سائورون و از دست دادن یکی از بزرگترین تواناییهایش در ارباب حلقهها
در فیلمهای سهگانه ارباب حلقهها ساخته پیتر جکسون، ارباب تاریکی سائورون بیشتر به خاطر ساختن حلقههای نفرینشده و نابود کردن دشمنانش با یک گرز بزرگ شناخته میشود. اما در رمانهای جی. آر. آر. تالکین، سائورون طیف وسیعی از تواناییهای جادویی داشت که او را هم در میدان نبرد و هم خارج از آن به تهدیدی جدی تبدیل میکرد.
یکی از قدرتهای مورد علاقه سائورون تغییر شکل بود. سائورون نوعی روح الهی به نام مایا بود و در نتیجه، شکل واقعی او نامرئی و ناملموس بود. با این حال، او میتوانست یک بدن فیزیکی بسازد تا با جهان بیرون تعامل داشته و همچنین کنترل کاملی بر ظاهر آن داشته باشد. فصل اول سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» تأثیرگذاری این توانایی را نشان داد؛ زمانی که او شکلهای هالبراند و فینرود را برای فریب دادن گالادریل به خود گرفت. تریلر فصل دوم هم سائورون را در شکل یک اِلف نشان داد که از آناتار الهام گرفته شده بود.
این تغییر شکل، علاوه بر اینکه به سائورون اجازه میداد دیگران را راحتتر فریب دهد، به او مزایای فیزیکی هم میبخشید. در بخش «از بِرِن و لوتیِن» از کتاب سیلماریلیِن (The Silmarillion)، او در حین مبارزه با سگ شکاری هوان از چندین شکل مختلف استفاده کرد: ابتدا به یک گرگینه تبدیل شد تا با دندانها و پنجههایش به هوان حمله کند. سپس به یک مار تبدیل شد تا سعی کند از دست هوان فرار کند (که البته این تلاش شکست خورد). بعداً هم به شکل یک خونآشام در آمد تا پرواز کرده و فرار کند. توانایی تغییر شکل برای سائورون در عصر اول و دوم سرزمین میانه امر مهمی بود؛ ولی چرا او هرگز از آن در طول وقایع ارباب حلقهها در عصر سوم استفاده نکرد؟ با ما همراه باشید تا در این نوشته پاسخ این سوال را با هم پیدا کنیم.
ایسیلدور سائورون را برای همیشه زخمی کرد.
بر خلاف آنچه اقتباسهای فیلمهای جکسون نشان دادند، سائورون در تمام طول سری ارباب حلقهها دارای یک بدن فیزیکی بود. پس از شکست در جنگ آخرین اتحاد، سائورون هزاران سال در تلاش برای بازسازی شکل فیزیکیاش در دول گولدور بود. همانطور که در بخش «از حلقههای قدرت و عصر سوم» از سیلماریلین آمده: «او بهآرامی رشد کرد و دوباره شکل گرفت؛ در تپهای تاریک سکونت کرد و جادوی خود را در آنجا انجام داد.» خوشبختانه، بیشتر شخصیتهای داستان ارباب حلقهها هرگز سائورون را به صورت حضوری ندیدند، اما یک استثنا وجود داشت: گالوم.
زمانی که گالوم در موردور گرفتار بود، سائورون او را برای کسب اطلاعات درباره حلقه یگانه شکنجه کرد، بنابراین گالوم این بدن جدید را به چشم دید.
گالوم در مورد ظاهر ارباب تاریکی چیز زیادی نگفت، اما در فصل «دروازه سیاه بسته است» از کتاب «دو برج»، به فرودو گفت که سائورون فقط چهار انگشت در دست سیاهش دارد. انگشت گمشده همان بود که ایسیلدور در جنگ آخرین اتحاد قطع کرد تا حلقه یگانه را به دست آورد. حتی زمانی که سائورون بدن خود را بازسازی کرد، نتوانست این انگشت را دوباره رشد دهد، زیرا در شکلی ثابت و غیرقابلتغییر گیر افتاده بود. کاهش قدرت سائورون در نقطهای زودتر در عصر دوم آغاز شد. پس از سقوط نومنور (که سائورون با فاسد کردن نومنوریها باعث شد) او توانایی تغییر شکل به آناتار یا هر شکل زیبا و فریبنده دیگری را از دست داد. در بخش آکالابت از سیلماریلین، تالکین مینویسد: «اکنون او از آن شکلی که با این شرارت بزرگ به بار آورده بود، محروم شده بود تا دیگر هرگز نتواند به چشم انسانها زیبا به نظر برسد.»
بیشترین قدرت سائورون از حلقه یگانه ناشی میشد.
سائورون هنوز قدرت تغییر شکل خود را به طور کامل از دست نداده بود. پس از فرار از نومنور، «او شکلی جدید برای خود ایجاد کرد، تصویری از کینه و نفرت که قابل دیدن بود»، که او در طول بقیهٔ عصر دوم از آن استفاده کرد. ناتوانی سائورون در تغییر به چهرهٔ زیبا و فریبندهاش، بازتابی بیرونی از شرارت درونی او بود. با طلسم کردن پادشاهی یک جزیره، شرارت او چنان زیاد شد که دیگر قابل پنهان کردن نبود. زمانی که ایسیلدور حلقهٔ یگانه را از انگشتش برید، سائورون به طور کامل قدرتهای تغییر شکل خود را از دست داد. او هنوز قادر بود یک بدن جدید بسازد، اما نمیتوانست ظاهر آن را کنترل کند. این بدن همانند شکل قبلیاش بود؛ زمانی که انگشت گمشدهاش را هنوز داشت. همچنین ساختن این بدن برای او بسیار بیشتر از گذشته زمان میبرد.
دلیل این موضوع این است که سائورون پس از جنگ آخرین اتحاد در وضعیتی اسفناک قرار داشت. سائورون بیشتر قدرت خود را در حلقه یگانه قرار داده بود، بنابراین وقتی ایسیلدور آن را از او گرفت، او به سختی میتوانست یک بدن واحد بسازد؛ چه برسد به تغییر بین چندین بدن به دلخواه! به همین دلیل بود که او هرگز برج باراد-دور را در طول جنگ حلقه ترک نکرد؛ حتی اگر احتمالاً میتوانست جریان نبرد را با جنگیدن در کنار نیروهایش تغییر دهد. او نمیخواست هیچ آسیبی به بدن جدیدش وارد شود، زیرا بهبودی آن هزاران سال طول میکشید. در این مدت، مخالفانش ممکن بود همه آن چه را که او به دست آورده بود، از بین ببرند. اما دلیل دیگری وجود داشت که سائورون در ارباب حلقهها قادر به تغییر شکل نبود.
از دست رفتن قدرت سائورون، تفسیری از شر مطلق بود.
اتفاق مشابهی برای استادِ سائورون یعنی مورگوت، در بخش «تاریکی والینور» از سیلماریلین رخ داد. او یک والا بود، نوعی روح الهی که حتی از یک مایا هم قدرتمندتر بود. بنابراین او نیز میتوانست هر شکلی که میخواست به خود بگیرد؛ هرچند به اندازه سائورون از این توانایی استفاده نمیکرد. وقتی او تصمیم گرفت سیلماریلها را بدزدد و دو درخت والینور را نابود کند، تبدیل به «اربابی تاریک، بلند و وحشتناک» شد و «در آن شکل برای همیشه باقی ماند.» مانند فریب دادن نومنور توسط سائورون، این عمل برای مورگوت بسیار شرورانه بود و نمیتوانست آن را پنهان کند. بعدها، در مبارزه با شاه بزرگ فینگولفین و عقاب بزرگ توراندیر، مورگوت دچار آسیبهای دائمی مانند لَنگی شد. او قدرت خود را در کارهای شرورانه مختلفی مانند اورکها صرف کرده بود؛ بنابراین بخشی از قدرت اصلیاش نیز از دست رفت.
تالکین این پدیده را در «ماهیت سرزمین میانه» بیشتر توضیح داده است. او مینویسد:
«حتی برای برخی از بزرگترین خدمتگزاران [مورگوت] هم همینطور بود؛ چنان که در این روزهای اخیر میبینیم. آنها به اعمال شرارتآمیز خود چسبیده بودند و اگر این بدنها از آنها گرفته یا نابود میشد، آنها بیاثر میشدند، مگر اینکه چیزی شبیه به محل سکونت قبلی خود بسازند تا بتوانند کارهای شرارتآمیز خود را که در آنها ثابتقدم شده بودند، ادامه دهند.»
این نشان میدهد که یک محدودیت روانی مانع از تغییر شکل سائورون در ارباب حلقهها شده است. شکست او در جنگ آخرین اتحاد بسیار برای او سنگین بود و او نمیتوانست از کنار شکست خود به راحتی عبور کند. انگشت گمشده او یادآور دائمی بزرگترین شکست او هم بود. هم مورگوت و هم سائورون به دلیل اعمال خود رنج کشیدند و ضعیفتر شدند. این اتفاق به دنیای واقعی هم اشاره دارد؛ در دنیای واقعی، انجام شرارت باعث تغییرات فیزیکی نمیشود، اما میتواند زخمهایی ابدی بر جای بگذارد.
منبع: CBR
گیمپلی کالاف دیوتی موبایل قسمت یک؛ دوئل جذاب با وحید رکسا
نظرات