رتبهبندی ۱۴ فیلم غمانگیز که قلب شما را میشکنند
زندگی فقط خوبی و خوشی نیست و جهان سینما این دوگانگی را با نرمی و ظرافت شگفتآوری منعکس میکند. در نتیجه، فیلم های غمانگیز و گریهآور در بین علاقهمندان سینما طرفداران زیادی دارند. برای برخی افراد، تنها بهترین فیلمها قادر به برانگیختن احساسات قدرتمندی هستند که بینندگان را به گریه وادار میکنند. چه فیلم رویدادهای واقعی و تراژیک را به تصویر بکشد، چه مرگ یک شخصیت داستانی محبوب را نشان دهد، برخی فیلمها واقعاً غمگین و دردناک هستند.
برای اینکه یک فیلم قلب تماشاگران خود را بشکند، ابتدا باید با یک داستان جذاب آنها را به خود جذب کند. این فیلمها صرفا داستانهای تراژیک را به تصویر نمیکشند؛ بلکه با نمایش شادی در میان تاریکی و غم، تصاویر تکاندهنده و متأثرکنندهای را خلق میکنند. فیلمهای غمانگیز زیادی وجود دارند. فیلمهایی نیز وجود دارند که تماشاگران را به گریه میاندازند. در حالی که تماشاگران به پایانهای خوش عادت دارند، برخی فیلمها انتظارات را نادیده میگیرند. این فیلمها داستانهای غمانگیز یا تلخ را برای تفکر بیشتر ارائه میدهند. فیلم های غمانگیز، همزمان بهترین و بدترین تجربههای انسانی را نشان میدهند. در زیر ۱۴ فیلم غمانگیز معرفی میکنیم که قلب شما را میشکنند.
۱۴. Titanic
تایتانیک یکی از معروفترین فیلمهای تمام زمانهاست. اما بلاکباستر جیمز کامرون از خیلی از جهات فیلم تاریکی است. فیلم داستان تراژیک غرقشدن کشتی تایتانیک را به تصویر میکشد که هزاران زندگی را در خود بلعید. اما در لایههای مختلف فیلم، نابرابریهای طبقاتی و اقتصادی حتی در شکل زندگی و مرگ هم مشاهده میشود.
علاوه بر این، کامرون داستانی رمانتیک بین Rose Bukater از طبقهی بالا و ثروتمند جامعه و Jack Dawson از طبقهی کارگر را در یک تراژدی به تصویر کشید که فیلم را به یک اثر گریهآور تبدیل کرد. این دو فرد به هم تعلق داشتند، اما حتی پس از غلبه بر موانع اجتماعی، عشق آنها هرگز به وقوع نپیوست. خداحافظیهای احساسی و لحظات دلخراش (مانند نوازندهی ویولن که تا مرگ آنها مینواخت) تایتانیک را به یکی از غمانگیزترین فیلمهای تمام زمانها تبدیل کرده است.
تایتانیک با بودجهای بالغ بر ۲۰۰ میلیون دلار ساخته شد و در نهایت به یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ تبدیل شد. این فیلم همچنین برنده ۱۱ جایزهی اسکار شد، مهمترین جایزهها بهترین کارگردانی و بهترین فیلم بودند که با شایستگی آنها را دریافت کرد. فیلم تایتانیک به دلیل صحنههای رمانتیک و غمانگیز، به ویژه صحنهی خداحافظی رز و جک، به یکی از فیلمهای کلاسیک و محبوب تبدیل شده است. این فیلم همچنین به دلیل جلوههای ویژه و طراحی صحنه نیز مورد تحسین قرار گرفته است.
۱۳. Grave Of The Fireflies
Grave Of The Fireflies شاید غمانگیزترین فیلم انیمیشن در تاریخ باشد. فیلم دربارهی خواهر و برادر ژاپنی است که سعی میکنند در جنگ جهانی دوم زنده بمانند. این فیلم به همان اندازه غمانگیز است که طرفداران تصور میکنند، اما خوشبختانه، فیلم Isao Takahata با چند لحظهی شاد و زیبا همراه است.
Grave Of The Fireflies به دلیل داستان اصلی آن ممکن است برای برخی از تماشاگران فیلم بسیار غمانگیز باشد و آنها نتوانند فیلم را تا انتها تماشا کنند. با این حال، این فیلم ساختهشده در سال ۱۹۸۸ به ما یادآوری میکند که جنگ چقدر بیرحم است. همچنین جنگ چه ییامدهایی برای کسانی که در آن شرکت نمیکنند اما هنوز در حاشیهی آن گرفتار هستند، دارد. علیرغم تمهای ناراحتکنندهاش، این یک فیلم دیدنی است که توجه هر تماشاگری را جلب میکند.
Life Is Beautiful .12
تماشاگران میتوانند انتظار داشته باشند که هر فیلمی دربارهی هولوکاست بسیار ناراحتکننده باشد. اما Life Is Beautiful، ساختهی Roberto Benigni، فیلمساز ایتالیایی، به طور کلی رویکردی متفاوت به سوژههای تاریک دارد. یکی از دلایل اصلی اینکه این فیلم آدم را غمگین میکند، نیمهی اول آن بوده که پر از خنده و شوخی است.
Life Is Beautiful با چنگزدن بر قلب و بدن بیننده، او را مجبور میکند تا شاهد تلاش شخصیتهای اصلی برای حفظ عشق و انسانیتشان در برابر شر بزرگ باشند. یک فیلم فوقالعاده با تصاویری درخشان است که چشمان شما را نوازش میدهد. این فیلم در سال ۱۹۹۹ برنده سه جایزهی اسکار شد، از جمله بهترین فیلم خارجی زبان، بهترین بازیگر مرد و بهترین موسیقی. Life Is Beautiful همچنین در سال ۱۹۹۸ برندهی جایزهی گرمی برای بهترین موسیقی شد. این اثر به عنوان یکی از فیلمهای کلاسیک و تاثیرگذار در مورد هولوکاست شناخته میشود و همچنان مورد تحسین و ستایش قرار میگیرد.
The Pursuit Of Happyness .11
The Pursuit Of Happyness بازگشت درخشان ویل اسمیت به ژانر درام و یک معرفی قدرتمند برای پسرش، جیدن اسمیت بود. حتی از روزهای اولیهاش به عنوان بازیگر در سریال The Fresh Prince of Bel-Air، کاریزمای ویل اسمیت هرگز مورد تردید نبود. در حالی که او برخی از نقشهای دراماتیک قابل توجه در The Fresh Prince را داشت، این فیلم بزرگی او در یک درام را به تصویر میکشد.
این فیلم ویل اسمیت را به یک بازیگر برجسته و حرفهای تبدیل کرد و از او یک ستاره ساخت. همچنین، این فیلم به عنوان برگ برندهی او برای تثبیت خود در استودیوهای هالیوودی بود. علیرغم عنوان فیلم، لحظاتی در فیلم هست که قلب و روح تماشاگر را به درد میآورد و میتواند با غمانگیزترین فیلمهای تاریخ سینما مقایسه شود. با پرداختن به تمهای سنگین مانند بیعدالتی، بیخانمانی و عشق، و از طریق عملکرد فوقالعاده از ویل اسمیت، Pursuit of Happyness در طول زمان نمایش خود هر قلبی را به تسخیر خود درآورد.
The Green Mile .10
The Green Mile تنها یکی از آثار فهرست طولانی فیلم های غمانگیز در فیلمشناسی ستارهی بزرگ Tom Hanks است. از Forrest Gump تا Philadelphia، این بازیگر معروف با چهرهی ساده و محزون خود، کارنامهاش را با فیلمهای غمانگیز گره زده است. کسانی که به دنبال غمانگیزترین لحظهها در یک فیلم از تام هنکس هستند، باید فیلم The Green Mile اثر Frank Darabont را ببینند.
این فیلم یک درام بر اساس رمانی به همین نام از Stephen King است. داستان فیلم دربارهی پل اجکام (تام هنکس)، یک نگهبان زندان است که در سال ۱۹۳۵ در یک زندان ایالتی کار میکند. او با یک زندانی محکوم به مرگ به نام جان کافی (مایکل کلارک دانکن) آشنا میشود که به اشتباه محکوم شده است. کافی دارای قدرتهای عجیب و غریب است و توانایی درمان بیماریها و زنده کردن موجودات را دارد. پل و کافی رابطهای عمیق برقرار میکنند و پل به تدریج به این باور میرسد که کافی بیگناه است. اما در نهایت، کافی به دلیل گناهی که مرتکب نشده، به مرگ محکوم میشود و پل و سایر نگهبانان زندان مجبور به اجرای حکم میشوند. The Green Mile در سال ۲۰۰۰ نامزد چهار جایزهی اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد برای تام هنکس و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای مایکل کلارک دانکن شد.
Dead Poets Society .9
Robin Williams میتواند هم کمدی و هم درام را به بهترین شکل ممکن اجرا کند. Dead Poets Society یک مثال کامل از این بازی بینقص و استعداد فوقالعادهی رابین ویلیامز در نمایش احساسات، عواطف و جزئیاتی است که یک بازیگر بزرگ باید به آنها توجه کند. این فیلم دربارهی یک معلم زبان انگلیسی و گروهی از دانشآموزان اوست.
آکادمی ولتون، جایی که فیلم در آنجا اتفاق میافتد، یک موسسهی آموزشی نسبتاً سختگیر با دستورالعملهای دقیق و خاص خود است. اما ویلیامز، شاگردان خود را متقاعد میکند که از چنین موانعی رد شوند تا خود را به طور واقعی و آزادانه بیان کنند. در حالی که برخی از جنبههای فیلم Dead Poets Society به اندازهی فیلمهای بزرگ دوران مدرن خوب از آب درنیامدهاند، اما یک داستان عمیق و تاثیرگذار باقی مانده است. این اثر یک فیلم کلاسیک دربارهی اهمیت خلاقیت، آزادی و خودیابی در جوانی است. این فیلم همچنان به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دههی ۸۰ میلادی شناخته میشود.
Eternal Sunshine of The Spotless Mind .8
فیلمبازها در ۲۰ سال گذشته بارها دربارهی فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک بحث کردهاند. برخی آن را به عنوان جشن عشق و انسانیت میبینند، در حالی که پایان آن برای بعضیها بیش از حد ناراحتکننده است. صرف نظر از این پایان، جیم کری در یکی از بزرگترین نقشهای دراماتیک حرفهایش درخشید. جیم کری با کیت وینسلت قلب تپندهی فیلم Eternal Sunshine هستند. عنوان فیلم که راهی پیچیده برای گفتن اصطلاح «نادانی، خوشبختی است» بوده، پیشنمایشی از تمهای سنگین فیلم است. اکثر مردم جداییهای خود را به مرور فراموش میکنند، اما تعداد کمی از آنها همهی خاطرات معشوقه سابق خود را از یاد میبرند.
این اثر پیچیده و عمیقی دربارهی عشق، از دست دادن و خاطرات است. فیلم با بازیهای فوقالعادهی جیم کری و کیت وینسلت همراه است و در سال ۲۰۰۵ نامزد دریافت دو جایزهی اسکار شد. این اثر یک درام مدرن دربارهی قدرت خاطرات و تاثیر آنها بر زندگی ماست. یک فیلم احساسی و غمانگیز که تماشاگران را به چالش میکشد تا دربارهی عشق و از دست دادن فکر کنند.
The Pianist .7
کسانی که به دنبال فیلمی دلخراش هستند، میتوانند با The Pianist انتظار خود را برآورده کنند. این شاهکار به کارگردانی رومن پولانسکی ممکن است حتی برای سختترین تماشاگران نیز فراتر از حد انتظار باشد. پولانسکی صحنههای وحشت هولوکاست را در سراسر فیلم نشان میدهد. این فیلم بر اساس داستان واقعی از Władysław Szpilman، پیانیست لهستانی است که در طول جنگ جهانی دوم در ورشو زندگی میکرد. فیلم با بازی آدرین برودی در نقش اشپیلمان، داستان او را روایت میکند که چگونه از دست نازیها فرار میکند و در حین جنگ در ورشو پنهان میشود.
The Pianist یک فیلم درام تاریخی است که با بازیهای فوقالعاده و کارگردانی استادانهی پولانسکی همراه است. این فیلم در سال ۲۰۰۳ برندهی سه جایزهی اسکار شد و به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دههی ۲۰۰۰ شناخته میشود. اگرچه این فیلم بسیار دلخراش بوده، اما یک تجربهی سینمایی قدرتمند و ضروری است که باید دیده شود. در این فیلم، مخاطبان خانوادههایی را میبینند که در وحشتناکترین شکلهای ممکن، از هم جدا میشوند و هرگز دوباره یکدیگر را نمیبینند. با همهی این اوصاف، فیلم حاوی صحنههای شاد هم هست، اگرچه آنها به طور عمدی نقش آرامش قبل از طوفان را دارند. این طوفان عواطف و احساسات به مقدار زیادی انرژی احساسی برای تحمل کردن نیاز دارد. اگر از نظر روحی آماده نیستید، این فیلم را اصلا پیشنهاد نمیکنیم.
۶. One Flew Over The Cuckoo’s Nest
فیلم One Flew Over The Cuckoo’s Nest ساختهی Miloš Forman یکی از سه فیلمی است که پنج جایزهی اسکار را به خانه برده است. هر صحنهای در این فیلم بار عاطفی و احساسی دارد. از تلاش پروتاگونیست Randle P. McMurphy برای سقوط یک مؤسسهی روانپزشکی تا کنترل پرستار رچد بر بیمارانش، فیلم پرواز بر فراز آشیانهی فاخته سرشار از لحظات و تمهای سنگین است.
همچنین، پرستار خبیث لوئیز فلچر به عنوان یکی از بدترین آنتاگونیستها در تاریخ سینما شناخته شده است. داستان فیلم دربارهی رندل پاتریک مکمورفی (جک نیکلسون) است، یک زندانی که به دلیل رفتار خشونتآمیز به یک مؤسسهی روانپزشکی فرستاده میشود. در آنجا، او با پرستار رچد (لوئیز فلچر) روبرو میشود که با کنترل و فشار بر بیماران، آنها را تحت سلطهی خود دارد. مکمورفی تصمیم میگیرد که علیه رچد و سیستم بیمارستان قیام کند و آزادی و خودمختاری را برای بیماران به ارمغان آورد.
این فیلم با دریافت پنج جایزهی اسکار، از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد (جک نیکلسون)، بهترین بازیگر زن (لوئیز فلچر) و بهترین فیلمنامهی اقتباسی، یکی از موفقترین فیلمهای تاریخ سینما است. همچنین، این فیلم با بازیهای قدرتمند بازیگران، کارگردانی هوشمندانه و داستان قوی و چالشبرانگیز، مورد تحسین منتقدان و تماشاگران قرار گرفته است. فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته یک اثر کلاسیک است که آزادی، خودمختاری و مبارزه علیه سیستمهای سرکوبگر را نمایش میدهد. همچنین به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دههی ۷۰ میلادی شناخته میشود و همچنان مورد علاقهی تماشاگران و منتقدان است.
۵. Dancer In The Dark
Björk یکی از بهترین موزیسینهای تجربی برتر قرن بیستم است. عملکرد او در فیلم Dancer In The Dark نیز ثابت کرد که او یک بازیگر فوقالعاده است. این فیلم که توسط لارس فونتریه کارگردانی و نوشته شده، دارای چند صحنهی دلگرمکننده است، اما جنبههای ناراحتکنندهی آن هر چیزی را که در فیلم زیر روشنایی و آفتاب است، به سایه و تاریکی میکشاند.
شخصیت اصلی فیلم رقصنده در تاریکی، Selma Ježková، کارگری است که در کارخانه کار میکند و وضعیت جسمی خطرناکی دارد که درمان آن هزینهبر است. او به تدریج میفهمد که فرزندش نیز همان مشکل او را دارد و به همان روش درمانی گرانقیمت نیاز دارد. این شرایط وخیم بدتر و بدتر میشود و به یک پایان عاطفی ویرانگر میانجامد. این فیلم نخل طلای جشنواره فیلم کن در سال ۲۰۰۰ را کسب کرد و به شدت مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. بیورک نیز برای بازی در این فیلم، جایزهی بهترین بازیگر زن را در جشنوارهی فیلم کن دریافت کرد.
رقصنده در تاریکی یک فیلم تجربی است که از سبکهای مختلف موسیقی و سینمایی استفاده میکند. این فیلم همچنین به دلیل استفاده از دوربین دیجیتال و سبک فیلمبرداری غیر معمولش مورد توجه قرار گرفته است. رقصنده در تاریکی به دلیل پایان عاطفی ویرانگر و داستان تلخ خود، مورد بحث و جدل قرار گرفت. اما بسیاری از منتقدان، این فیلم را یک شاهکار سینمایی دانستهاند.
Schindler’s List .4
بسیاری از بینندگان احتمالاً فهرست شیندلر را در میان فیلمهای هولوکاستی که بیشترین تاثیر را داشتهاند، ذکر خواهند کرد. این حماسه از استیون اسپیلبرگ، بر اساس رمان توماس کنیلی، تکامل اخلاقی صنعتی آلمانی اسکار شیندلر را روایت میکند. شیندلر ابتدا به سودجویی از جنگ جهانی دوم علاقهمند است، اما با مشاهدهی وحشیگریهای نازیها که توسط رالف فینز به تصویر کشیده شده است، به یک قهرمان تبدیل میشود که بیش از ۱۰۰۰ یهودی را نجات میدهد.
فیلم فهرست شیندلر به خاطر نمایش واقعی و تکاندهندهی وحشیگریهای هولوکاست، به ویژه با بازی درخشان رالف فینز به یکی از فیلمهای تاثیرگذار در تاریخ سینما تبدیل شده است. فیلم فهرست شیندلر برندهی هفت جایزهی اسکار، از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامهی اقتباسی شده است. همچنین برندهی جایزهی بفتای بهترین فیلم و جایزهی گلدن گلوب بهترین فیلم درام شده است.
Inside Out .3
یکی از مهمترین احساساتی که مخاطبان در فیلم Inside Out درک میکنند، غم است. وقتی رایل، دختر جوان به سان فرانسیسکو نقل مکان میکند، زندگیاش دگرگون میشود. احساسات او، آگاهیاش را نسبت به وضعیت جدید زندگیاش بیشتر میکند. احساسات در فیلم Inside Out، شامل خشم، ترس، انزجار، غم و شادی است. این عواطف در وضعیت و شکل جدیدی با یکدیگر برخورد میکنند و در نهایت برخی از خاطرات اصلی رایل از ذهن او پاک میشوند. این حادثه آغازگر غمی است که بخشی ضروری از وجود انسان است. این فیلم با بازخورد مثبت منتقدان و مخاطبان روبرو شد. در سال ۲۰۱۵، بیش از ۸۵۸ میلیون دلار در گیشه فروش داشت و به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال تبدیل شد. فیلم همچنین برندهی چندین جایزه، از جمله جایزهی اسکار بهترین انیمیشن شد.
Saving Private Ryan .2
فیلم Saving Private Ryan به کارگردانی استیون اسپیلبرگ، اگرچه بر اساس یک داستان واقعی خاص نیست، اما از بسیاری از رویدادهای واقعی جنگ جهانی دوم الهام گرفته است. این اثر با صحنههای دردناک و خونین آغاز میشود، زمانی که نیروهای آمریکایی در نرماندی فرود میآیند و با یک خط مقدم آلمانی آماده برای مبارزه با نیروهای متفقین روبرو میشوند.
فیلم نجات سرباز رایان به کارگردانی استیون اسپیلبرگ، بر اساس داستان واقعی برادران نیلند که در جنگ جهانی دوم کشته شدند، ساخته شده است. این فیلم در سال ۱۹۹۸ اکران شد و دربارهی گروهی از سربازان به رهبری کاپیتان جان میلر (با بازی تام هنکس) است که مأموریت دارند تا سرباز جیمز فرانسیس رایان (با بازی مت دیمون) را که سه برادرش در جنگ کشته شدهاند، پیدا کنند و به خانه بازگردانند. در طول فیلم، میلر و گروهش با چالشهای بسیاری روبرو میشوند. فیلم با صحنههای جنگی واقعگرا و دردناک، بهطور خاص در صحنههای Omaha Beach، شناخته شده است. نجات سرباز رایان به دلیل نمایش واقعگرایانه از جنگ، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و برندهی چندین جایزه، از جمله جایزهی اسکار بهترین کارگردانی شد.
۱. Manchester By The Sea
فیلم غمانگیز Manchester By The Sea بدون شک یکی از دردناکترین آثار تاریخ سینما است. نویسنده و کارگردان کنت لونرگان که به خاطر نمایشنامهها و فیلمهای غمگینش شناخته شده است، با یک درام خانوادگی کوچک حتی چشمان سختترین بینندهها را هم خیس میکند. لی چندلر (کیسی افلک)، یک کارگر ساده است که پس از مرگ برادرش جوئی، مجبور میشود حضانت پسر برادرش را برعهده بگیرد. لی باید به شهر زادگاهش بازگردد و با گذشتهی خود روبرو شود. او با مشکلاتی مانند افسردگی، احساس گناه، سوگ، مسئولیت، خانوادههای ناکارآمد و اختلال اضطراب پس از سانحه دست و پنجه نرم میکند.
این فیلم با بودجهای بسیار کم (۹ میلیون دلار) تولید شد، اما توانست به فروش بسیار خوب ۸۰ میلیون دلاری دست پیدا کند. کنت لونرگان برای نوشتن فیلمنامهی این فیلم سینمایی توانست جایزهی اسکار در بخش بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی را به دست آورد. کیسی افلک هم در بخش بهترین بازیگر نقش اصلی مرد این جایزهی ارزشمند را به خودش اختصاص داد. این فیلم در چهار بخش دیگر از جمله در بخش بهترین فیلم سال نامزد کسب جایزهی اسکار شد. Manchester By The Sea با دیالوگنویسی طبیعی و صحنههای بینظیر خود جریان واقعی زندگی را بازگو میکند. لونرگان از برخورد زندگی و افکار شخصیتها به عنوان ابزاری برای ایجاد صحنههای تماشایی استفاده میکند و از طریق آنها جریان واقعی زندگی در فیلمش را حفظ میکند.
کدام فیلم بیشتر از سایرین غمانگیز است؟
غم مفهومی است که همه ما به نوعی، در زمانهای مختلف با آن درگیر میشویم. نمیتوانیم آن را انکار کنیم و دنیای سینما هم بخشی از بزرگترین غمها را به تصویر کشیده است. مطمئنا این لیست میتواند فیلمهای دیگری را هم در خود جای بدهد، نظر شما چیست؟ غمانگیزترین فیلم سینمایی از نظر شما کدام است؟ کدام فیلم میتواند اشک همه را دربیاورد؟ حتما در کامنتها برای ما بنویسید.
منبع: CBR
ببینید: فیلم چی ببینیم؟ میز گیم سینمایی با شایان و امید لنون
من هنوز رده بندی و سایر اطلاعات از این فیلمها را ندارم.به محض آگاهی از چگونگی پخش و فایلی که فیلمها را میتوان از آنجا دید نظرم را عنوان مینمایم