«Elio»: ماجرای پسری تنها که در جستجوی جایگاه خود در کهکشان است
در دنیای انیمیشن، پیکسار همیشه بهعنوان استودیویی شناخته میشود که فراتر از سرگرمیهای کودکانه میرود و مفاهیم عمیق انسانی را در داستانهایش جا میدهد. فیلم جدید این استودیو، «الیو» (Elio)، نمونهی تازهای از همین رویکرد است. داستان پسری که بهدنبال جایگاهی برای تعلق داشتن است، اما اینبار در دل کهکشان! «الیو» با ترکیبی از طنز، احساس، نوستالژی و نوآوری فنی، سفری متفاوت را برای مخاطبان خود رقم میزند. نگاهی داریم به روند تولید این انیمیشن، الهامات کارگردانها، نوآوریهای فنی و مهمترین پیامهای احساسی نهفته در داستان.
در جستوجوی خود
«الیو» داستان پسری تنها و خیالپرداز است که آرزو دارد توسط موجودات فضایی ربوده شود تا شاید جایی را پیدا کند که واقعاً به آن تعلق دارد
برخی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما دربارهی موجودات فضایی و داستانهای آدمربایی توسط بیگانگان هستند. اما گاهی فیلمهایی ساخته میشوند که بهجای ترس از فضاییها، با کنجکاوی به آنها نگاه میکنند و میپرسند: «آیا میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم؟» انیمیشن تابستانی جدید پیکسار با نام «الیو» (Elio) دقیقاً در همین دسته دوم قرار میگیرد.
مثل خیلی از ما انسانها، شخصیت اصلی این فیلم هم اغلب اوقات احساس تنهایی و بیگانگی میکند. به همین دلیل، تصمیم میگیرد با ارسال سیگنالهایی به فضا، فضاییها را تشویق کند تا او را بدزدند، به این امید که جایی را پیدا کند که به آن تعلق داشته باشد.
فیلم «الیو» حاصل همکاری برخی از بهترین استعدادهای جوان پیکسار است. کارگردانی این اثر را «دومی شی» (کارگردان Turning Red)، «مادلین شرافیان» (نامزد اسکار برای انیمیشن کوتاه Burrow) و «آدریان مولینا» (نویسنده و کارگردان Coco) برعهده داشتهاند. هر سه نفر، در نگارش داستان فیلم هم نقش داشتهاند. طراح صحنهی با تجربه، «هارلی جساپ» هم در پروژه حضور داشته است. سرپرستان انیمیشن، «جود براونبیل» (The Incredibles 2 و Turning Red) و «تراویس هاتاوی» (Inside Out) بودهاند.
برای شکلگیری داستان «الیو»، فیلمسازان به سراغ الهامگیری از فیلمهای کلاسیکی رفتند که به موجودات فضایی پرداختهاند؛ آثاری مثل «برخورد نزدیک از نوع سوم» استیون اسپیلبرگ، «چیز» جان کارپنتر و «بیگانه» ریدلی اسکات.
دومی شی میگوید: «ایدهی اولیه داستان را آدریان مولینا مطرح کرد. او شخصیت الیو را تا حد زیادی بر اساس تجربیات شخصی خودش طراحی کرده بود. مادرش در ارتش کار میکرد و خودش همیشه حس یک کودک عجیبوغریب را در پایگاه نظامی داشت. اما وقتی مجبور شد به پروژهی Coco 2 بپیوندد، هدایت فیلم را به مادلین شرافیان و بعد هم به من سپرد. الهام ما برای الیو، دقیقاً همان حسهای دوران کودکیمان بود؛ حس تنهایی و جستجوی ارتباط و تعلق داشتن به جایی در این جهان.»
شی توضیح میدهد: «در آغاز فیلم، الیو کاملاً شیفتهی ایدهی ربوده شدن توسط موجودات فضایی و سفر به فضاست. فکر میکنم خیلی از ما در آن سن و سال چنین حسی داشتیم. حتی حالا هم که بزرگ شدیم، باز هم در ذهنمان جستجوی جایی که به آن تعلق داشته باشیم، ادامه دارد.»
او ادامه میدهد: «اینکه الیو یک فضاییباز بزرگ است، برای من کاملاً قابل درک بود. البته من خودم به جای فضا، عاشق انیمیشن و انیمه بودم. یادم هست وقتی اولین بار در دوران دبیرستان به یک همایش انیمه رفتم، همان حسی را داشتم که الیو وقتی توسط فضاییها ربوده میشود، تجربه میکند؛ حس اینکه بالاخره در جای درست هستم، کنار آدمهای خودم.»
رنگهای واقعی (True Colors)
این انیمیشن ترکیبی از ماجراجویی فضایی و دغدغههای انسانی مثل احساس بیگانگی و نیاز به ارتباط است
وقتی داستان فیلم شکل گرفت، همین الهامات روی انتخاب رنگها هم تاثیر گذاشت. سازندگان میخواستند فضای فیلم همزمان هم امید و کنجکاوی درباره فضا را منتقل کند و هم جنبههای عجیب و بامزه آن را.
شرافیان میگوید: «خیلی از انتخاب رنگها لذت بردیم. هر دویمان طرفدار رنگهای پرانرژی و جسورانهایم. روزهای زندگی الیو روی زمین را طوری طراحی کردیم که حس کند او کاملاً متفاوت است. به همین دلیل، به او ظاهری الکتریکی و سبزگونه دادیم، شبیه آدمفضاییهای کلاسیک.»
وقتی الیو وارد فضا میشود، رنگها کاملاً تغییر میکنند. شرافیان میگوید: «فضا باید برایش مثل بهشت شخصیاش باشد؛ رنگها فوقاشباع، پر جنبوجوش و مثل یک کالیدوسکوپ زیبا. طوری که تماشاگر حس کند اینجا جایی است که الیو باید برای همیشه بماند.»
طراحی شخصیتهای فضایی
«الیو» با ترکیب طنز، تخیل، فناوری و احساس، به یکی از متفاوتترین و درعینحال انسانیترین آثار پیکسار تبدیل شده است
وقتی کارگردانها ایدههایی برای طراحی فضاییها ارائه دادند، تیم انیمیشن با چالش بزرگی روبهرو شد. آنها باید قوانین یک محیط بیگانه و ظاهر موجوداتش را از نو تعریف میکردند.
براونبیل میگوید: «شخصیت Ooooo (دوست فضایی الیو) از همه بیشتر ما را ترساند! اما یک روز یکی از انیماتورها یک دمو آورد و ناگهان همه چیز روشن شد. ظاهر شخصیت حل شد و بعدش انیمیشنش واقعاً لذتبخش شد.»
Ooooo یک سوپرکامپیوتر مایع است و برای جان بخشیدن به او، تیم جلوههای ویژه پیکسار از تکنولوژی متابالهای دههها پیش استفاده کرد و آن را به فرآیندی نوین تبدیل کرد.
کلودیا چونگ-سانی، سرپرست VFX فیلم، میگوید: «Ooooo اولین کاراکتر بدون توپولوژی پیکسار است! او مجموعهای از اشکال ضمنی (ریاضیاتی) است که در هم ادغام میشوند و به انیماتورها آزادی بیسابقهای برای اجرای حرکات و احساسات میدهند؛ در حالی که همچنان شکل مایع و ژلاتینی خود را حفظ میکند. ضمن اینکه درونش مدارها و نورهایی جریان دارد که با هم هماهنگ و پیوسته نمایش داده میشوند.»
او ادامه میدهد: «فرض کنید در دنیای واقعی با یک گلوله خمیر بازی میکنید که با هر تغییر شکل، خودش بهطور خودکار به یک مجسمه شفاف با مدارهای درخشان درونی تبدیل شود! این کار در دنیای واقعی غیرممکن است، اما در دنیای Elio کاملاً ممکن شد.»
طراحی فضایی متفاوت
کارگردانان فیلم با الهام از تجربیات دوران کودکی خود، روایتی صمیمی و شخصی خلق کردهاند که از دل تنهایی، امید بیرون میکشد
برای هارلی جساپ، طراحی دنیای «الیو» معنای ویژهای داشت. او که سابقهاش به دوران حضور در ILM بهعنوان کارگردان هنری بازمیگردد، تجربه زیادی در طراحی محیطهای فضایی دارد.
جساپ میگوید: «میخواستم این فضا آیندهنگر باشد اما نه ترسناک. نه یک دیستوپیا. از نگاه الیو باید محیطی جذاب و دعوتکننده به نظر برسد. جایی که واقعاً بخواهد در آن بماند.»
او همچنین به تضاد میان زمین و فضا اشاره میکند: «پایگاه نیروی هوایی، باید مثل یک پارکینگ بتنی حس شود؛ خشن، خشک و بیروح. دقیقاً برعکس فضای شفاف و سیال و رنگارنگی که الیو در فضا میبیند.»
پیام نهایی: امید و تعلق
طراحی بصری فیلم با تضاد چشمگیر بین زمین سرد و محیط فضایی رنگارنگ، حس سفر و رهایی را به زیبایی منتقل میکند
برای تمام اعضای تیم سازنده، فیلم «الیو» به شکل شخصی و احساسی مهم شد. دومی شی میگوید: «امیدواریم بچههایی که احساس تنهایی یا بیجایی میکنند، از این فیلم چیزی دریافت کنند. من هم زمانی که به دنیای انیمیشن علاقهمند شدم، همین حس را داشتم.»
او اضافه میکند: «پیام فیلم، امید و کنجکاوی و جستجوی ارتباط است. الیو در طول سفرش میفهمد تعلق داشتن یعنی خودت دستت را دراز کنی، به دیگران کمک کنی، تلاش کنی که دیگران تو را بفهمند و خودت هم دیگران را درک کنی. تعلق، یک فرآیند فعال است، نه فقط رسیدن به یک مکان خاص.»
برای هارلی جساپ، پایان ساخت «الیو» همزمان با پایان کارش در پیکسار است. او میگوید پس از ساخت شش فیلم، از جمله Monsters Inc، Ratatouille، The Good Dinosaur و Coco، حالا بازنشسته خواهد شد.
جساپ میگوید: «هر پروژه جدید یک دنیای کاملاً تازه است؛ این چالش بزرگی است، اما جذابترین بخش کار هم همین است. همین حالا هم حس دلتنگی برای کار روی Elio دارم. واقعاً ساختن دنیای فضایی جدید برایم لذتبخش بود.»
دیگری و جهانی جذاب
پیام اصلی فیلم این است که تعلق داشتن فقط پیدا کردن یک مکان نیست، بلکه ساختن پیوند با دیگران است
انیمیشن «الیو» ظاهراً یکی از احساسیترین پروژههای اخیر پیکسار است که در دل یک قصه فانتزی و فضایی، به یک دغدغه انسانی خیلی ملموس میپردازد: حس تعلق.
در سالهایی که اغلب فیلمهای کودکانه یا سراغ شوخیهای سطحی میروند یا درگیر اکشن و ماجراجوییهای کلیشهای هستند، «الیو» قصد دارد یک حرف عمیق و انسانی بزند: «جایی که به آن تعلق داریم، جایی نیست که از آسمان بیفتد؛ جایی است که خودمان میسازیمش.»
از نظر تکنیکی هم فیلم نوآوری زیادی دارد. شخصیت Ooooo یک پیشرفت فنی مهم برای پیکسار است. طراحی محیطها، تضاد رنگی زمین و فضا، و الهامگیری از سینمای کلاسیک علمیتخیلی، همگی نشان میدهند با یک پروژه خلاقانه و فکرشده طرفیم.
نکته جالب دیگر، نقش مهم دومی شی و مادلین شرافیان در هدایت پروژه است. این دو کارگردان زن، بعد از موفقیتهای قبلی، حالا دارند مسیر جدیدی برای روایتهای احساسی و شخصیتمحور در پیکسار باز میکنند.
در مجموع، به نظر میرسد «الیو» فقط یک ماجرای فضایی نیست؛ بلکه داستانی دربارهی همهی ماست؛ آنهایی که هر روز بهدنبال جای واقعیمان در این دنیا میگردیم.
جمعبندی
«الیو» فراتر از یک انیمیشن علمیتخیلی دربارهی فضاییهاست. این فیلم، روایتی صمیمی دربارهی احساس تنهایی، تلاش برای یافتن هویت و جستجوی تعلق در دنیایی بزرگتر است. چه کودک باشید و چه بزرگسال، حس گمشدگی و امید برای پیدا کردن «جایگاه خود» موضوعی است که میتوانید با آن ارتباط برقرار کنید.
تیم سازندگان با بهرهگیری از تجربههای شخصی و عشق به قصهگویی، موفق شدهاند جهانی رنگارنگ و پر از تخیل بسازند که هم از نظر بصری خیرهکننده است و هم از نظر احساسی تأثیرگذار. «الیو» به ما یادآوری میکند که گاهی باید شجاعت برقراری ارتباط را داشت و دست کمک به سوی دیگران دراز کرد؛ چه در این دنیا و چه در دل کهکشانهای دوردست.
منبع: Animation Magazine
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا
نظرات