مروری بر فیلم مکانی ساکت | لحظات تاثیرگذار در میان سکوتهای هراسانگیز
از اسم این قسمت هم میتوانید تا حدی حدس بزنید که داستان چیست. سومین فیلم از مجموعه A Quiet Place ما را به شروع ماجرا برمیگرداند. جاییکه موجودات ترسناک و حساس به صدا به زمین حمله کردهاند. در پیشدرآمد قسمت دوم به این موضوع اشاره شد. اما همه اتفاقات به شهری کوچک محدود شده بود. شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که زندگی در چنین وضعیتی چه حسی دارد. چون همان اوایل فیلم مکانی ساکت این توضیح به ببیندهها داده میشود که زمزمه مدوام ۹۰ دسیبل معادل جیغ ممتد است!
روز اول کشتار
نویسنده و کارگردان مایکل سارنوسکی (Michael Sarnoski) با اشاره به اینکه کشتار بزرگی وجود داشته فیلم را به درجه PG-13 میبرد. اما از آنجاییکه دود و آوار همهجا را گرفته، او مجبور نیست چیز زیادی را واقعا نشان دهد. زیاد از شروع فیلم نمیگذرد که چشم و گوشمان در فیلم، یعنی سم (Sam) را از دست میدهیم. او بیهوش میشود و وقتی به هوش میآید همه بازماندهها در سالن سینما پناه گرفتهاند و متوجه هم شدهاند که این موجودات نسبت به صدا حساس هستند. بنابراین سکوت بسیار مهم است. اما زیاد طول نمیکشد و سم متوجه میشود صداهای بلندتر اهمیت بیشتری دارند. بنابراین میتوان در پس صدایی بلندتر مثل صدای آبشار حرف زد. این دقیقا همانکاری است که جان کرازینسکی (John Krasinski) در فیلم اول انجام میدهد. بنابراین در این فیلم هم حرکات مشابه زیادی میبینید. آدمها خم میشوند و وقتی هیولاها نزدیکند سرجایشان بیحرکت میایستند. این رفتار و حرکات در فیلمهای اول جواب داده، پس دلیلی ندارد که تغییری در آن ایجاد کنند.
هدف از سفر به نیویورک چیست؟
سم، همراه با گروهی از طرف مرکزی مراقبتی به نیویورک سفر کرده است. او سرطان دارد و وضعیتش وخیم است. پس کجخلقی او نسبت به وضعیتی که دارد کاملا قابل درک است. اما انگیزه اصلی او از آمدن به نیویورک خوردن یک تکه پیتزای پاتسی (Patsy) است.
پاتسی، یکی از پیتزافروشیهای معروف نیویورک در شرق هارلم است. به نظر خیلی از بینندههای نیویورکی که از پیتزاهای پاتسی خوردهاند، کارش قابل درک است! اما از آنجاییکه به مسکنهایش دسترسی ندارد، سفر پیشروی سم بسیار خطرناکتر از چیزی است که فکرش را میکنید. او همهچیز را برای خوردن دوباره یک لقمه پیتزای پای آمریکایی به خطر میاندازد. البته که در ادامه متوجه میشویم تعلق خاطر او به این مکان فقط بهخاطر غذا نیست. اما بگذارید همه اسرار را همینجا فاش نکنیم…
ارتباط بیکلام و پیوندی براساس ترس مشترک
سم در این سفر غیرمنتظره که احتمالا مقصدش مرگ است تنها نیست. گربه پشمالو و بامزهای بهنام فرودو (Frodo) همراهیش میکند. بهعلاوه، مرد انگلیسی نسبتا ترسویی که رفتار دوستانهای دارد هم با آنها همراه میشود. این مرد که اسمش اریک است، کسی را در نیویورک نمیشناسد و وحشتزده به نظر میرسد. البته که وحشتش را میتوان درک کرد. مدام موجودات ترسناک و بیگانهای از ساختمانهای نیویورک بالا و پایین میپرند و مردم را میکشند. شما بودید وحشتزده نمیشدید؟! خلاصه که خیلی زود بین او و سم پیوندی شکل میگیرد که بر پایههای ترس استوار شده، همان ترسی که موضوع محوری فیلم است. مشخصا ایندو حرف زیادی نمیزنند و بیشتر با ژستها و حالات صورتشان باهم ارتباط برقرار میکنند. چیزهایی که شاید در بیشتر فیلمها با بیشتر از دو پاراگراف دیالوگ منتقل میشود را آنها فقط با نگاهشان به هم میگویند.
بیشتر بخوانید: بررسی فلیم آناتومی سقوط
نمای بالا از منتهتن در تسخیر هیولاها
یکی از نکات مثبت A Quiet Place: Day One این است که میتوانید بیگانههایی که سراسر منهتن را تسخیر کردهاند و از این طرف به آن طرف میخزند را در نماهایی بلند ببینید. برداشتهای هوایی واقعا تصویر کاملی از فضا میسازند. البته ما هنوز نمیدانیم که موجودات عجیب چرا میخواهند همه را بکشند؟ آیا همه آنهایی که میکشند را میخورند؟ حتی اگر هر سه فیلم را هم دیده باشید، جوابی برای این سوالها نیست. اما همچنان ترس اینکه کوچکترین صدایی میتواند باعث شود آنها سر برسند راحتتان نمیگذارد. حالا که فیلم در فضای شهری میگذرد این موضوع بیشتر هم خودش را نشان میدهد. فضا اضطرابآورتر از چیزی میشود که در قسمتهای قبلی در حومه شهر میدیدید. در این فیلم تصویری کوتاه و سریع از فرودو میبینید که موشی را دنبال میکند. در همین شات میتوان دید که انگار کشتن صرفا طبیعت این هیولاهای بیگانه است.
مکانی ساکت در نیویورک
بخشی از تصاویر فیلم درباره نیویورک شاید چندان واقعگرایانه نباشد و حتی بعضیها را ناامید کند. اما انگار باید برای این قسمت شهر نیویورک را در پسزمینه قرار میدادند. چون در قسمت دوم متوجه میشویم که این هیولاها نمیتوانند شنا کنند و خب نیویورک هم جزیره است. شخصیت جایمن هانسو (Djimon Hounsou) از همان فیلم هم پیدایش میشود و میتوانیم بخشی از داستانی که تعریف کرده بود را ببینیم.
جمعبندی
به نظر میرسد سارنوسکی دوست دارد از ایدههای ساده استفاده کند و تلاش کند تصویر جالبی از آنها روی پرده بیاورد. مثلا فیلم قبلی او محصول ۲۰۲۱ خوک (Pig) است. نیکلاس کیج (Nicolas Cage) در این فیلم آشپز بازنشستهای است که با خوکی در جنگل زندگی میکند و باید با گذشتهاش مواجه شود. شاید موضوع در برخورد اول احمقانه به نظر برسد. این حرف در مورد فیلم A Quiet Place: Day One هم درست است. داستان تکخطی درباره کسی است که میخواهد برای یک تکه پیتزا از چاینا تاون به هارلم برود، درحالکه موجوداتی ترسناک دارند همه مردم شهر را میکشند و خودش هم ممکن است جانش را از دست بدهد. اما همین داستانهای ساده و احمقانه با اتفاقاتی جالب همراه میشود و بعضی صحنهها شما را از جا میپرانند. همین است که جذابیت فیلم کمک میکند.
سوالات متداول
- آیا فیلم A Quiet Place: Day One ارزش دیدن دارد؟ اگر از داستانهای اضطرابآور لذت میبرید و دوقسمت قبل را دوست داشتید، بد نیست که دنباله سوم از مجموعه مکانی ساکت را هم ببینید. اما از امتیازات، بازخوردها و داستان میتوانید به این نتیجه برسید که فیلم از دو قسمت قبلی ضعیفتر است و قبل از دیدنش باید کمی سطح توقعتان را پایین بیاورید.
منبع: Enterteinement Weekly
انیمه چی ببینیم؟ | میزگیم انیمهای با @WeebHead
نظرات