معرفی بهترین شخصیت های تاریخ انیمیشن: رنگو
رنگو پروتاگونیست اصلی انیمیشنی به همین نام با صداگذاری جانی دپ است. این اثر یکی از متفاوتترین انیمیشنهای تاریخ به شمار میرود. کارتونی وسترن که الهام زیادی از آثار وسترن کلینت ایستوود بهخصوص خوب، بد، زشت گرفته است. فقط با زبانی سادهتر و کمدی آن را روایت میکند.
همانند کاراکتر مرد بینام (کلینت ایستوود در خوب، بد، زشت) انیمیشن اطلاعات زیادی از گذشته رنگو به ما ارائه نمیدهد. حتی خود رنگو هم چیزی درباره گذشتهاش نمیداند با این وجود با اتکا به شانس سر از شهر دِرت (Dirt) درمیآورد و به کلانتر جدید شهر تبدیل میشود. در این مقاله کاراکتر رنگو و قوس شخصیتیاش را در فیلم بررسی میکنیم.
آفتاب پرستی بی نام و نشان

رودکیل زاهد و دانا
رنگو ابتدا به عنوان حیوان خانگی کنار انسانها زندگی میکرد تا این که در اثر تصادف رانندگی از ماشین به بیرون پرت میشود. سپس ماجراجوییهای رنگو آغاز میشود. او چیزی از گذشته و حتی نامش به یاد ندارد. دلیل این موضوع را خودش هم نمیداند. با این وجود در اثر آفتاب شدید بیابان مثل همه خزندگان پوست میاندازد. طوری که دارد خود را با محیط و شرایط جدید وفق میدهد.
هنگامی که بیهدف و حیران در بیابان راه میرود با آرمادیلویی به نام رودکیل (Roadkill) آشنا میشود. رودکیل او را به شهر بیدر و پیکر دِرت که همانند شهرهای وسترن است راهنمایی میکند. آفتابپرست خوششانس قصه ما تا این جای کار اسمی ندارد. در واقع اسم رنگو را از روی یکی از بطریهای خالی نوشیدنی انتخاب میکند. علاوه بر این شخصیتی مردمی و باحال برای خود میسازد تا حیوانات درت را تحتتاثیر قرار دهد.
چرب زبان و پرحرف
رنگو از بحران هویتی رنج میبرد دوست دارد بقیه او را به رسمیت بشناسند. علاوه بر این احساس تعلق خاطر کند. زمانی که تنها بود سعی میکرد با اشیا بیجان صحبت کند تا تنهاییاش را کمتر کند. در حدی که از جایی به بعد این اشیا را دوستانش میدید و فکر میکرد زندگی اجتماعی فعالی دارد.
رنگو با وجود وراجیهایش شخصیت ترسویی دارد اگرچه خود را هفتتیرکشی شجاع و ماهر نشان میدهد. ولی هنگام رویارویی با خطر اول از همه فرار میکند. چنین ویژگی را در سکانسهایی که شاهین میخواست او را شکار کند یا جیک با گاتلینگ سراغش رفت میتوان مشاهده کرد.
از طرفی هیچ گاه از قصد به کسی آسیبی نمیرساند. حتی به عنوان کلانتر بیشتر از بقیه به دِرت خدمت کرد همچنین سعی کرد مشکل بیآبی شهر را برطرف کند. بیشترین چیزی که کارش را خراب کرد در واقع داستانهای ساختگی او برای جلب توجه مردم بود. مثلا ادعا میکرد تمام برادران جنکینز را فقط با یک گلوله به قتل رسانده است، اما در واقعیت هیچ حیوانی را حتی برای دفاع از خود نکشته است.
موجودی خوش شانس

مبارزه رنگو با شاهین در ابتدای فیلم
رنگو یکی از خوششانسترین کاراکترهای تاریخ است. هنگامی که شاهین نزدیک بود او را شکار کند رنگو هنگام شلیک به آن تردید کرد و یک شلیک هوایی انجام داد، این گلوله از منقار شاهین کمانه کرد سپس به تانکر خالی اصابت کرد، تانکر هم روی شاهین واژگون شد. مردم فکر کردند رنگو شاهین را شکست داده است. رنگو نیز از این پیشامد به نفعش استفاده کرد طوری صحنهسازی کرد که انگار یک هفتتیرکش افسانهای است.
با این وجود شانس و اقبال هیچ گاه دوام نمیآورد؛ زیرا وقتی رنگو با تهدید واقعی یعنی جیک مواجه شد دیگر داستانها و نمایشهایش جواب نمیداد. جیک رنگو را به دوئلی تمامعیار دعوت کرد که باعث شد هویت ساختگیاش را برملا کند. شهردار و مردم هم در جواب او را طرد کردند. از طرفی این رسوایی بزرگ باعث شد رنگو خودشناسی عمیقی انجام دهد همچنین ضعفها و تواناییهای خود را بشناسد.
ملاقات با روح غرب

روح غرب: کاراکتری با الهام از ایستوود ولی با صداگذاری تیموتی اوریفنت
مثل اول فیلم در بیابان سرگردان بود که ناگهان روح غرب (Spirit of the West) را ملاقات میکند؛ افسانه و اسطورهای که قبلا رودکیل دربارهاش صحبت کرده بود. روح غرب پیرمردی خرمند و دانا است که شباهت زیادی به کلینت ایستوود دارد. نامش هم دقیقا مانند سهگانه دلار مرد بدون اسم است.
روح غرب رنگو را تشویق کرد که به شهر بازگردد تا همه چیز را راستوریس کند. به او گفت: هیچ مردی نباید کارش را نصفه نیمه رها کند. تصویری هم از آینده دِرت ارائه داد که در آن دِرت به شهر ثروتمند و پرجنبوجوشی مثل لاس وگاس تبدیل شده است. منتهی اگر رنگو جلوی جیک و شهردار را بگیرد. این جا بود که تصمیم گرفت کار جیک و دارودستهاش را یکسره کند البته دیگر روی شانس خود اتکا نمیکرد بلکه بیشتر روی هوش و ذکاوتش تمرکز میکرد.
کاریزماتیک و باهوش
وقتی به درت بازگشت نقشهای عظیم برای پس گرفتن آب و شکستدادن شهردار کشید. منتهی این سری رنگو از مهارت سخنوری خود و هوشش علیه دارودسته شهردار استفاده کرد. به مردم چیزی را بخشید که مدت زمان زیادی در درت غایب بود؛ امید به فردایی بهتر و روشنتر
رنگو با کمک دوستانی که داشت شهردار فاسد را سرنگون میکند و بدون کشتن کسی به قهرمان شهر تبدیل میشود. جیک هم شکست میخورد با این حال چون دقیقههای آخر شهردار به او خیانت کرده بود. ابتدا با رنگو آشتی میکند سپس شهردار را به سزای اعمالش میرساند.
ادای احترامی به وسترن اسپاگتی
رنگو با وجود فریبکار بودنش ارزش خاصی برای بینز قائل است. شخصیتی که نمیخواست زمین پدرش را به شهردار بفروشد در خود نوعی سادگی داشت که رنگو شیفتهاش شده بود. از این نظر بینز نقطه مقابل رنگو است. رابطه این دو بخش مهمی از آرک شخصیتی رنگو را تشکیل میدهد.
وقتی که بینز متوجه شد داستانهای رنگو واقعی نیستند بسیار ناامید شد. به رنگو گفت تو هیچ فرقی با بقیه نداری. جملهای که ضربه بزرگی به او وارد کرد با این حال اواخر انیمیشن زمانی که برای نجات درت بازگشت رنگو را بخشید.
در کل انیمیشن رنگو ادای احترامی به وسترن اسپاگتی است. اگر فیلمهای سرجیو لئونه مثل خوب، بد، زشت یا روزی روزگاری در غرب را دیده باشید. این نکات را راحتتر درک میکنید. علاوه بر این پانچویی که رنگو در مبارزه نهایی با جیک میپوشد کاملا یادآور مرد بدون اسم ایستوود است؛ شخصیتی که دو بار به صورت غیرمستقیم و مستقیم به آن اشاره میشود. فقط برخلاف او شخصیت پرحرفی دارد. همچنین به جای اسلحه بیشتر بر روی هوش و ذکاوت خود تکیه میکند.
منبع: rango fandom
سوالات متداول
چرا قسمت دوم رنگو ساخته نشد؟ جانی دپ سرش گرم پروژههای دیگر بود از طرفی گور وربینسکی کارگردان رنگو علاقه زیادی به ساخت قسمت دوم فیلم نداشت.
راز موفقیت شخصیت رنگو در انیمیشن چیست؟ اگرچه ابتدا با شانس و تقدیر کارش را جلو میبرد ولی در نهایت روی تواناییهای خود حساب باز کرد.
بهترین بازی های ترسناک با امید لنون؛ میزگیم ویژه هالووین
نظرات