اشتباه بزرگ خالق جی تی ای؛ چرا GTA نباید در آمریکا حبس شود؟
همبنیانگذار و نویسنده ارشد سابق استودیوی راکستار (Rockstar)، باور سفت و سختی درباره نحوه عملکرد بازیهای جی تی ای دارد؛ اما به عقیده من، او درباره یکی از ارکان کلیدی این فرنچایز دچار اشتباه شده است. از سال ۱۹۹۷، سری جی تی ای (GTA) همواره یکی از ستونهای اصلی دنیای بازیهای ویدیویی به شمار میرود. با این حال، به جز دو نسخه فرعی که وابسته به انتشار نسخه اولیه بودند، تمام تاریخچه این سری ریشه عمیقی در فرهنگ و تجربیات زیسته آمریکایی داشته است.
این رویکرد از سوی راکستار گیمز کاملاً هوشمندانه و تعمدی است؛ موضوعی که یکی از بنیانگذاران استودیو نیز در مصاحبه اخیرش به آن اشاره کرد. او حتی پا را فراتر گذاشت و مدعی شد که یک تجربه کامل و اصیل از جی تی ای، تنها در خاک آمریکا ممکن است. اما من استدلال میکنم که این دیدگاه، تنها نشاندهنده پتانسیلهای کشفنشده این سری است و یک رویکرد جهانیتر به اتومبیلدزدی بزرگ، میتواند درهای تازهای را به روی مسیرهای خلاقانه برای این فرنچایز قدیمی و محبوب باز کند.
تشریح دیدگاه دن هاوسر درباره جی تی ای
دن هاوسر (Dan Houser)، همبنیانگذار و نویسنده ارشد سابق راکستار، در پادکست لکس فریدمن (Lex Fridman) درباره سیر تکاملی سری جی تی ای در طول سالها صحبت کرد. او ضمن بازنگری بر ارائه بسیار آمریکاییِ بازی، استدلال کرد که این مجموعه واقعاً فقط در بستر ایالات متحده کارکرد دارد. به استثنای بستههای الحاقی جی تی ای: لندن (Grand Theft Auto: London) برای اولین بازی سری، تمامی نسخههای جیتیای در لوکیشنهایی جریان داشتهاند که به نوعی تقلید طنزآمیز یا الهامی مستقیم از شهرهای مشهور آمریکا مانند نیویورک، میامی یا لسآنجلس بودهاند.
از نگاه هاوسر، تمرکز روی لندن یک حرکت «بامزه و سرگرمکننده» بود که صرفاً به عنوان مجموعهای کوتاه از مراحل برای بازی اول عمل میکرد. با این حال، او در ادامه توضیح داد: «فکر میکنم برای خلق یک بازی کامل جیتیای، ما همیشه به این نتیجه میرسیدیم که عناصر فرهنگ آمریکایی (Americana) چنان در ذات و هویت این آیپی (IP) تنیده شده که پیادهسازی آن در لندن یا هر جای دیگر واقعاً دشوار است… شما به اسلحه نیاز داشتید، به این شخصیتهای بزرگتر از واقعیت نیاز داشتید. حس میشد که بازی بیش از حد درباره آمریکاست، شاید از نگاه یک خارجی. اما این ویژگی آنقدر با چیستی اثر گره خورده بود که در جای دیگر به همان شکل جواب نمیداد.»
البته حرف او تا حدودی منطقی است؛ بهویژه وقتی به دسترسی آسان به سلاح گرم در بازی نگاه میکنیم که بازتابدهنده وفور اسلحه در جامعه ایالات متحده است. نوعی خودنمایی ذاتی وجود دارد که با روحیه آمریکایی همخوانی دارد و همواره در بازیهای جیتیای دیده میشود. اما این تصور که فرمول جیتیای در مکانهای دیگر شکست میخورد، به معنای دستکم گرفتن پتانسیل راکستار در انتقال سبک داستانگویی خود به سایر ملل و پیادهسازی فرمول جیتیای در فرهنگهای متفاوت است.
چرا جی تی ای لزوماً نباید آمریکایی باشد؟
در یک سطح خاص، هاوسر نکته درستی را درباره ساختار سری جی تی ای و تناسب ذاتی آن با فضای آمریکا بیان میکند. این سری همواره با نوعی هیاهو و اغراق همراه بوده و تصویرسازی آن از فرهنگ آمریکا، برای این کشور که معمولاً پر زرقوبرق و پرسروصداست، کاملاً مناسب به نظر میرسد. جیتیای به ویژه در ترسیم دورههای زمانی خاص عملکردی درخشان داشته است؛ رنگهای تند و نئونی میامی وایس (Miami Vice) تفاوت معناداری با خیابانهای پهناور سن آندریاس (San Andreas) دارند. فرهنگی که پر از نامهای بزرگ، غرورهای کاذب و جاهطلبیهای غیرممکن است، به عنوان یک هجو تند و تیز درباره ایالات متحده کاملاً با عقل جور در میآید و وجود تمام آن شخصیتهای اغراقآمیز و ضروریِ جیتیای را توجیه میکند.
با این حال، این ویژگیها منحصراً متعلق به قاره آمریکا نیستند. فرهنگهای بسیاری در جهان وجود دارند که دارای دنیای تبهکاری ریشهدار یا تاریخچهای مملو از شخصیتهای رنگارنگ و عجیب هستند؛ موضوعی که میتواند منبع الهام بینظیری برای یک عنوان جیتیای باشد. دنیای جرم و جنایت بریتانیا سالهاست که در سینما و تلویزیون مورد توجه قرار گرفته و بسته الحاقی جیتیای: لندن نیز با قرار دادن بازی در برههای خاص از تاریخ انگلستان، تجربه لذتبخشی را رقم زد. به همین ترتیب، کشورهای دیگری مانند فرانسه، چین و هند نیز به راحتی از پتانسیل کافی برای طنز اجتماعی، محیطهای وسیع و شخصیتهای خاص برای پر کردن یک عنوان کامل جیتیای برخوردارند.
علاوه بر این، در چندین نسخه از این سری شاهد تأکید بر شخصیتهای بینالمللی بودهایم؛ چه باندهای کوبایی و هائیتی که در جی تی ای: وایس سیتی (GTA: Vice City) حضور داشتند و چه مضامین مرتبط با پناهندگان سوری که در بطن داستان جی تی ای ۴ (GTA 4) وجود داشت. دیدن دنیا از زاویه دید مهاجران و تعاملات آنها با جامعه آمریکا همواره عنصر جذابی بوده، اما بازگشت به کشورهای مادری آنها و کاوش در آن محیطها با همان لحن اغراقآمیز جیتیای میتواند به همان اندازه، و شاید حتی بیشتر، درگیرکننده باشد.
درست است که جایگاه آمریکا به عنوان یک معیار فرهنگی برای جهان، انگیزه زیادی برای نگه داشتن بازی در خاک این کشور ایجاد میکند، اما شهرت و منحصربهفرد بودن شهرهایی مثل برزیل، توکیو یا لندن بهسزایی دارد و میتواند همان اکشن جنایی و رنگارنگ را توجیه کند. این تغییر مسیر همچنین به سری اجازه میدهد تا شاخ و برگ پیدا کند و دایره مخاطبانش را گسترش دهد. اگرچه جیتیای همیشه از تمرکز بر آمریکا و نقد درونمایههای آن سود برده، اما انتقال اکشن به یک مکان غیرمنتظره میتواند آزمایشی هیجانانگیز باشد.
من فکر نمیکنم دن هاوسر در اینکه جی تی ای لحن و حالوهوایی کاملاً آمریکایی دارد اشتباه کرده باشد، اما قویاً با این نظر مخالفم که این فرمول فقط در ایالات متحده کار میکند. فرنچایزهایی مانند یاکوزا (Yakuza) و فار کرای (Far Cry) مضامین مشابهی را در لوکیشنهای کاملاً متفاوت کاوش کردهاند؛ آنها ضمن بازتاب فرهنگهای متفاوت، به حس طنز انتقادی، شخصیتهای پرهیاهو و خشونت افسارگسیختهای که لازمه یک جی تی ای خوب است، وفادار ماندهاند. تصور میکنم، درست مانند تجربه جی تی ای: لندن ۱۹۶۹، لذت فراوانی در بردنِ این فرنچایز به نقاط دیگر جهان نهفته است که نباید از آن غافل شد.
منبع: comicbook

نظرات