نگاهی به فیلم پریسلا؛ جای خالی الویس پریسلی حس میشود؟
با همان سبک و سیاقی که مارتین اسکورسیزی (Martin Scorsese) درباره گانگسترها فیلم میسازد، سوفیا کاپولا (Martin Scorsese) هم درباره زنان سفیدپوست غمگین و ثروتمند فیلم میسازد. البته شبیه تصور معمول از فیلمسازان که سراغ این موضوع میروند نیست. خواهران لیسبون (The Lisbon sisters) از اولین فیلم بلندش با عنوان خودکشیهای باکره (The Virgin Suicides)، فقط دختران معلم ریاضی گروس پوینت (Grosse Pointe) بودند. دخترانی معمولی در حومه شهر که در خاطرات پسرانی که از دور آنها را مثل بت میپرستیدند تبدیل به اسطوره شده بودند. نوجوانان بیاضطراب در The Bling Ring در جهانی موازی با سلبریتیها زندگی میکنند و میخواهد خودشان هم بخشی از آن باشند. تا زمانیکه متوجه میشوند میتوانند راهی به داخل پیدا کنند و اینطور ترقی کنند و آن همه ثروت هالیوود را ازبین ببرند. معلمان مدرسه و دانشآموزان در The Beguiled فقط به واسطه ارادهشان به جایگاهی که در کلاس دارند میچسبند و تمام تلاششان را برای جلوگیری از جنگی میکنند که بیرون از دروازههای یک مزرعه بیجان جریان دارد. مزرعهای که آنها در آن به سختی روزگار میگذرانند.
با همه این احوال او سوفیا کاپولاست. کسیکه منبع الهامی برای مارک جیکوب است و خط تولید شرابی به اسمش وجود دارد. کسیکه اولین تجربه بازیگریش در کودکی به فیلم پدرخوانده برمیگردد. جاییکه جلوی دوربین پدرش، فرانسیس فورد کاپولا میرود. بعدتر هم در نقش ماری آنتوانت ظاهر شد و پرترهاش از آنتوانت، نوجوانی افراطی بود که خیلیها را در جشنواره کن عصبانی کرد. بعضیها بهراحتی وسوسه میشود که کارهای او را به مسائل بچه پولدارها، یا دقیقتر دختر پولدارها تقلیل بدهند. شاید مقاومت در برابر این وسوسه سخت باشد، اما این حرف منصفانه هم نیست.
فیلمهای سوفیا کاپولا درباره چه کسانی هستند؟
حرف درستتری است اگر بگوییم فیلمهای او بیشتر در مورد افرادی است که امتیازات و جایگاه دارند اما قدرتی ندارد. کاپولا نه فقط از طریق شخصیتهای زن بلکه به واسطه جنبههای زنانگی دست به کشف این موضوع در فیلمهایش میزند. موقعیتها و تجملاتی که شخصیتهای زن فیلمهایش از آن لذت میبرند، بهخاطر مردهایی است که کنارشان هستند و این امکانات را در اختیارشان قرار میدهند. آنها همسر (ماری آنتوانت، گمشده در ترجمه)، یا دختر (در جایی، روی صخرهها)، یا ابژه و سرچشمه میل (باکره خودکشی میکند، فریبخورده) هستند. او درباره زنانی میسازد که بزرگ شدهاند تا بهخاطر زیبایی، ظرافت، جوانی و قدرت باروریشان ستایش شوند. البته سفیدی یکدست آنها هم با این موضوع عجین شده است. این زنان خودشان هم به همه این مسائل باور دارند تا جاییکه ناگهان باورشان فرومیریزد. کاپولا کارگردان مسلط بر جهان دخترانه است. او فیلمهای باکیفیت روی پرده میآورد، فیلمهایی که میتوان از آنها لذت برد. در همین حال، همهچیز را شبیه به رویایی صورتی و پنبهای به تصویر میکشد که در نهایت از آن بیدار خواهیم شد. ممکن است با آسیب دیدن از یک مرد رویا را از هم بپاشد.
فیلم پریسیلا را چطور معرفی میکند؟
دختر بودن با سپری از ندانستن محافظت میشود، ناآگاهی نسبت به خیلی چیزها که ممکن است اول کار خیلی تجملاتی و جذاب به نظر برسد، اما در آخر همیشه تبدیل به مسئولیت میشود. پرسیلا بولیو (Priscilla Beaulieu) که تمرکز فیلم پریسیلا روی اوست مشخصا وقتی اولین بار الویس را در پایگاه نیروی هوایی ایالات متحده در سال ۱۹۵۹ میبیند خیلی کم میداند. پدر پریسیلا و الویس هردو در این پایگاه مستقر شدهاند. کاپولا در انتخاب بازیگر ماهرانه عمل میکند و سیلی اسپانی (Cailee Spaeny) ریزهمیزه با چهرهای که کمتر از سنش نشان میدهد را بهعنوان ستاره فیلمش در نظر میگیرد. اسپانی ماهرانه پرسیلا را طی سفری به طول یکدهه به تصویر میکشد. از ازدواجی عجیب و غریب و اینکه چطور واردش میشود تا پایان آن. اما مهمترین ویژگیای که او به این شخصیت اضافه میکند، ویژگی نوجوانانهای است که تماما با بدخلقی و ستیزهجویی همراه است.
اولین بار که با پریسیلا مواجه میشیم در قطعات حسی است، جاییکه پاهای برهنه او را روی فرش صورتی میبینیم و با خط چشم دنبالهدار و موهایی که با اسپری امریکایی آکوا نت حالت داده شدهاند. اما وقتی اولینبار او را کامل میبینیم که بین کانتر باشگاه اجتماعی پایگاه گیر کرده است؛ چهرهاش شبیه کودک است. شگفتی پرسیلا در دوگانه بودنش است. نوعی آگاهی دوگانه که همزمان شما را در تصویری از حمامی حبابآلود از دید نوجوانی غرق میکند که دورهای شگفتانگیز را پشتسر میگذارد که در آن همه آرزوهایش برآورده میشود؛ و در عین حال همیشه اجازه میدهد که حواستان باشد که اتفاقاتی که رخ میدهند واقعا چقدر مسئلهدارند.
از شخصیت الویس تا حذف الویس!
کاپولا ترجیح میدهد برای فیلمش از موسیقی متن پرطراوت و غیرمنتظره استفاده کند. البته او حق پخش آثار الویس را هم نتوانست بهدست بیاورد. اما عدم پخش این قطعات بیشتر از اینکه شبیه حذفیات به نظر برسند، شکل و شمایل بیانیه میگیرند. پرسیلا براساس کتاب خاطرات پرسیلا پریسلی مربوط به سال ۱۹۸۵ ساخته شده است و کاملا داستان اوست، نه همسر فوقستارهاش.
الویس در فیلم با بازی جیکوب الوردی (Jacob Elordi) جذاب و دمدمی است و بیشتر در محیط خانه دیده میشود. وقتی هم که بالاخره او را روی صحنه میبینیم، تصویر از نمای پشتسر و بسیار دور است. انگار که افسون اجراگریش از او دور شده و حالتی انتزاعی پیدا کرده است.
این همان مردی است که پریسلا اولین با در خانه اجارهای آلمانی ملاقات کرده و وقتی میخواهد او را با خودش به گریسلند بیاورد به والدینش اطمینان میدهد که از او مراقبت خواهد شد و در دبیرستان کاتولیک به تحصیلاتش ادامه خواهد داد.
پریسیلا شاید دختر برگزیده الویس باشد. اما این یعنی او باید وقتی الویس در سفر و مشغول تورهاست، همانطور که الویس میگوید: «آتش خانه را روشن نگه دارد.» از طرفی مدام روزنامهها و شایعات را بالا و پایین کند تا ببیند واقعا در این مدت الویس مشغول چه کاری است. انتخاب شدن به عنوان همسر الویس در نهایت یعنی اینکه پریسیلا هم جزئی از آن چیزهایی میشود که در زمان بازگشت او به خانه منتظرش باشند. تصاویری که از اسپانی میبینیم که تنها اطراف گریسلند پرسه میزند و عمارت در تمام شکوه و عظمتش بسیار خالی به نظر میرسد، جزء خاصترین تصاویر فیلم هستند. وقتی در چمنزار و زیر نور آفتاب مینشیند و با توله سگی که به او داده شده بازی میکند، به خاطر اینکه خودش را برای هوادارنی که بیرون جمع شدهاند به نمایش گذاشته است سرزش میشود.
از رویای دختر بودن بیدار نشوید!
اگر دختر بودن رویا باشد، پرسیلا فیلمی است درباره مقاومت مبارزه در برابر بیداری تا جاییکه ممکن باشد. مبارزه و البته مقاومت هرچه بیشتر در برابر واقعیتهای زشتی که هر لحظه بیشتر و بیشتر به جهان رویا هجوم میآورند. این موضوع را به معنی واقعی کلمه میتوان در اولین بازدید پرسیلا از ممفیس دید. جاییکه الویس یکی از قرصهایی که مصرف میکرد را به او میدهد و قول میدهد قرص کمکش کند بهتر بخوابد. اما در واقع پرسیلا را به مدت ۴۸ ساعت بیهوش نگه میدارد. اما او وقتی از خواب بیدار میشود فقط برای این ناراحت است که دو روز کمتر میتواند از سفر لذت ببرد!
زمان زیادی نمیبرد که خیلی مشخص وظیفه اصلی تری وست (Terry West) با بازی لوک همفری (Luke Humphrey) را متوجه میشوید، همان افسری وسواسی که اول کار به خاطر ملاقات با الویس به پریسلا نزدیک میشود. کار او دور چرخیدن و پیدا کردن دخترهای زیباست تا آنها را به فوقستاره پیشنهاد بدهد. مثلا بعد از اولین ملاقات با پرسیلا، زمانیکه الویس از او دعوت میکند تا اتاقش را ببیند، همسر تری با طعنه به یکی از دوستانش میگوید که حالا میتوانند به خانه بروند. الویس نه تنها میخواهد سرعت زندگی جنسی آنها را تعیین کند، بلکه درمورد همهچیز عروس آیندهاش هم تصمیم میگیرد: از اینکه لباسهایش همه باید تکرنگ باشند تا اینکه باید موهایش را تیرهتر کند تا چشمهایش بیشتر برجستهتر شوند.
پرسیلا احمق نیست، اما به خوبی میداند که خیلی راحت ممکن است از این عاشقانه دورازذهن کنار گذاشته شود و کس دیگری جایش را بگیرد. تصاویر لحظه خداحافظی الویس به خوبی گویا هستند. وقتی دوره خدمت او تمام میشود و میخواهد به آمریکا برود، پریسیلا هم در مسیر فرودگاه با اوست تا از هم خداحافظی کنند. وقتی به فرودگاه میرسند پریسیلا دیگر کنار او نیست و او هم لابهلای جمعیت زنان طرفدار الویس که آمدهاند تا از ستاره محبوبشان امضا بگیرند فشرده میشود…در چند لحظه او هم به یک طرفدار ساده میان جمعیت طرفداران الویس تقلیل پیدا کرده است.
طرف تاریک زندگی با شاهزاده
دیدن پریسیلا شاید کمی ناراحتکننده باشد، اما قطعا جذاب هم است، مخصوصا اگر در زمینه فیلمسازی سوفیا کاپولا به آن نگاه کنید. پریسیلا فقط یک دختر منتخب نیست، او شاید یکی از شاخصترین دخترهای برگزیده تمام دورانها باشد…یکی از بتوارهترین شخصیتهای موسیقی تاریخ او را انتخاب کرده بود. اما مهمتر از اینها فیلم درباره تفاوت زیاد بین قدرت او و عاشق سلبریتیاش است. البته به زندگی سورئال دوشاخه او هم میپردازد. یک طرف پرسیلایی که شبها را در کنار الویس و دوستانش در مهمانی شبانه میگذراند و طرف دیگر روزها در دبیرستان چرت میزند و باعث پچپچ همکلاسیهایش میشود.
با این حال لحظات سرخوشانهای را هم از این زوج در فیلم میبینیم که حالوهوایی اغواگرانه دارند. مثلا آن صحنه که زوج را در ماشین برقی میبینیم که باهم ریزریز میخندند، یا وقتی جلوی شمعها یکدیگر را میبوسند، وقتی به وگاس میروند و یا حتی آن وقتیکه چندروز کنار هماند و در تختخواب از یکدیگر عکس میگیرند.
پرسیلا فانتزیای نوجوانانه است و اگر سراغ یکی از محبوبترین و مشهورترین مردهای آمریکا نمیرفت و طوفان طرفدران او را نمیپذیرفت اصلا جواب نمیداد. البته که فیلم با تغییر احساسات شخصیت اصلی نسبت به شوهرش، به رفتارهای او و دخالتش در زندگیش، انگار باریکتر و عجولانهتر میشود. تا جاییکه پرسیلا متوجه میشود که او هم میتواند مقابله کند، مثلا به صحنه پیرزمندانهای که لباسی با طرح چاپی پوشیده فکر کنید.
اینطور نیست که کاپولا تمایلی نداشته باشد خودشکوفایی پریسیلا را به تصویر بکشد، اما به نظر میرسد آن روزهای اولیهای که پریسیلا از زندگی عادیش بهعنوان دختری مدرسهای جدا میشود و به قصری در تنسی میآید برایش جذابتر هستند. میدانید، داستانهای شاه و پریانی که برای بچهها تعریف میکنیم یا خودمان در بچگی خواندهایم، همیشه ریشههای تاریکی دارند، یعنی داستان اصلی آنقدر خوب و خوش و صورتی نیست…اما پریسیلا وقتی جالبتر است که بعضی از آن افسونهی اسادهلوحانه را حفظ میکند و حقیقتهای سخت آرامآرام دیده میشوند.
جمعبندی
الویس پرسلی از آن ستارههایی است که حتی هنوز، دههها پسش از مرگش هم مشهور و محبوب است. وقتی ویدئوهایش را میبینید نمیتوانید نادیده بگیرید که حتی با معیارهای امروز هم مرد جذابی است. اینها به کنار او خوانندهای بسیار مهم و تاثیرگذار بوده است. اما شاید بد نباشد یکبار هم که شده زندگی او را از زوایه دیگری ببینید، از زاویه دیگرانی که او روی زندگیشان تاثیر شدیدی داشته است. شاید مهمترین شخص در بین آنها پرسیلا باشد…
سوالات متداول
- فیلم پرسیلا ارزش دیدن دارد؟ اگر طرفدار موسیقی الویس هستید یا فیلمهای سوفیا کاپولا را میپسندیدی این فیلم را هم باید ببینید. فیلم در دسته زندگینامهها قرار میگیرد و براساس خاطرات پرسیلا پرسلی ساخته شده است. سوفیا کاپولا انگار میخواهد در این فیلم پشتصحنه رویای عاشقانه نوجوانانهای را به تصویر بکشد…جاییکه پرسیلا دختری معمولی است که میآید و به معنی واقعی کلمه با شاهزادهای مدرن ازدواج میکند.
- فیلم پرسیلا براساس واقعیت است؟ بله، فیلم براساس خاطرات پرسیلا پرسلی ساخته شده است و به بخشی از زندگی او و الویس پرسلی میپردازد.
منبع: Vulture
بسیار عالی و زیبا
تمام فیلمهاوداستانهی شما بسیار عالی است واقعا از ساخت فیلم نوشتن داستانهاش خوشم اومد بسیار عالی است
تمام فیلمهاوداستانهی شما بسیار عالی است واقعا از ساخت فیلم نوشتن داستانهاش خوشم اومد بسیار عالی است اگه نظر من مهم هست من به شما نمره فوقالعاده زیبا میدم با تشکر فراوان