اخبار سینما و انیمیشن خبر

ویدیوی خاطره انگیز ۳۰ سال دوستی وودی و باز را در اینجا ببینید

در دنیایی که داستان‌ها به سرعت می‌آیند و می‌روند، برخی روایات در تار و پود فرهنگ حک می‌شوند و به اسطوره‌هایی مدرن بدل می‌گردند. داستان دوستی کلانتر وودی و تکاور فضایی، باز لایت‌یر، بی‌تردید یکی از همین اسطوره‌هاست. استودیوی پیکسار، در اقدامی هوشمندانه و سرشار از احساس، همزمان با روز جهانی بهترین دوست (۸ ژوئن) و در بطن جشن‌های سی‌امین سالگرد اکران «داستان اسباب‌ بازی»، ویدیویی تدوین‌شده منتشر کرد که این سفر سی‌ساله را به تصویر می‌کشد. این ویدیو، فراتر از یک یادآوری نوستالژیک، یک تحلیل عمیق از چگونگی شکل‌گیری، تحول و جاودانگی یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال زیباترین دوستی‌های تاریخ سینماست.

برای مشاهده ویدیوهای بیشتر به بخش «ویدیو مگ» مراجعه کنید

ویدیوی پیکسار با بازگشت به نقطه صفر آغاز می‌شود: اتاق اندی، قلمرویی که تا پیش از ورود باز لایت‌یر، تحت حاکمیت بلامنازع کلانتر وودی قرار داشت. وودی صرفاً یک اسباب‌ بازی نبود؛ او نماد رهبری، سنت و اطمینان بود. ورود باز، با آن بال‌های لیزری، صدای الکترونیکی و باور راسخ به اینکه یک تکاور فضایی واقعی است، این نظم را به طور کامل به هم ریخت. رقابت آن‌ها چیزی فراتر از حسادت کودکانه بود؛ این برخورد دو جهان‌بینی بود. وودی، با آن بند کشیدنی‌اش، نماینده گذشته‌ی کلاسیک و ساده بود، در حالی که باز، با تمام امکانات مدرنش، تجسم آینده‌ای هیجان‌انگیز و ناشناخته بود.

دیالوگ‌های اولیه که در این ویدیو به زیبایی کنار هم چیده شده‌اند، این شکاف را به خوبی نشان می‌دهد. جمله کنایه‌آمیز وودی، «کلمه‌ای که من به دنبالش هستم را نمی‌توانم بگویم چون اسباب‌ بازی‌های پیش‌دبستانی اینجا حضور دارند»، نشان از استیصال رهبری است که جایگاهش متزلزل شده است. در مقابل، پاسخ تحقیرآمیز باز، «تو یک مرد کوچک، عجیب و غریب و غمگین هستی»، از عمق توهم و غروری نشأت می‌گیرد که هنوز شکسته نشده است.

هر رابطه‌ی عمیقی نیازمند یک آزمون سخت است و برای وودی و باز، این آزمون، خانه همسایه جهنمی‌شان، «سید»، بود. این ویدیو به درستی بر لحظاتی تأکید می‌کند که این دو رقیب، دور از منطقه امن اتاق اندی، برای بقا مجبور به اتحاد می‌شوند. در اتاق شکنجه‌ی سید، جایی که اسباب‌ بازی‌ها تکه‌تکه و بازسازی‌های هیولاوار می‌شوند، هویت فردی آن‌ها رنگ می‌بازد و بقای جمعی اهمیت پیدا می‌کند. نقطه عطف روانشناختی این سفر، لحظه‌ای است که باز، با دیدن تبلیغ تلویزیونی خود، با حقیقت تلخ «اسباب‌ بازی بودن» روبرو می‌شود.

تیم آلن: داستان اسباب‌ بازی ۵ بسیار هوشمندانه است

این فروپاشی روانی، فرصتی طلایی برای وودی فراهم می‌کند تا از یک رقیب به یک حامی تبدیل شود. او به باز یادآوری می‌کند که «اسباب‌ بازی بودن» و محبوب یک کودک بودن، خود یک مأموریت بزرگ و ارزشمند است. اینجاست که پایه‌های اعتماد بنا می‌شود. سکانس افسانه‌ای «سقوط با استایل»، که در این ویدیو نیز به آن اشاره شده، اوج این همکاری است؛ جایی که هوش و ذکاوت سنتی وودی (استفاده از موشک) با قابلیت‌های مدرن باز (استفاده از بال‌ها) ترکیب می‌شود تا غیرممکن را ممکن سازد. آن‌ها دیگر رقیب نیستند؛ آن‌ها یک تیم هستند.

جادوی روایت پیکسار در این است که به این دوستی اجازه رشد و تکامل داد. همانطور که در بخش‌هایی از ویدیو دیده می‌شود، در «داستان اسباب‌ بازی ۲»، نقش‌ها معکوس می‌شود. این بار وودی است که در مواجهه با وسوسه‌ی یک زندگی ابدی در موزه، دچار تردید و ناامیدی می‌شود. و این باز است که رهبری گروه نجات را بر عهده می‌گیرد و با یادآوری حرف‌های خود وودی، به او انگیزه بازگشت می‌دهد: «در میان آن همه پنبه، اسباب‌بازی‌ای وجود دارد که به من آموخت زندگی تنها زمانی ارزش زیستن دارد که توسط یک کودک دوست داشته شوی.»

این جابجایی نقش‌ها نشان از بلوغ رابطه‌ی آن‌ها داشت؛ آن‌ها نقاط قوت و ضعف یکدیگر را پوشش می‌دادند. در «داستان اسباب‌ بازی ۳»، این دوستی با بزرگ‌ترین ترس هر اسباب‌بازی روبرو شد: فراموش شدن و مرگ. سکانس کوره زباله‌سوزی، که در آن اسباب‌ بازی‌ها در مواجهه با نابودی حتمی، دست در دست یکدیگر، سرنوشت را می‌پذیرند، یکی از تکان‌دهنده‌ترین لحظات تاریخ انیمیشن است. نگاه آرام وودی و باز به یکدیگر در آن لحظه، گویای همه چیز بود؛ آن‌ها سفر را با هم آغاز کرده بودند و آماده بودند تا با هم نیز به پایان برسانند. این اوج وفاداری بود.

شاید بحث‌برانگیزترین و در عین حال بالغ‌ترین فصل این دوستی، در پایان «داستان اسباب‌ بازی ۴» رقم خورد؛ لحظه‌ای که در این ویدیو نیز به زیبایی به آن اشاره شده است. خداحافظی وودی و باز، یک پایان تلخ نبود، بلکه اوج عشق و احترام متقابل بود. باز، با درک اینکه وودی هدف جدیدی در زندگی پیدا کرده، او را تشویق به ماندن می‌کند. آن‌ها پس از سال‌ها همراهی، آنقدر به یکدیگر عشق می‌ورزیدند که حاضر شدند برای خوشبختی دیگری، او را رها کنند. این نشان می‌دهد که دوستی واقعی به معنای مالکیت نیست، بلکه به معنای حمایت از رشد و استقلال فردی است. شعار «تا بی‌نهایت و فراتر از آن» دیگر فقط یک پیمان همراهی نبود، بلکه به دعای خیری برای مسیرهای جدید یکدیگر تبدیل شد.

ویلن انیمیشن داستان اسباب بازی ۵ یک چهره آشنا خواهد بود

ویدیوی جدید پیکسار یک حرکت هوشمندانه بازاریابی نیست؛ این یک یادآوری قدرتمند از یک پدیده فرهنگی است. داستان وودی و باز پس از سه دهه همچنان طنین‌انداز است، زیرا آینه‌ای از بهترین و پیچیده‌ترین جنبه‌های دوستی‌های انسانی است: حسادت، رقابت، بخشش، فداکاری، حمایت بی‌قید و شرط و در نهایت، توانایی رها کردن. این ویدیو به ما نشان می‌دهد که چگونه دو شخصیت کاملاً متفاوت توانستند با عبور از اختلافات، به یک کل واحد و نیرومند تبدیل شوند و میراثی از خود به جای بگذارند که تعریف «بهترین دوست» را برای نسل‌ها بازنویسی کرده است.


بزرگ‌ترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها