اخبار سینما و انیمیشن خبر

یکی از شرورترین شخصیت‌های هری پاتر که از چشم‌ها پنهان ماند

در دنیای سینمایی هری پاتر، شخصیت ریتا اسکیتر حضوری کوتاه و تقریباً بی‌خطر دارد؛ خبرنگاری سمج در هری پاتر و جام آتش که بیشتر مایه‌ی دردسر است تا یک تهدید واقعی. اما این تصویر، تنها سایه‌ای از شخصیت حقیقی او در کتاب‌هاست. در رمان‌های جی. کی. رولینگ، ریتا اسکیتر یک ضدقهرمان تمام‌عیار است که با روش‌های پلید خود، قهرمانان داستان را تا مرز فروپاشی پیش می‌برد. میراندا ریچاردسون این نقش را تنها در فیلم چهارم ایفا کرد، اما در کتاب‌ها، شرارت‌های او تا آخرین جلد ادامه پیدا می‌کند.

فیلم‌های هری پاتر به دلیل محدودیت زمانی، ناچار به حذف بسیاری از جزئیات و شخصیت‌ها شدند و عمق شخصیت ریتا اسکیتر یکی از بزرگ‌ترین قربانیان این حذفیات است. مخاطبی که تنها فیلم‌ها را دیده، شاید به‌سختی او را به یاد بیاورد، اما خوانندگان کتاب‌ها هرگز چهره‌ی واقعی او و آزارهای تمام‌نشدنی‌اش را فراموش نمی‌کنند.

در کتاب یادگاران مرگ، او با سلاحی جدید بازمی‌گردد: نوشتن زندگی‌نامه‌های جنجالی

در کتاب یادگاران مرگ، او با سلاحی جدید بازمی‌گردد: نوشتن زندگی‌نامه‌های جنجالی

حضور یک ضدقهرمان در هر فیلم، به نوعی به امضای مجموعه هری پاتر تبدیل شده بود. ریتا اسکیتر شاید به اندازه گیلدروی لاکهارت خودشیفته یا به اندازه دولورس آمبریج تجسم شیطان نبود، اما نقش او در پیشبرد داستان بسیار کلیدی بود. با ساخت سریال جدید هری پاتر، امید می‌رود که این شخصیت наконец به جایگاه واقعی خود در داستان دست پیدا کند.

چهره‌ی شرور ریتا اسکیتر در کتاب‌ها

ریتا اسکیتر، ستاره‌ی روزنامه دیلی پرافت (پیام امروز)، مأمور می‌شود تا با قهرمانان نوجوان مسابقه سه جادوگر مصاحبه کند. او از همان ابتدا با سلاح ویژه‌اش وارد میدان می‌شود: «قلم تندنویس». این قلم جادویی، گفته‌های مصاحبه‌شونده را نه آن‌طور که بیان شده، بلکه آن‌طور که داستانی رسواکننده‌تر و جنجالی‌تر بسازد، روی کاغذ می‌آورد.

دروغ‌های او آسیب‌های عمیقی به هری و دوستانش وارد می‌کند. برای مثال، او صحبت‌های هری درباره مادرش را به داستان دروغینی از اشک‌ریختن‌های یک پسر یتیم تبدیل می‌کند. سبک کاری او آن‌قدر منفور و غیراخلاقی است که حتی خودش نیز هنگام حضور دامبلدور، با ترس و پنهان‌کاری قلم‌هایش را مخفی می‌کند.

وابستگی ریتا به روزنامه دیلی پرافت خود سرنخی از ذات تاریک اوست. همین روزنامه بود که پس از بازگشت ولدمورت، به بلندگوی پروپاگاندای وزارت سحر و جادو تبدیل شد و حقیقیت را انکار کرد. حضور نویسنده‌ای مثل ریتا در این رسانه، از همان ابتدا به خواننده هشدار می‌دهد که به این منبع خبری اعتماد نکند.

اما شرارت‌های ریتا به دروغ‌پراکنی در مطبوعات خلاصه نمی‌شود. او مرتکب جرمی بزرگ شد که اگر رازش فاش می‌شد، بلیتی یک‌طرفه به زندان آزکابان برایش به همراه داشت.

راز بزرگ ریتا

بزرگ‌ترین قانون‌شکنی ریتا اسکیتر، توانایی او در تبدیل شدن به یک آنیماگوس (جانورنما) ثبت‌نشده بود. در فیلم‌ها، به این مفهوم جادویی فقط در داستان سیریوس بلک اشاره‌ای گذرا می‌شود، اما کتاب‌ها جزئیات بسیار بیشتری را آشکار می‌کنند.

ریتا اسکیتر شاید به اندازه گیلدروی لاکهارت خودشیفته یا به اندازه دولورس آمبریج تجسم شیطان نبود، اما نقش او در پیشبرد داستان بسیار کلیدی بود.

ریتا اسکیتر شاید به اندازه گیلدروی لاکهارت خودشیفته یا به اندازه دولورس آمبریج تجسم شیطان نبود، اما نقش او در پیشبرد داستان بسیار کلیدی بود.

طبق قوانین دنیای جادوگری، هرکس که توانایی تبدیل شدن به حیوان را دارد (مانند پروفسور مک‌گوناگل)، باید هویت و شکل حیوانی خود را در وزارت سحر و جادو ثبت کند. این قانون به قدری جدی است که سیریوس بلک، جیمز پاتر و پیتر پتی‌گرو در زمان مدرسه با شکستن آن، خود را در معرض خطری بزرگ قرار دادند تا بتوانند دوستشان ریموس لوپین را در شب‌های گرگینگی همراهی کنند.

در کتاب جام آتش، هرماینی گرنجر با هوش بی‌نظیر خود کشف می‌کند که ریتا اسکیتر نیز یک آنیماگوس ثبت‌نشده است و می‌تواند به یک کفشدوزک تبدیل شود. ریتا همیشه از اطلاعاتی محرمانه خبر داشت که هیچ‌کس نمی‌دانست چطور به دست آورده است. هرماینی با کنار هم گذاشتن شواهد، متوجه می‌شود که در تمام لحظات کلیدی که اطلاعاتی از آن‌ها به بیرون درز کرده، یک کفشدوزک کوچک در محیط حضور داشته است. این کشف، حقیقت را برملا می‌کند.

انتقام هوشمندانه هرماینی

هرماینی پس از کشف این راز، تنها به افشاگری اکتفا نمی‌کند. او دست به کاری می‌زند که جنبه‌ای تاریک و حسابگر از شخصیت همیشه قانون‌مندش را به نمایش می‌گذارد. ریتا با نوشتن داستانی کذب درباره یک مثلث عشقی میان هری، هرماینی و ویکتور کرام، خشم هرماینی را برانگیخته بود.

هرماینی خشمگین، ریتا را در حالت کفشدوزک شکار کرده و در یک شیشه جادویی زندانی می‌کند. او سپس با استفاده از این مدرک، ریتا را تهدید می‌کند که اگر هویت غیرقانونی‌اش را برای وزارت سحر و جادو فاش نکند، باید به مدت یک سال کامل دست از نوشتن بردارد و سکوت کند. این یک باج‌گیری تمام‌عیار بود؛ اقدامی که نشان می‌دهد یک قهرمان برای مقابله با شرارتی مثل ریتا، گاهی ناچار است از روش‌های غیراخلاقی استفاده کند.

هرماینی حتی از این اهرم فشار برای هدفی بزرگ‌تر نیز بهره می‌برد: او ریتا را وادار می‌کند تا حقیقت بازگشت ولدمورت را از زبان هری، به‌رایگان در مجله کویبلر (طمطراق) منتشر کند. در نهایت، این رفتار خصمانه و بی‌حدومرز ریتا بود که هرماینی را وادار کرد تا پا را از اصول اخلاقی همیشگی خود فراتر بگذارد.

 

بازگشت ریتا: زندگی‌نامه‌های زهرآگین و جنجال‌های بی‌پایان

حتی پس از این ماجرا، نام ریتا اسکیتر از داستان حذف نمی‌شود. در کتاب یادگاران مرگ، او با سلاحی جدید بازمی‌گردد: نوشتن زندگی‌نامه‌های جنجالی. کتاب او با عنوان «زندگی و دروغ‌های آلبوس دامبلدور» پس از مرگ مدیر هاگوارتز منتشر می‌شود و تصویری مخدوش و دردناک از او ارائه می‌دهد. این کتاب ضربه‌ی روحی سختی به هری وارد می‌کند، اما او در ادامه مسیرش با تلخی درمی‌یابد که برخی از ادعاهای زهرآگین ریتا، رگه‌هایی از حقیقت را در خود دارند.

۱۰ شخصیت بامزه جهان هری پاتر که باید بشناسید | بخش سوم

ریتا همیشه استاد نوشتن داستان‌هایی بود که می‌توانستند خوش‌نام‌ترین افراد را به منفورترین چهره‌ها تبدیل کنند. دامبلدور اولین قربانی او نبود؛ کتاب دیگرش «آرماندو دیپت: استاد یا ابله؟» نیز همین هدف را دنبال می‌کرد. پس از شکست نهایی ولدمورت نیز، او زندگی‌نامه‌ی جنجالی دیگری با عنوان «اسنیپ: رذل یا قدیس؟» را به چاپ رساند.

در جمع‌بندی نهایی، ریتا اسکیتر شاید به اندازه آمبریج نماد نفرت یا به اندازه ولدمورت تشنه به خون نبود، اما بدون شک یک شخصیت شرور بسیار پیچیده‌تر، تأثیرگذارتر و واقعی‌تر از آن چیزی بود که پرده‌ی سینما فرصت نمایشش را پیدا کرد.

منبع: screenrant


دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها