس کلبه را ترک میکنند.
آرتور و داچ برای پیدا کردن آذوقه و همچنین یافتن نشانهای از مایکا یا جان مارستون، که برای همین کار فرستاده شده بودند، راهی میشوند. خیلی زود مایکا را پیدا میکنند که به آنها خبر یک خانه روستایی نزدیک را میدهد و آنها را به آنجا میبرد. وقتی به محل میرسند، آرتور پشت یک آغل گاو و مایکا پشت یک گاری پنهان میشود، در حالی که داچ برای صحبت با ساکنان خانه جلو میرود.
هنگامی که داچ، خود را به عنوان یک مسافر تنها که در مسیر گم شده معرفی میکند، با آنها صحبت میکند، مایکا متوجه جنازهای در گاری میشود و به آرتور خبر میدهد. آرتور سعی میکند او را آرام کند و یادآوری کند که تمرکز باید روی داچ باشد. مردان داخل خانه که معلوم میشود اعضای باند رقیب، یعنی پسران اودریسکول (O’Driscoll Boys) هستند، شروع به تهدید داچ میکنند که در نهایت به یک درگیری مسلحانه بین آرتور، داچ و مایکا با اودریسکولها منجر میشود.
بعد از پایان تیراندازی، داچ از آرتور میخواهد که به او در جستجوی کلبه برای پیدا کردن آذوقه کمک کند. آرتور مقداری غذا و مهمات پیدا میکند، به همراه سرنخهایی از آنچه اتفاق افتاده است. او ممکن است لکه خون روی زمین و عکسی از ساکنان قبلی کلبه، یعنی یک زن و شوهر، پیدا کند.
وقتی جستجو تمام میشود، داچ به آرتور میگوید که انبار را برای پیدا کردن وسایل مفید بگردد. آرتور وارد انبار میشود و توسط یکی از اودریسکولها که از بالای انبار روی او میپرد، غافلگیر میشود. یک درگیری تنبهتن شکل میگیرد و داچ با لبخند، تماشا میکند که آرتور به راحتی حریفش را مغلوب میکند. پس از شکست دشمن، داچ از آرتور میخواهد که با زور از او اطلاعات بگیرد. اودریسکول به آرتور میگوید که مخفیگاه آنها در جنوبغربی محل فعلی، کنار یک دریاچه است و همچنین به نقشه یک سرقت قطار که در حال برنامهریزی آن بودند اشاره میکند. پس از اعتراف، داچ اختیار میدهد که آرتور او را بکشد یا رهایش کند، یا حتی بیهوشش کند. اگر بازیکن او را رها کند، این شخصیت در ماموریت دیگری دوباره ظاهر میشود و در نهایت کشته خواهد شد.
در داخل انبار یک اسب تنسی واکر وجود دارد که آرتور باید آرامش کند. سپس داچ به آرتور میگوید که اسب را به تیرک بستن جلوی خانه ببرد و آن را برای خودش نگه دارد. در همین حین، صدایی از داخل خانه شنیده میشود که به خاطر اذیتکردن یک زن وحشتزده توسط مایکا ایجاد شده است. زن که در زیرزمین پنهان شده بود، وحشتزده است و با پرتاب بشقاب و چاقو به سمت مایکا، مقاومت میکند، در حالی که مایکا فقط سرگرم شده است. وسط این آشوب، و در حالی که داچ سعی میکند مایکا و زن را آرام کند، فانوسی واژگون میشود و باعث آتش گرفتن خانه میشود. داچ با آرامش، زن را که نامش سیدی ادلر است، خلع سلاح کرده و آرامش میدهد. سپس به او پیشنهاد میدهد که همراهشان برگردد تا در امان باشد. چهار نفر آنها به کولتر بازمیگردند در حالی که خانه در حال سوختن است.
اهداف مدال طلایی این ماموریت
- در طول درگیری تیراندازی هیچ آسیبی نبینید.
- ۶ مورد یا بیشتر از مزرعه ادلر غارت کنید.
- ماموریت را با دقت حداقل ۸۰ درصد به پایان برسانید.
نکات جالب درباره ماموریت «یاغیان غربی»
- تنها حضور خاویر اسکولا در این ماموریت درست قبل از نمایش عنوان فصل روی صفحه است. او از پشت دیده میشود که همراه با مایکا و پشت سر سومین گاری کاروان سواری میکند. اگر بازیکن با یک باگ وارد کلبه شود، خاویر دیده نمیشود. ممکن است او هم مانند جان و مایکا در حال شناسایی بوده باشد، اما چون نامش ذکر نشده، احتمال بیشتری دارد که غیبتش یک سهو باشد.
- اولین دیالوگهای هوزیا اشاره میکند که زمان وقوع ماموریت ماه مه است. این یعنی رویدادهای شش فصل اول احتمالا از مه ۱۸۹۹ تا اواخر همان سال اتفاق میافتد و فصل دوم ممکن است در اواخر مه یا اوایل ژوئن ۱۸۹۹ آغاز شود.
- همچنین اولین جملهاش، «اگر زودتر توقف نکنیم همهمان خواهیم مرد»، همان جملهای است که آرتور در ماموریت «دو راهی» (A Fork in the Road) به یاد میآورد، اگر میزان افتخارش بالا باشد.
- اگر هنگام نمایش تیتراژ آغازین به نقشه نگاه کنید، آیکون مایکا را همراه با کاروان میبینید، حتی با اینکه او قبل از صحنه کاتسین به جلو فرستاده شده بود.
- صحنه ابتدایی عبور کاروان گروه از کولاک در واقع خارج از نقشه رخ میدهد. این منطقه در شمالغربی Spider Gorge و پشت مرز نقشه است و تنها با استفاده از باگ یا تغییرات بازی میتوان دوباره به آنجا رفت.
- سخنرانی انگیزشی داچ در آغاز کاتسین، بعدا با کمی تغییرات زمانی که گروه در اردوگاه Horseshoe Overlook مستقر میشود، دوباره توسط او گفته میشود.
- نشانهای روی مینیمپ محل جسد دیوی را نشان میدهد، هرچند از پنجرهها نمیتوان جسدش را دید.
- اگر با باگ وارد کلبه شوید، میتوانید جسد دیوی را ببینید و با همه اعضای گروه داخل سلام و احوالپرسی کنید. برای این کار باید سمت چپ درب از اسب پیاده شوید و بلافاصله وارد حالت اولشخص شوید و به جلو حرکت کنید؛ این کار باعث میشود درب باز شود و آرتور بتواند وارد شود.
- از نسخه بهروزرسانی ۱٫۱۴، این باگ دیگر امکانپذیر نیست.
- پس از پایان کاتسین، چارلز مقابل سوزان و نزدیک در میایستد.
- اگر آرتور در جای اشتباهی پناه بگیرد، داچ دربارهاش اظهار نظر میکند.
- اگر آرتور از داچ در برابر اودریسکولها با شلیک به یکی از آنها محافظت نکند، مایکا این کار را انجام خواهد داد.
- اگر با استفاده از تغییرات بازی، بازیکن اودریسکول فراری را در طول تیراندازی دنبال کند، دیده میشود که او کمی آنسوتر کنار جاده، خارج از مزرعه ادلر توقف میکند.
- اگر آرتور عکس عروسی سیدی را زمانی که داچ هنوز داخل کلبه است بردارد، داچ خواهد گفت هر چیزی را که به درد نمیخورد، زمین بگذار. آرتور هم میگوید «بیچاره حتما قبل از کشتهشدنش ازدواج کرده بوده».
- پس از ترک انبار برای بستن اسب، دیگر امکان ورود مجدد وجود ندارد، چون یک دیوار نامرئی ایجاد میشود.
- اگر آرتور اودریسکول را ببخشد، او دوباره در ماموریت «دوستان قدیمی» (Old Friends) دیده میشود.
- اسب اودریسکول را میتوان بیرون انبار دید که منتظر اوست.
- اگر با تغییرات بازی، اودریسکول آزادشده را دنبال کنید، دیده میشود که او از کولتر عبور کرده و در دره بیگ ولی میچرخد.
- در حالت گشتوگذار آزاد، قبل و بعد از سومین ماموریت فصل اول، آرتور ممکن است به سیدی پیشنهاد دهد اسبی را که از انبار برداشته به او برگرداند، اما سیدی میگوید آن اسب متعلق به اودریسکولها بوده و برایش مهم نیست حتی اگر آن را بکشد.
- فرهنگنامه بازی ممکن است در طول این ماموریت باز شود، اما پس از آن قفل خواهد شد و تا ماموریت «پیامدهای شکار» (The Aftermath of Genesis) بسته میماند.
- اگر آرتور در جریان تیراندازی با اودریسکولها خلع سلاح شود، دیگر قادر به برداشتن اسلحهاش نخواهد بود. با این حال، اسلحه در صحنه کاتسین هنگام ورود به انبار دوباره ظاهر میشود.
- این تنها ماموریت بازی است که در آن میتوان اسب یکی از اعضای گروه (تایما، اسب چارلز) را سوار شد.
- بخش زیادی از صحنه آغازین بازی ممکن است از فیلم جنایی سال ۱۹۹۲ سگهای انباری (Reservoir Dogs)، اولین فیلم کوئنتین تارانتینو، الهام گرفته باشد که بلافاصله پس از پایان یک سرقت ناموفق آغاز میشود.
یاغیان غربی چیزی بیش از یک ماموریت ساده آغازین در بازی رد دد ردمپشن ۲ است؛ این بخش همان نقطهای است که تنش، تراژدی و شخصیتپردازی عمیق با یکدیگر گره میخورند و مسیر داستانی عظیم بازی را شکل میدهند. از رویارویی خونین با اودریسکولها تا نجات سیدی ادلر و کشف اولین سرنخها برای ماجراجوییهای بعدی، این ماموریت به شکلی استادانه بازیکن را برای آنچه در پیش است آماده میکند. توجه به جزئیات و کشف نکات مخفی آن، تجربهای لذتبخش و پررمز و راز را رقم میزند.
منبع: Fandom
سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی
نظرات