نقد و بررسی گربه چکمه پوش: آخرین آرزو |ملاقات با مرگ
نقد و بررسی گربه چکمه پوش: آخرین آرزو
قبل از اکران گربه چکمهپوش: آخرین آرزو کسی تصور نمیکرد این انیمیشن به یکی از بهترین اثرهای دریمورکس تبدیل شود. با وجود این که قسمت اول گربه چکمهپوش فیلم قابل قبولی بود. ولی در حد و اندازه قسمت اول و دوم شرک نبود. برای همین اکثر مردم و منتقدان انتظار پایینی از آن داشتند. در سال ۲۰۲۲ لایتیر اکران شد که به یکی از بدترین کارهای استودیو پیکسار تبدیل شد. در مقابل قسمت دوم چکمهپوش فراتر از تصور عمل کرد. همراه ما در نقد بررسی گربه چکمهپوش: آخرین آرزو باشید.
رویارویی با مرگ
از نظر فنی گربه چکمهپوش ۲ نقص و کمبود زیادی ندارد. نورپردازی، فیلمبرداری و فیلمنامه انیمیشن که فوقالعاده ظاهر میشود. بهطوری که در هیچ جایی از فیلم احساس خستگی نخواهید کرد. از بزرگترین نقاط قوت فیلم میتوان به ویلن آن یعنی مرگ اشاره کرد. دریمورکس همیشه نسبت به رقیب خود یعنی والت دیزنی و پیکسار مهارت بیشتری در خلق ویلنهای ماندگار دارد.
از بهترین ویلنهای دریمورکس میتوان به تای لونگ در پاندای کونگفو کار ۱، مادرخوانده جادویی در شرک ۲ و دراگو در قسمت دوم چگونه اژدهای خود را تعلیم دهید، اشاره کرد. همه این ویلنها شخصیتپردازی خیلی خوبی دارند. به همین دلیل گاهی با آنها میتوان ارتباط برقرار کرد.
شخصیت مرگ یک گرگ بدذات و جایزهبگیر با چشمانی ترسناک و قرمز است که میخواهد گربه را بکشد. از طرفی ابتدای فیلم چکمهپوش متوجه میشود، ۸ جان خود را از دست داده است؛ بنابراین، اگر جان ۹ را نیز از دست بدهد، برای همیشه میمیرد.
انگار گربه چکمهپوش قبل از این ماجرا همه چیز را به شکل یک بازی ویدیویی میدید، سپس بدون هیچ فکری خود را در معرض خطر قرار میداد. او ابتدا تصمیم میگیرد از زندگی پرمخاطره خود دور کند تا این که مرگ برای گرفتن جان آخر او سراغش میآید.
گربه که همیشه شخصیتی شجاع و مغرور داشت و هیچوقت از جنگی فرار نمیکرد، دیگر مجبور میشود از چنگ مرگ فرار کند؛ چون بهراحتی شمشیر او را میشکند و دیگر چیزی برای دفاع از خود به همراه ندارد. بااینوجود مرگ ناعادلانه نمیجنگد برای همین در جاهایی که او را گیر میاندازد، شانسی برای دفاع و فرار به گربه میبخشد.
در جستجوی ستاره آرزوها
گربه اطلاعات و سرنخهایی درباره مکان ستاره آرزوها میشنود، محلی ناشناخته و اسرارآمیز که اگر هر کسی در آن جا آرزویی کند، آرزوی او سریعا برآورده میشود. بزرگترین آرزو و خواسته گربه پس از دیدار با مرگ بدستآوردن ۸ جان قبلی خود است. ماجراجویی حیاتی او از این نقطه آغاز میشود. مواجهه با گرگ فشار روانی زیادی را به او تحمیل میکند. به همین دلیل گربه کمی شکستهخاطر میشود و دیگر ریش و سبیل خود را کوتاه نمیکند. ظاهر جدید او خیلی جالب نیست. ولی در عین حال بامزه است. علاوه بر این با وضعیت روحی چکمهپوش همخوانی دارد.
او با دنبالکردن سرنخهایی، نقشه ستاره آرزو را از یک کلکسیونر بدجنس به نام جک هورنر میدزدد. در خانه جک او دوباره کیتی پنجهنرم عشق سابق خود را میبیند و متوجه میشود، کیتی هم میخواهد نقشه را بدزدد.
بااینحال کیتی از دیدن چکمهپوش خوشحال نمیشود؛ زیرا، پس از وقایع قسمت اول چکمهپوش کیتی را ترک کرده بود. بااینوجود کیتی در نهایت با او همکاری میکند. در راه یک سگ عجیبوغریب و بامزه نیز همسفر گربه و کیتی میشود، سگ حیوانی مخصوص برای تراپی تبدیل است ولی هیچ اسمی ندارد، بااینحال کیتی بر اساس اخلاقیاتش او را پریتو صدا میزند؛ پریتو در اسپانیایی معنی متخصص را میدهد.
گربه چکمهپوش از تصمیمات گذشته خود ناراضی است و احساس شرم میکند. از آن جایی که مطمئن نیست این مکان را پیدا کند و این آخرین زندگی او محسوب میشود. به همین دلیل میخواهد یک بار برای همیشه با کیتی آشتی کند و از او برای خودخواهی و بیپرواییاش عذرخواهی کند. بااینحال فقط این دو به دنبال ستاره آرزوها نیستند، بلکه اشخاص دیگری مثل گلدیلاک و جک هورنر کلکسیونر و قناد فاسد در جستجوی این مکان جادویی هستند.
شخصیت ها بهتر از همیشه هستند
هر کدام از این افراد انگیزه و هدف خاصی برای دستیابی به این گنج معنوی دارند؛ جک هورنر میخواهد کل جادوهای موجود جهان را تصاحب کند، گلدیلاک ابتدا میخواست گربه چکمهپوش را برای پیداکردن نقشه ستاره آرزوها استخدام کند. ولی وقتی دید او هم نقشه را برای خود میخواهد. به همین دلیل با او دشمن میشود.
بااینوجود پس از مرگ، گلدیلاک و خرسهایش یکی از بهترین شخصیتهای انیمیشن هستند. در واقع خیلی از سکانسهای خندهدار فیلم به خانواده گلدیلاک تعلق دارد. این گروه حتی پتانسیل ساخت یک اسپین – آف جداگانه را نیز در خود دارند.
رابطه کیتی پنجهنرم و گربه چکمهپوش بهتر از قسمت اول است. چون هر دو شخصیت نسبت به قبل پختهتر شدهاند. کیتی در قسمت اول شخصیتش شبیه کتوومن بود. اما این جا دیگر هویت خود را پیدا میکند. صداپیشه این دو کاراکتر آنتونیو بندراس و سالما هایک است. هر دو زمانی در فیلم دسپرادو بازی کرده بودند و نقش دو عاشق را برعهده داشتند. پس عجیب نیست رابطه چکمهپوش و کیتی در فیلم این قدر خوب در آمده است.
داستان روایت هیجانانگیز و غافلگیرکنندهای دارد. همچنین از اکشن خوبی برخوردار است. بهخصوص در دوئلی که بین مرگ و گربه چکمهپوش در پایان فیلم اتفاق میافتد. در این سکانسها پالتهای رنگی از رنگهای تند قرمز و بنفش استفاده میشود که ممکن است شما را یاد انیمیشنهای اسپایدرورس بیندازد.
فیلم تا پایان شما را میخکوب میکند. علاوه بر این، آخر داستان اشاره کوچکی به سرزمین شرک یعنی بسیار بسیار دور میشود که برای طرفداران شرک خبر خوشحالکنندهای است. نظر شما درباره گربه چکمهپوش: آخرین آرزو چیست؟ آیا آن را به بقیه پیشنهاد میدهید؟
منبع: austinb.media
بهترین بازیهای ۲۰۲۴ خودمون رو مشخص کردیم
نظرات